_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

اقتصاد مدیریت و EMBA های ساوه ای....

هوالمحبوب:  

سر امتحان اقتصاد مدیریت بود،توی یه زیرزمین20 متریه کادو پیچ شده و تحت حفاظت امنیتی شدیده 10 تا مراقب جلسه،بدجوری امتحان قبلی حالم رو گرفته بود و حال و حوصله احد الناسی را نداشتم.شب قبل ساوه مونده بودم و توی خواب و بیداری دو سه تا فصل خونده بودم که اونم قربون نخوندن.قیافم توی هم بودو گاها غرغر میکردم که یهو نادر خان افشار لبخند زنان رو کرد به من و گفت:"بچه ها تازه سر امتحان با هم دیگه دوست میشند و صمیمی.انگار سالهاست همدیگه رو میشناسند".به لبخندی اونم به زور اکتفا کردم و سرم رو برگردوندم.کلاس همهمه بود وانگارنه انگار شونصدتا مراقب ریختن تو یه وجب جا که اینا جیک نزنند.همه با هم تبادل اطلاعات میکردند و مرده و زنده ی همدیگه را قسم میدادند که حواست به من باشه ها. امان از رفیق ناباب که البته یکی از همین ها ما را هم از راه به در کرد و باعث شد خبطی بکنیم سر امتحان مدیریت مالی و به اندازه ی تموم تقلبهای نکرده ی زندگیمون تقلب کنیم(خدا منو ببخشه که تازه از این خبط تا 2 روز خر ذوق بودم!استغفرالله! اعوذبالله من الشیطان الرجیم!).از بس بعده امتحان هی اعتراف به تقلبم کردم ،سد رضا به عمو جعفر گفت:"باید مواظبش باشیم ،وگرنه این پلیس راه مورچه خورت خودشو به جرم تقلب تحویل میده ها!"........

کلاس رو از نظر گذروندم و یاد درس همکاری کلاس اول افتادم و از این همه مشارکت که قرار بود اتفاق بیافته خنده ام گرفت......صدا به صدا نمیرسید که مراقب ارشد فریادی جانسوز برآورد که چه خبره؟خیر سرتون مثلا ارشدین،لا تکلم......ا هه! و اینجوری شد که امتحان رسماّ آغاز شد و سرها رو برگه و گاها جهت تجدید نفس بلند میشد و ضمن از نظر گذروندنه بچه ها اونم در حده یه اپسیلن ثانیه و به یاد اووردنه اسمشون،دوباره پهن میشد رو برگه.................

-هانیه؛یا به قول ID کارتش  معصومه ؛یه گل به تمام معنا که خودش هم عین اسمش معصومه!خانم ،مهربون،موقر،متین،بی نهایت دوست داشتنی ،افتخاره این مملکته گل وبلبل (10000تومن وشه!)،به قول مانیا یه خانوم کوچولو وبه قول عمو جعفر بسی طولانی(اسم و فامیل وشجره نامه خونوادگیشون رو میگه!نه خودش رو!) که نه ما و نه خودش هنوز نفهمیدیم به کدوم سرزمین تعلق داره . فعلا حول سه محوره مثلث ابهر،تهران،ساوه میچرخه که امیدواریم به زودیه زود این مثلث به مربع تبدیل بشه و ما کلی حال کنیم.البته از مردای خودشیفته و مستبدو زن بچزونه این دوره زمونه بعیده و احتمالا هانیه مجبور بشه بعد از این اشتباه بزرگه زندگیش خط مستقیمه خونه خودش--خونه مامان را طی طریق کنه(خدا ریشه ظلم را بخشکاند.الهی آآآآآآآآآآآمین!)

سوال یک...........................!؟

-عمو جعفر؛یا به قول سد رضا:اوس جعفر ویا به قول برو بچ آقای"ص"؛ رستم دستان ،یله میدان،دهقان فداکار،پترس وانگارکه مادرزاد عمو، از مردانه نیک روزگار(ماله شما 15355 تومن وشه!) که شدیداّ به ما به خاطره 4تا خودکار بی زبونه رنگاوارنگ حسادت مفرط می ورزه!(آخه من جزوه هامو با خودکار رنگی و مرتب مینویسم تا خودم موقع خوندنش کیف کنم) ما هم هی خانومی میکنیم توی رووش نمیاریم  ولی نمیشه که حتما باید بگه تو مغازه شون از این خودکارا زیاد دارند و اینا به چشمشون نمیاد(بابا خوشه 3!بابا Shopkeeper ،بابا خارجی!) و هدفشون اشاعه ی فرهنگ ساده زیستی و اصلاح الگوی مصرف و"لا تسرفوانه لا یحب المسرفین" و هدایت بنده به بهشت جاودانه و رهانیدنه بنده از رنج دنیا و عذاب عقبی ست.به شدت درسخوان و بامعلومات(!!!!)/کوربشه اونکه دروغ بگه...آآآآآآآآآآآآخ!/ که خاطره ی درس خوندنشون برای کنکور و قبول شدنشون از عجایب روزگار و الطافاتیست که خداوند به واسطه ی تلاش بی پایانشون یهو بهشون تقدیم کرده و چنان مستجاب الدعوه که بعد هر دعای معروفشون من باب مشورت در امور پاسخگویی به سوالات امتحانی که "خدا یک نمره در دنیا 25/0 در آخرت نصیبتون کنه" مرغه آمین به راه می افته و الطاف الهی یکی پس از دیگری به آدم هجوم میاره!!!(میگی نه؟ از مانیا بپرس!)گله مند از اینکه همیشه هرچی کاره سخته تو مدرسه ایشون انجام میدادند چون نمیشده پشت هیچکی قایم بشند تا دیده نشند و حالا هم توی دانشگاه همین آش و همین کاسه و بی خبر ازاینکه به واسطه ی همین موهبت بود که به چشم استاد گرده عزیزاومدندو همونجور یهو از 6 نمره، 1+6گرفتند!(یکی بگه این نمره حلاله؟!حکم شرعیش رو سد رضا باید بگه!!بگو سید....!)

سوال دو...............................؟!

-مانیا؛یا اونم به قول ID کارتش منیره؛یک خانم کدبانوی Well-Educated فوق العاده که قطب نماش یه مکان های خاصی آنتن میده و کار می افته!!!!!

روی چمن راه نمیره و به هیچ عنوان آشغال روی زمین نمیریزه و اینها همه نشون از Well-Educated  بودنش داره!

 بچه شماله و به قول خودش انزلیچی!"مارا با این بابلی ها جمع نبندید که اصلا خوشم نمی یادا!" شمالی دوست(اونم از نوع انزلیچی!) و مدافع تمام رشتی ها بالاخص مردهاشون!(قال مانیا: شوهر فقط شوهر رشتی،خونسرد،آروم!محمد ماااااااهه!)البته اعتقاد داره اصفهانی ها هم خسیس نیستند(کارا خدا!)

خونگرم،اجتماعی،صمیمی،کلوچه رشوه بده(ساری!)،هدیه تقدیم بکن(!) و دشمن سوسک کن و خوشبختانه با هیچ کسی هم رو دربایسی نداره! مدافع اون وری ها و متنفر از این وری ها!وکلن ضد هر وری ها!!!! زرنگ،درسخون و مادرشوهردوست!والبته یک خوشه 3ایه تمام عیار!که اگه این ترم بهش وام نرسه خاک دانشگاه که هیچی،خاک ساوه را به توبره میکشه و احتمالا شعار سیاسی هم بده و اسناد ومدارک مستند علیه این وری ها هم از خودش در کنه واعلانیه ضد هر وری ها هم بده وحالا چون جو گرفتستش یکی هم نثار اوون وری ها وبزن و بخوروببروبیاروتوپ،تانک،مسلسل و...شهید راه اسلام والفاتحه مع الصلوات!

خدا بیامرز دختره خوبی بود!(4کرتیم آبجی! نه اینجور....بد جور؛))

سوال 3.....................................؟!

-سد رضا،به قول خودش(S.R.F)،به قول آقای قاسمی:سید ،به قول مانیا: همشهریتون(!)و نهایتا به قول برو بچ آقای"ف"؛مسلط به امور علوم انسانی و احادیث اسلامی مستند و گاها غیرمستند و گلاب به روتون من درآوردی(به جونه مادرم من بی گناهم، خودش گفت!) .توی هر علمی یه ناخنکی زده و دستی بر آتش داره. از اون زرنگهای حرفه ای(مخصوصا سر جلسه امتحان!)،حسابداری خونده و درد کشیده(!) که اعتقاد داره حسابداری علم نیست(که حتما نیست!) و منم یک آدم فروشه حرفه ای هستم(که هستم!).به استاد گـُرد ِعزیز شدیدا آلرژی داره و نمیدونم چرا باهاش چپه (الحسود لایسود!).جغرافیش صفره و اصرار داره بگه بندر از راه قم میگذره! مثل هر آدمی اخلاق و عادات خاصه خودش رو داره که بارزترینشون اینه که میتونه روزها نخوابه و آب از آب تکون نخوره!شدیدا سرشون شلوغه و مشغوووووووووووووووووووووول!اوقات فراغت هم ندارند الحمدالله!(مگه شما دارید؟)/حالا چه جوری میتونه بیاد دانشگاه الله اعلم!/یک Professional  درامر تجزیه تحلیل رفتار و شخصیت آدمها با سرعت نور(تازه مو لای درزش هم نمیره!).راسی یادم رفت بگم شدیدا مذهبی اند(بارها این جمله ازشون نقل شده و به ثبت رسیده!)نه ازاین الکی پلکی ها ها از اونا که اعتقاد داره "دین که به تسبیح و سر و ریش نیست*هرکه علی گفت که درویش نیست"و از توحید عملی تا نظری شونصد فرسخ راهه!از همه جا خبر داره،حتی دل و روده ی اساتید!

سوال 4....................

-خانم مهندس؛بچه ها بهش میگند نغمه(از بس حسودند!) با یه عالمه سیل طرفدار که کلی کشته مرده داره از Presentation  و هیئت همراه گرفته تا نوچه موچه های اطراف و اکناف ومسلط به هرچی شما بگید و بخواید!اصلا مادرزاد مهندسه!طرفدارحقوق کودکان مخصوصا از اون مودبهاش.خارجیش هم تووووووپه!

................................(بقیه اش رو نمیتونید بخونید چون هنوز  Download  نشده!).............

سوال 2 مجددا(!)......................................؟!

Gentlemane-  کت و شلوار بپوش(!)از اون مردانه نیک ه روزگار که وقتی کت و شلوارش رو نمی پوشه دیگه نمی تونی از قبلش تشخیصش بدی و یهو  Completely Different  میشه! و ما که اصلا نمیتونیم بشناسیمش .مجبوره واسه اینکه توی چشم اساتید باشه موقع حاضر و غایب ،همیشه کت و شلوارش رو اگر هم نمیپوشه با خودش بیاره که هر جا لازم شد ازش برای اعاده ی حیثیت استفاده کنه یا حداقل نشونش بده!

سوال 5.................................................

-فائزه؛مثل همیشه آروم،خونسرد،خانوم،یواش و به قول خارجکی ها Slow motion.که جون میده وقتی اضطراب داری نگاهش کنی ،کلهم اجمعین اضطرابت گم و گور میشه!سخت ترین امتحانها در نظرش به پشیزی نمی ارزه و سوسکش میکنه!از بس هم فعالیت حاد داره همیشه خدا خسته است.یه جوره خوشگلی روسری سر میکنه که آدم خوشش میاد(!) و دلش هم خون و پره از این وری ها!!!!

سوال 6.......................................................

-آقای قاسمی؛(البته الان سر جلسه نیستند و غایب تشریف دارند و ما به جای خالیشون مینگریم!)بسیار استراتژیک وآینده نگر که همیشه به افقهای طلایی دوردست که البته نزدیکه مینگره.سر هر جلسه ی امتحانی که حس کنه معدلش رو واسه عبور از دکترا میاره پایین  شرکت نمیکنه وبا یک برنامه ی استراتژیک به نفع استاد انصراف میده.و البته که گل سرسبد مردانه روزگارویک بابای معرکه(واسه شما مجانی،برای ترکیدنه عده ی قلیلی و شاید هم کثیری!!!)!.جالبیه ایشون به اینه که در هرشرایط آب و هوایی وزمینی و ریلی ودر اتوبوس و مینی بوس و ماشین و دوچرخه و سه چرخه و سواره و حتی پیاده میتونند بخوابند!!!!اصلن کلا به حمل و نقل آلرژی دارند و میرند تو حالت خلسه و جالبتر اینکه تو هر Position که به خواب برند، بیدار میشند (بدون حتی یه اپسیلن حرکت!)و البته که وقتی درمقصد چشماشون باز میشه چشماشون به طور عجیبی برق میزنه که البته اوایل این موضوع بسی عجیب بلکه غریب بود واسه من، که از حرفاشون متوجه شدم اشتیاق دیدن دخترشون توی چشماشون خودش رو نشون میده(که مردم از این باباها دارند ما نداریم) .مدیری استراتژیک و بابایی بس مهربان.قول دادند یه انجمن بزنیم اونم از نوع استراتژیک به شرطی که من رئیس باشم!

سوال 7.....................................

-مو قشنگ یا به قول عده ای سولماز جون؛عامل محرکه من واسه ترک جلسه ی حسابداری(آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی خدا!هی یادمون بیارااااااااااا!)،دست به اعتراضش عالی و چشم  در اووردنه طراح سوالها وایل و تبارش شهره عام و خاص!مسلط،اعتماد به نفس 20 ،مودب و هی هم میخواد امتحان بعدی رو نیاد بده !کنفرانس میده معرکه و هی موقع ارائه میخواد با هم فکر کنیم!!!!Power Point  میسازه معرکه و دوسه تا پینوکیو توش ول میکنه واسه خالی نبودنه عریضه تا استاد بیکار نمونه و نونش حلال باشه و غیر از پریدن تو حرف دانشجو چارتا متلک هم همچین یهو آوار کنه تو کلاس!

سوال.......................سواله چند بود؟...سوالا را ولش بچه ها را بچسب! 

 :MR.Presentation-باکلاس،باشخصیت،خارجی،مودب،آقااااااااا،مهندس،دکتر،وزیر،وکیل،،،خلاصه هر چی باکلاسی و های کلاسیه حسابش رو بکنید ولی فعلا واسه اینکه ریا نشه به همون مهندس بسنده کنید،ترجیحا اول اسمشون!که فقط واسه 20 میاند سر جلسه و کور بشند با این سوال در اووردنشون که همش میزنند تو پروبالش .(خدا ازشون نگذره!)(کاش حسابداریش رو بیافته!)@من؟امکان نداره@

سواله........

بعدی!

-رضوان جون؛یکی از قربانیان غفارنامه!که مثل بنده از این موضوع مستفیظ شدند و میشند و خدا بهشون صبر عاجل ارزانی دارد(الهی،آمین!)درسخون،خانوم و نگران از آینده ای که با این همه درسای سنگین چی کار کنیم!؟!درس رو ول کن غفارنامه رو بچسب!!!راسی داریم با بروبچ نقشه ی یه کودتا واسه براندازیش  میکشیم(غفارنامه رو میگم!)

.....

-نادر خان افشار ؛که اولین بار سر ارائه ی استراتژی چشممون به جمالشون منور شد.وقتی داشتند به جای بنده Power Point شون را همینطور یهو ارائه میدادند تند تند!و بیدار بودنه ما شبه قبل هم همینجوری واسه خنده کشک!خونه خاله است دیگه!زرنگ ،مسئله حل کن و مسئله چک کن و " 6+ "چند بگیر و کاشف روابط انسانی مستحکم بچه ها سر جلسه ی امتحان.شبیه آقا نور دوست باباست!(زین پس به جای واژه ی ثقیل نادر شاه افشار از آقا نور استفاده شود!)

.......

-خانم ملکی،مامان ه محمد و یه خانوم تمام عیار که وقتی حرف میزنه آدم از طرز ادا کردنش کیف میکنه.مسلط،ساعی،درسخون،مشغول به تامین رفاه اجتماعی، موقر و کمی تا قسمتی "وا! چه توقع ها ما که وقت نداریم مسئله حل کنیم،نمره مون را بده بریم به برو بچه وزندگیمون  برسیم اینقدر قیافه نگیر مگه چه خبرته؟کچل!!!!!"

عین من هم خودکار رنگ و وارنگ داره که تا حالا از چشم بعضی حاسدین در امان مونده.الحمدالله!

..........

-آقای اسدی؛فعال،درسخون(!)و کم رو!اگه می خوای ببینی کیه موقع امتحان اگه یه خورده سرت رو از روی برگه ات بلند کنی جفت چشماشو روی خود برگه ات میبینی که داره سوالاتت رو چک میکنه که مبادا اشتباه نوشته باشی بیفتی!(همکلاسی به این میگند!).گویا سرشون به نقل از عده ای بینهایت شلوغه و فقط به این کار میتونند برسند و جالب اینه که چون مراقبین کارشون را انسان و خدا پسندانه میبینند زیاد حساس نمیشند!!

......................

-وست و همشهریه خانم ملکی،خانم کاظمی؛هرچی این فائزه خونسرده این خانم کاظمی از اول ترم اضطراب آخر ترم داره و هی استرس داره و القای استرس هم میکنه و ما هم چه حرف گوش کن!خانوم،موقر،درسخون و زرنگ و نمیدونم چه اصراری داره به خودش بقبولونه که همه چی یادش میره هر چی خونده پرید و دیدی چی شد؟الان هم مطمئنم تو دلش دارند رخت میشورند اونم نه با لباسشویی با دست وپا و چنگ و چنگول.حالا وقتی نمره ها اومد بهتون میگم زردآلو چند وقته میرسه!بابا کوتاه بیا که"سخت میگیرد جهان بر مردمان سختگیر 

......... 

 پس 2+6 کوش؟!.....آهان اون این درس رو نداره !

--2+6؛یک آقای خوشتیپ،استاد دوست بداری(اصطلاح اصفهانی بودها،حال کردی؟!)قیافتاَ دکتر ولی ذاتاَ مهندس.مدیر بازرگانی یه شرکت توووووووووووووووپ که بی انصافها با چه دردسری یه آب باریکه میریزن تو حلق این بشر(خدا به زمینه گرمشون بزنه!)فردی بسی استاد پسندکه استاد از 6 نمره میان ترم بهش 2+6 داد و از اون موقع شهره شد و البته خودشون اصرار دارند بابا من همه مسئله ها را حل کردم اومدم کلاس عین شما عنر عنر عین................(خاک به گورم!)بلند نشدم بیام بعد هم برگردم خونه و پرو پرو نمره مفت از استاد بخوام.این نمره زحمت کشیدست.خجالت هم خوب چیزیه!اما مانیا اعتقاد داره استاد از ریش 2+6 خوشش اومده.//من از ترم دیگه ریش میذارم(!!!!!!)//ایشون هم آقا و درسخون که وقتی میخندند یا خجالت میکشند شدیداَ استاد دوست بداری میشند!

.....

-لاله خانوم گل؛که بعضی ها اسلایدهاشو میکـِشن(کـِش میرند)بعد هم میگند حاج خانوم حلالم کن.اگه ما خانوما خانومی نکنیم میخوایند آقایوون خانومی کنند؟آسه بیا و آسه برو و دیگه چه خبر؟سر 2،3تا جلسه بیشترندیدیمش و هرچی ازش میپرسیم میگه این درس رو ندارم. خدا رو شکر که این آخری رو داشت!والا اگه ماهم 3 تا امتحان بیشتر نداشتیم عین ایشون تند تند داشتیم جواب میدادیم!

.....................

-مژگان؛خانوم معلمی گل ،زرنگ و فریبا و حسابانشون تووووپ که صبح تا شب بیشتر به کار و شاگرداشون و تر و خشک کردنه اونها نمیرسند.

.......

-زینب جون؛همشهری گل خودمون که فعلا فصل امتحاناست و وقت ندارند .ناراحت از تبعیض نژادی بعضی استادا سر نمره دادن و مصّر در گرفتن حقش از این حق کُش های روزگاره درس و دانشگاه حتی به قیمت آدم فروشی به ایکی ثانیه!(حالا باز بعضیا بگند ما آدم فروشیم،که هستیم!همشهری گوشت همشهری ش رو می خوره استخونش رو دور نمیندازه)  ه

 

......چشمم روی بقیه می چرخه و میچرخه و میچرخه و میشناسم و نمیشناسم و میبینم و نمیبینم تا اینکه یهو........دیدی؟داشت یه آدم مهم یادم میرفت!

دی دی دی دی دی دی دی دی دی دی دی .......

-- غفاری ؛یکی از نوادره روزگار و معجزه ی هزاره ی سوم.اینکه چقدر نسبت بهشون ارادت داریم و دارند بماند!!! می گی نه از خانومشون بپرسید! شاغل ،کاری؛سر شلوووووووغ.البته نه اندازه سد رضا! متاهل و متعهد.اونقدر که اصلا زیره بار نمیرند زن و زندگی رو بعد از این همه چشم انتظاری تو ی طول هفته بذارند بیاند دانشگاه.اونم کی؟روزه جمعه که آدم باید در اختیار سرو همسر باشه!(آدم باید همچین شوهری را بذاره روی سرش حلوا حلواش کنه!حالا هی بگید این مردای بی زبونه بیچاره ی فلک زده ی بخت برگشته ی زحمت کش بد هستند!)البته نه فک کنید درس بی درسها!اصلاَ و ابداَ .

بالاخره یه چهارتا آدم ه بخت برگشته(مثلن من!)هستند ایشون رو درک کنند و هی از خودشون اعلامیه حقوق بشر منتشر کنند و پترس بشند و جزوه بنویسند و اسکن کنند و میل کنند وپست کنند و گیس خودشون رو بکنند و نمونه سوال بخونند و بفرستند و فکس کنند و کف کنندوجواباشون را چک کنندو شماره ی استاد پیدا کنند و زنگ می زنی یا زنگ بزنم و چقدر این اصفهانی ها خسیسند و عید کجایید برسیم خدمتتون!شماره استاد رو داری؟نه ندارم.چرا نداری؟ من دارم ...هه هه دلت بسوزه!!!!

(رجوع شود به شعره:«کی گفته در این حال و هوا غم دارم»....که قراره بعدا که کامل شد بذارمش اینجا حالش رو ببرید!)

...........

حواسم جمع برگه ام میشه و دلم واسه استاد میسوزه قراره اینا رو تصحیح کنه.استاد میاد توی ذهنم وخنده ام میگیره!.

-استاد،مردی آقا،متشخص،بامزه و دانشجو دوست که وقتی یکی ازش سوال میپرسه بـِر بـِر30  ثانیه نگاش میکنه و بعد به درسش ادامه میده و اون وسط مسطها در حین درس جواب سواله طرف رو میده. اصلن هم قبلش نمیگه این جواب سوال تو بود اووووووووی یارو! فینگلیش درس میده و بعضی ها هم چشم ندارند (نه اینکه فک کنید سید ها!)ببینندش و هی واسش حرف در میارند(لااله الا الله).کلن که خانومها رو آدم حساب نمیکنه و هر موقع می خواد کلاس را مخاطب قرار بده میگه آقایوون توجه کنند(مثلا خانومها هم بافتنی هاشون را ببافند!)آقا از روی سوال بخون،آقا بیا اینو حل کن.بسیار مودب(مانیا به این مورد گواهی میده!)که اعتقاد داره دانشجو باید راحت باشه و شما این جزوه های من رو بخونید حلّه و گور بابای کتاب و کی گفته اقساط با اسقاط فرق داره؟! و هر کی گفته غلط کرده و چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقده حرف میزنی و تو تا اینجا رو فهمیدی که من این یکی رو بگم و شما کنفرانس بده من نمره ات رو میدم و ندادی هم ندادی بازم نمره ات رو میدم و دیگه مثل من گیرتون نمیاد باهاش حال کنید و همینطور یــــــــــــــــــــــــــــــــــــهو پاس بشید برید پی کارتون و گفتم نمونه سوال میارم که گفتم برو خودت پیدا کن توی سایت نمی دونم چی چی بچه ها گفتند هست پس حتما هست و بیشین بینیم بابا!هر غلطی می خوای سر کلاس بکن فقط با موبایلت حرف نزن و خیار هم نخور چون بو میده و این آدامس خورد که خورد به تو چه؟ خانوووووووم(!)[فک کن گفت خانووووووم!] کی بهت گفت سر کلاس چیز بخوری باید واسه همه کلاس آبمیوه بخری بیاری و........ 

.................................................... 

و اینکه حالا اینجا امتحان به طرز گلابی واری به قول خانوم مهندس آسونه و من نه وقت دارم به گلابی فک کنم و نه به فک و فامیلهاش. به اندازه ای که باید میخوندم نخوندم و3،4تا سوالها رو جواب میدم و می رم برگه ام را تحویل میدم.

پاس شدن یا نشدن،مسئله این است!

نظرات 14 + ارسال نظر
۱ 1388/11/28 ساعت 17:25

بدو بیا که آپ کردم
.
shahrah.blogsky.com

ماهیانه ما فراموش نشه!
:)

با سلام خدمت مدیر وبلاگ.

وبلاگتو کلی دیدمو لذت بردم از مطالبش.

گفتم اگه مایل باشی با هم تبادل لینک و بنر کنیم.

اگه موافق هستی به وبلاگ من بیا و در اونجا اعلام کن.

منتظرتم | مدیر وبلاگ TopTemp.BlogSky.Com

:)

نغمه 1388/11/28 ساعت 23:02

سلام الهام جان
عاشق این نصر قشنگتم که بالاخره تو وب هم متلک بارون کردی همه بچه ها رو .any way من که لذت بردم.حالا نمی دونم بقیه well-educated ها هم خوششون اومده یا نه!
خیلی خیلی ممنون که به یادم بودی

زین پس به جای واژه ی نثر،از نصر استفاده کنید
چون مهندس میگه!
راسی مهندس تصدیقتو از کودوم دانشگاه گرفته بودی؟

زهرا - شیراز 1388/11/29 ساعت 21:44

الی بی نظیر من ..... یادش به خیر مثل همیشه عالی می نویسی هرروز به وبلاگت سر می زنم پس تند تند آپش کن


کلی دوست دارم دوست با استعداد من

ای ی ی ی ی ی ی ی!جوونی یادش به خیر
:)
4کرتیم آبجی!

آرمان 1388/11/30 ساعت 17:09

سلام
وبلاگ خیلی جالبی دارین اولین باره که وبتونو میبینم خوشحالم که دور از ایران دارم وبلاگتونو میخونم.
یه سوالاتی ازتون دارم میخواستم ازتون ببرسم اگه مایلین جواب بدین تو نظرات بذارین.ممنون
آرمان از دانمارک

سوالت سیاسی،فرهنگی،اجتماعی،عاشقانه،شاعرانه،عارفانه نباشه
ما در خدمتیم Brother!
:)

همیشه پشت و پناهت خدا باشه عزیزم....

وخداوند دکتر را آفرید تا دعایمان کناد!
سپاسگذارم
:)

well egucated 1388/12/01 ساعت 23:17

بچه ها تو چمن نرید رو زمین هم آشغال نریزید نغمه جون نثر نه نصر اینو نوشتم فقط ثابت کنم که واقعاً well educated هستم (:

وقتی مهندس میگه نصر،حتما نصره!
بی سواد!

من نه منم 1388/12/02 ساعت 11:04

تو که ترکوندی
پس چرا همه بچه ها رو ننوشتی
بگم فوق العاده بود روت زیاد میشه
فابل تحمل بود

Bashed!

بنام دخترم رعنا 1388/12/03 ساعت 11:04

سلام :
بابا تو دیگه کی هستی...البته ضمن تشکر از حسن دقت و طبع لطیفتان خواستم بگم چرا اینقدر ابروی ما رو زیر سوال بردی...خدایش اینجوری بودُ؟شما که حتما بیست شدید پس ما چرا نمره نیوردیم ُبچه درسخون !
خدا نگهدارتون باشه انشاءاله...

کاره هر بز نیست(ببخشید)....
کاره هر کس نیست خرمن کوفتن
گاوه نر میخواهد و مرده کهن!!!!
:)

جعفر 1388/12/03 ساعت 14:49

سلام
مهندس مدرکشو از آکسفورد گرفته!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شاعر میگه :
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
چگونه آمد و یکهو وزیر کشور شد!!!!!
نثرتون خوبه ولی بعضی جاها به نظم نزدیک میشه!!!!!!!!!!!!!!!!

- نثر نه،نصر!(رو حرفه مهندس حرف نیارید!)
- پس یعنی میشه به عنوانه سرود واسه گروه سروده دانشگاه ازش استفاده کرد؟
-من مرده هر چی نگارم!تعریف نگارتون را رو نکرده بودید!

هانیه 1388/12/07 ساعت 00:16

سلام خانومی.. مرسی که به یادم بودی....چیزی ندارم بگم جز اینکه:

شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شدی زیبا برقص....

حالا یکی بیاد به من رقصیدن یاد بده!
؛)

Faez 1388/12/12 ساعت 10:00

عجب پست خفنی بودا!
کلی به اطلاعاتم اضافه شد و کلی حظ بردم از نوعِ توصیف و دقتِ نظرت. (;

خفنی از خودتونه!
بعد تو دانشگاه با هم حساب میکنیم
:)

زینب 1389/01/28 ساعت 12:29

عااااااااااالی بود...مات و مبهوت نثرونصرو نظم و شل...هستم و شدم(تبارک الله احسن الخالقین)
1-شاید منظور مهندس از نصر ،نصرت و پیروزی باشد(الله اعلم)
2-ممنونم...آدم فروشی هم از خودتونه...بنده هم همشهری شما نیستم
3-سولماز که کلا خیلی قشنگه...(لینک به موقشنگ)
4-کنایه "وقت ندارن" را گرفتم شما نگران نباش
.
.
.
n-1-طنزپردازی و حاضرجوابی و بلانسبت "متلک" از خصلتهای بارز اصفهانیاست (نیش عقرب نه از ره کین است اقتضای طبیعتش این است)
n-فوق العاده ای الهام جان:)

ما که دشمن را چنین میپروریم
دوستان را از نظرچون میبریم؟!
:)
4کریم
نه اینجور
بدجور!
؛)

مصطفی کردزنگنه

سلام
وب خوبی داری مطالبش خیلی جالب و بدرد بخور بود
اگه میشه می خواستم باهات تبادل لینک کنم من وبلاگم همیشه آپدیته بیا تو وبلاگم اگه خوشت اومد بگو تا باهات تبادل لینک کنم اگه خواستی منو لینک کنی ::

عنوان: اخبار هنرمندان دنیا
آدرس سایت : http://www.Clebfa.BlogSky.Com

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد