_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

اینبارهم برنده میدان تویی قبول**بازی بهانه بود که رسوا شوم،همین!

هوالمحبوب:

داشت داد میزد...بهمن بود دو سال پیش....همیشه بهمن ماه اتفاق می افته

فکر کنم اصلا باید بهمن اتفاق بیفته...

اگه نیفته شاید یه چیزی درست نیست

همین جا بود....توی همین فضای سبز....توی همین پارک...

"ع.یوسفی"داشت داد میزد و من سردم بود...داشت داد میزد و من داشتم می مردم از اینایی که دارم میشنوم

اما مهم نبود

باید میشنیدم

سردم بود ....

 با یه دستم گوشی موبایل را سفت گرفته بودم و با یه دست دیگه م داشتم به گل سر زرشکیم که تازه خریده بودم و زده بودم جلوی موهام بازی میکردم...توی دلم غوغا بود و خودم صدای خودم را میشنیدم که داره از شنیدن اینها خورد میشه...

اصلا باورم نمیشد اما باید اتفاق می افتاد و میشنیدم

تلفن قطع شد...

حتما شارژش تموم شده بود

میدونستم نمیتونه بره از خونه بیرون و پول هم نداره که بره شارژ بخره...

بهش زنگ زدم تا ادامه بده....!!!!

تا زنگ زدم گفت چته؟بازم دلت میخواد.....؟

و من دلم نمیخواست، اما باید میشنیدم تا تموم بشه....

باز هم داد زد و گفت...... و خراب کرد ته مونده ی اونایی که مونده بود...باید خراب میکرد تا راه برگشتی نباشه...همون روز که برای شروع شدنش نه نگفتم ،منتظر این روز بودم اما فکر نمیکردم درد داشته باشه...فکر نمیکردم شکسته شدن غرور این همه درد داره....باید همینطور میشد.... و بعد داد زد قطعش کن لعنتی!

آروم گفتم :مطمئنی حرفات تموم شده؟مطمئنی الان خوبی؟چیزی دیگه نمونده بگی؟فحشی، ناسزایی ،تهمتی ،دادی ،بیدادی؟نمیخوام وقتی قطع کردم هنوز چیزی توی دلت مونده باشه که با یادآوریش اذیت بشی که چرا نگفتم....!!!

آره ازم بعید بود! از الــی بعید بود! اما من همیشه برای فریادها سکوتم....ولی برای خطاها فریاد....!

تمسخر آمیز گفت :نمیخواد واسه من ناراحت باشی و غصه بخوری....دلت برای خودت بسوزه بدبخت!

بهش گفتم اشتباه نکن! من برای الان و حالا غصه نمیخورم....

من برای اون موقعی غصه میخورم که تو آرووم میشی...آروووم...دلت خنک میشه و کیف میکنی از حرفایی که به من زدی و حقم را گذاشتی کف دستم....یه شب...دو شب ..سه شب....نمیدونم بالاخره وقتی واقعا راحت شدی مرور میکنی....الی را میذاری یه گوشه و حرفایی که بهش زدی را مرور میکنی....اون موقع برای اینکه به خودت حق بدی همه را تائید میکنی...کارت ،حرفت، رفتارت، طرز فکرت و امشب رو....ولی بالاخره یه جا وقتی داری این پازل را میچینی یه جاش درست از آب در نمیاد

یه جاش لنگ میزنه

یه جاش با بقیه جاها نمیخونه!

اون موقع شروع میکنی به درد کشیدن

به غصه خوردن

به اینکه دیدی چی کار کردم؟

دیدی چی گفتم؟

دیدی چی شد؟

و به این نتیجه میرسی که اشتباه کردی ....اشتباه فهمیدی....

خودت میدونی الی میبخشه...میدونی الی نبخشیدن بلد نیست...میدونی الی یادش میره....

اما

وقتی به این نتیجه میرسی که من هزار بار مردم و زنده شدم از حرفات و کارت....هزار شب دردناک را گذروندم و خون گریه کردم و دیگه پشیمون شدن یا نشدنه تو هیچ مرهمی به دل زخمیه من نیست...

اون موقع الی ایی وجود نداره که بگه مهم نیست بیخیال....

الی همون شب که اینا را شنید مــُرد.....!

من برای اون لحظه ی سنگینی که خوووب میفهممش غصه میخورم....

.

.

قهقهه زد و گفت برو به جهنم.....!!!!

یک ماه بعد من توی همون جهنمی بودم که اون اصرار داشت بهش راه پیدا کنه و بگه الی اشتباه شده، و الی مرده بود،همون شب سرد بهمن ماه توی همون جهنم مرده بود!


الــی نوشت :

یک ) یه روزی با تمام غرورم رفتم دنبالش ....درد داشتم ولی مهم نبود......رفتم دنبال " بچه ی جناب سرهنگ"...فقط به یه دلیل...گفتم حق نداری گناه باشی...حق نداری گناه بشی...وقتی برگشت گفتم پیش من برنگرد...پیش خودت برگرد...تو حق نداری گناه بشی...تو با خیلی ها فرق میکنی!

دو)
وقتی به کسی بطور کامل و بدون هیچ شک و تردیدی اعتماد می کنید.
در نهایت دو نتیجه کلی خواهی داشت:
” شخصــــــــــــــی برای زندگــــــــــــی “
یـــــــــا

” درســــــــــــــی برای زندگــــــــــــی “
ســهــ) تصمیم گرفته ایم خودمان هم برای خودمان کامنت بگذاریم....بعضی وقتا عجیب دلمان میخواهد تحسینش یا تقبیحش کنیم!فقط مانده ایم سر اسم لعنتی مان! اسم انتخاب کردن همیشه سخت است!
چــاهــار)
امشب چه بی بهانه تو را ضجه میزنم
مابین اشک و آه دعا ضجه میزنم...
امشب شب بزرگیه...یه شب قشنگ با یادآوریه یه خاطره ی قشنگ اما دردناک....امشب،شب دحوالارض،برای هم دعـــــــا کنیــم....
پنــجــ) بدنمان مقاوم شده..شده ایم درست مثل شتر...برای زنده ماندنمان از کوهنمان استفاده میکنیم....
شیـشـ) از کسایی که میذارند میرن خوشم نمیاد.واسه همین اول از همه خودم میرم!این جور خاطر جمع تره!!!                                                                    "رومــن گــاری "
هفتـــ)مرثیه ی دنیا را از اینجا با صدای الــی گــوش بدیــد>>>>" تبدیلـ شد بهـ خاطرهـ ها و گذاشتـ رفتــ !"


نظرات 50 + ارسال نظر

سلام به رسم ادب
نظری ندارم کلا مات و مبهوتم از اینهمه صبرتون در این ماجرا
امیدوارم حقیقت نداشته باشه...

صبری در کار نیست
اینا همه ش قصه ست
فصه ی الی که باید بریم جلو تا تموم بشه
گهی پشت به زین و گهی.......
گهی زین به پشت....

hich 1391/07/20 ساعت 22:26 http://hich2012.blogsky.com

زندگی بهائی است که باید به بهانه زندگی پرداخت ...

یا بهانه است ....پس خیلی لازم نیست بهانه بگیریم همین!

آه ای زندگی منم که هنوز
با همه پوچی از تو لبریزم

نه بر آنم که رشته پاره کنم
نه بر آنم که از تو بگریزم....


روح فروغم شاد.....

الـــــــــــی من بهت افتخار می کنم...

اسمم رو این مدلی نوشمبا شهرزاد خالی جابه جا نگیری تا به جایگزینش فکر کنم.

و من به تمام آدمهای زندگیم......



اسمتون مبارک
با اون شهرزاد قاطی نمیشی
اگرچه اون شهرزاد بستگی به موقعیتش گاهی شهرزاد میشه گاهی نازی گاهی کسی شبیه خودش و گاهی.....

منتظر جایگزینی ایم....
مثلا شهرزاد هزار و یک شب یا ....
نمیدونم

montazer 1391/07/20 ساعت 23:41 http://montazer65.blogsky.com

سلام.وبلاگ خوب و مطالب با معنا و زیبایی نوشتین.بهتون تبریک میگم بابت وبلاگ وزینتون و براتون آرزوی موفقیت دارم

من هم به شما تبریک میگم که اینجا را پیدا کردید ......

شما وزین و زیبا خوندید.....


ممنون

... 1391/07/20 ساعت 23:48

امشب میون دعاهاتون منم یاد کنین

اگه آدم زندگی ِ الـــی هستی شک نکن یادم نرفته ازش بخوام.....


فقط کاش نخواد بقیه را به چوب من بزنه.....

پود 1391/07/21 ساعت 01:02 http://www.pud.blogfa.com

عکس پرفایل جدید مبارک!!

روتوووون مبارک آقاااااااااا......

mamad 1391/07/21 ساعت 01:44

سعی کردم که بمانی و بریدی به درک
کارمان را به غـم و رنج کشیدی به درک

به جهنم که از این خانه فراری شده ای
عاشقت بودم و هرگــز نشنیدی به درک

میوه ی کال غـــــزل بودم و از بخت بدم
تومرا هرگز ازاین شاخه نچیدی به درک

فرق خرمهره و گوهر تو نفهمیدی چیست
جنس پاخورده ی بازار خریدی بــــه درک

دانه پاشیدم و هربار نشستم به کمین
سادگی کردی و از دام پریدی بــه درک

عاقبت سنگ بزرگی به سرت خواهد خورد
میکشی از تـــــه دل آه شدیدی بــــه درک

نوشدارو شدی اما بــه گمانم قدری
دیر بالای سرکشته رسیدی به درک

من این شعر سوفی را خیلی دوس دارم
مخصوصا اونجا که میگه فرق خر مهره و گوهر تو نفهمیدی چیست....
ممنون آقااااااااااااااااااا ....


شایـــد امشــب بروم قعـــر جــهنم به درک
تو اگر شاد شوی این همه دردم به درک


زنده ام تا به تو ثابــت بکــنم مــال تـوام
من فقط مال توام تو،همه عالـم به درک


من شنــیـدم که کـسی گفـت جهنم داغست
ابر من باش و ببار آنجــا نم نم به درک


ما اگر خوب ببینیم درک هم خوبست
شرط دارد: که خودت هم ببری ام به درک


دل من ذوب شد اینجا! نه تو خوش باش عزیز
گـــور بابای دل من به جـهـنـم به درکــــــــــــ

الی غمگینم کردی یاد خودم انداختی و گذشت هایی که کردم و نتیجه صفر
اشتباهم این بود هر جا رنجیدم،لبخند زدم،فکر کردن بی دردم ضربه را محکم تر زدن

غمگین نباش هنگامه ....
بخند خنده ات از دیگران قشنگ تر است....



گذشتهات را هیچ وقت به زبون نیار
اسمش میشه منت
من از منت متنفرم.....


کاش محکمتر میزدند
مهم نبود
گاهی میشی همون بچه میمون که مامانت میذاردت زیر پاش تا نسوزه!!!!
کاش محکمتر میزدند

احســــــان 1391/07/21 ساعت 11:31

وقتی به کسی بطور کامل و بدون هیچ شک و تردیدی اعتماد می کنید.
در نهایت دو نتیجه کلی خواهی داشت:
” شخصی برای زندگی “
یـــــــــا

” درسی برای زندگی “

” شخصی برای زندگی “

یـــــــــا


” درسی برای زندگی “

[ بدون نام ] 1391/07/21 ساعت 12:04

الی الهی بمیری.دعا میکنم بمیری.آدم را تا مرز مردن میبری از خنده و بعد چنان اشکش را در میاری که.لعنت به تو و خاطراتت و این آهنگ ولاگت

باید کاری بکنم که کسایی که اسم نمیذارند نتونند حتی نفرین کنند....



دعا بکن که همین لحظه منفجر بشود
برای قلب فشار چهل تنی سخت است....


لعنت به درد دختر بی اعتبار عشق...
لعنت به من....

میخوام بهش فکر نکنم..میخوام به خودم فکر کنم...یادم میفته چقدر دلم براش تنگ شده...وقتی می رفت چشام پر اشک بود اما اون نخواست اشکامو ببینه...اون اشکامو ندید...پاییز عاشق شدم و چند ین زمستون بعد رفت...التماسش کردم...چقدر دلم براش تنگ شده...
الی نازنین چه زیبا مینویسی..با همه نوشته ات اشک ریختم..با همه نوشته ات غم شدم...با همه نوشته ات پاییز یه بار دیگه رو سرم خراب شد...

باران باش و ببار
و من عاشق بارانم....

فکر نکن باران
اینا همه ش زندگیه
باید زندگی کرد و رفت جلو...

رفتم که التماس کنم مرد باشد و....
تنها اشاره کرد نیا و گذاشت رفت....

رفت چون باید میرفت
اوکی؟

نشسته ام
از صبح تا حالا
تا همین حالا
هی این پست را میخونم و هی زل میزنم به عکس و هی گوش میدم به موزیک و هی ....
عجب!
توی این پست هزارتا آدم نشسته
هزارتا قصه
قصه ی چند نفره
چند نفری که همه شون دست به دست هم دادند تا ی پست بشند تا فریاد بشند در سکوت برای گفتن!
قصه ای که درد نداره اما درمونه هزار تا درده.....
الی...
الی
الـــــــــــــــی....
تموم میشه
قسم میخورم
همیشه خودت میگفتی
نه؟!
"پروانه فهمیدنت مبارک "....

پروانه فهمیدنم مبارک

الی خیلی نامردی برام رمز ندادی من که اینقدددددددددده عاشق نوشته هاتم

منم عاشقتونم حاج خانوم


باید زنگ بزنم بپرسم
مکیگند رمز موفقیت توی همین مدرسان شریفه
شماره ش را میگیرم یه وقت میگیرم با هم بریم

sahar 1391/07/21 ساعت 14:34 http://sahar-ho.blogfa.com/

این بهترین جوابی بود که می تونستی بهش بدی .

توی اون لحظه دنبال بهترین جواب نیستی
دنبال اینی چه طور خودت را جمع و جور کنی که نمیری....
که جلوی این همه آدم نمیری
که بری زیر علامت سواله نگاه هزارتا آدم....

خوبی سحر؟

عباس 1391/07/21 ساعت 14:41 http://abas.blogsky.com

آهنگ وبلاگتو عوض کردی؟؟؟ چیزی شده؟؟؟

مگه هرکی آهنگ وبلاگش را عوض میکنه چیزی میشه؟
عوض کردیم چون هوای باران داریم
همین.....

مهم نیست چقدر زنده ایم.مهم اینست چقدر زندگی میکنیم
مهم نیست چقدر درد داریم مهم اینست چقدر صبر میکنیم
مهم نیست چقدر داریم مهم اینست چقدر می بخشیم
مهم نیست چه اتفاقی برای ما می افتد مهم اینست که ما چه تصمیمی می گیریم
............
برای رهایی ازدرد تنهایی سه کار باید کرد
اول تحمل..دوم چاره اندیشی.سوم توکل به خدا

نماندست چیزی به جز غم... مهم نیست
گرفته دلم از دو عالم... مهم نیست...

قط آرزو می کنم که بمیرم
پس از آن بهشت و جهنم مهم نیست

همان وقت رانده شدن به زمین... آه!
به خود گفت حوا که "آدم" مهم نیست

بیا تا علف های هرز بکاریم
اگر مرگ گل های مریم مهم نیست

ببین! مرگ هم شانس می خواهد ای عشق
فقط خوردن جامی از سم مهم نیست

نماندست چیزی به جز غم, مهم نیست,
گرفته دلم از دو عالم, مهم نیست,

بمانم, بخوانم, برقصم, بمیرم...
دگر هیچ چیزی برایم مهم نیست...........

من تجربه ی خط به خط این نوشته این را دارم.پشیمانی او اما چیزی از غرور درب و داغان شده ی تو را درست نمی کند.برای من که اینجور بود لااقل.زمان باید بگذرد.همه چیز مثل روز اول نمی شود دختر جان اما درست می شود...

من هر روز تجربه ی چنین اتفاقی را دارم
هر لحظه
هر ثانیه
فقط آدماش عوض میشند و اتفاقه بزرگتر و آدمه مهم تر....

مهم نیست.....

هیچ چیزی مثل روز اولش نمیشه
ولی درست میشه....

ممنون بانووووو

Behnam 1391/07/21 ساعت 16:04 http://farhadi.blogsky.com

ههههیی الی!!!!

به نظرم داستان تو خیلی شبیه دخترک داستان منه...ادامه داستانمو حتما بخون!!! پایانش جالبه!!!

خاک به گورم!
کجاش شبیه داستانه توه مهندس؟


عجبا!

اینکه دوبار از اولش خوندم جیزی سر در نیاوردم
ولی از جمله بندی و احساسی که توی این حروف الفبا میچرخید لذت میبردم.

چه خوب میتونی بنویسی از احساست

حس کردم این میتونه یه داستان شخصی یا حتی یک راز باشه

این راز بودنش قشنگ بود.

هنوزم اون شعر اردیبهشت رو بعضی اوقات گوش میدم.

لذت بردیم از لذت بردنتان......

رمزی نیست
رازی نیست
و اینجا کسی غریبه نیست....


خوشحالم هنوز گوشش میدی....
خوشحالم هنوز گوشش میدند....


و هیچی ساز دهنی نمیشه
اینو یادت نره

من را سپرد دست خدا و ...

چقدر صدات خوشگله الی جون
ششم: رومن گاری یم مشکل داره ها! نمیگه بقیه اذیت می شن اونوقت

پنجم: دور از جون دختر
چاهارم: به یادت بودم.مگه میشه به یاد همشهریمون نباشیم
سهم: من با همون اسم خودم می ذارم منتها بخوای مخفی باشه رو نمی دونم مثلا بذار الی گلی خوشگلی لپ گلی
دوم: چرا همشون یا تجربه می شن یا درس؟ کسی انگار بلد نیست بمونه
اول: تو فرق داری تو پاکی تو تو تو! همش حرفاشون همینه

اسممان شد دختری که پروانه را فهمید
و گاهی دختری که شعر شد.....

مخفی واسه چی؟
مخفی توی صندوقچه ست توی پستووووو.....

صدا قشنگی از خودتونه
کاش آدم دلش قشنگ باشه
خودش قشنگ باشه
زندگیش قشنگ باشه
نگاهش قشنگ باشه....

رومن گاری مشکل داره...مشکلش را من میفهمم....


بی خیال حرفایی که تو دلم جا مونده

وقتی برگشت تو باید سنگ دل شده باشی ، اصن مُرده باشی، ولی یه چیزی ته دلت می خوره به یه چیز دیگه و دعوا می شه و تو نمی تونی ببینی چه دردی می کشه اون...
چقدر صبوری الی
باورم نمی شه فقط سکوت کنی در برابر فریادا
قبلا اینطوری بودم ولی الان نه
تحملم یه چیزی زیر خط فقره الان

ایشالله که حل می شه همه چی

رمزم که نداشتیم:|

و حتی باورت نمیشه وقتی خطا میبینم اونم از کسی که ازش انتظار نداشتم چه جور فریاد میشم
و چه جور توی هر فریادم و دادم التماس میشم
که بفهم
تو رو خدا بفهم



بعضی وقتا بعضی چیزا....

مهم نیست!

خدا یه جرعه صبرش را باید میداد
همین را همیشه ازش خواستم


رمزم که نداشتید

قصه قصه ی بهمن نیست
قصه ی تمومه ساله
قصه قصه ی یه آدمه خاص نیست
قصه ی تمومه آدمای خاصه....

وقتی عصبانی هستید مواظب حرف زدنتان باشید عصبانیت شما فروکش خواهد کرد ولی حرفهایتان یک جایی باقی می مانند برای همیشه…

وقتی عصبانی هستیم داد میکشیم
شاید در هر داد التماسمان را ببینند
وقتی داد میشوند
سکوت میشویم
شاید سکوتمان را بفهمند....

داداشی 1391/07/21 ساعت 21:32

عجب!
این "ع.یوسفی" همون بچه جناب سرهنگه که "گذاشت رفت!" ؟
چی کارش کردی طرف عصبی شده؟
من نفهمیدم اون گذاشت رفت یا تو اول رفتی که اون نخواد بره که خاطرت جمعتر باشه؟
هنگ کردم آبجی !
مسئولین چرا رسیدگی نمیکنندبه مشکل ما جوانان این مرز و بوم؟بعد میگند چرا معتاد میشید؟
میخوای من اسمت را انختاب کنم؟
دختری با کفشهای اسپرت
خاله قزی
الی کاراته
یکی دیگه شبیه الی
یه الی دیگه
الیــیُـف!
خوب بید؟
بابا عکس
بابا موزیک
بابا بارون
بابا دکلمه
بابا دپسردگی
بابا شتر
بابا کوهان

این دوتا آدم با هم فرق میکنند....

همه ی تقصیرها گردنه ما...شما ببخش آقااااا....

گذاشتیم رفتیم


مسئولین رسیدگی خواهند کرد
تازه درخواست دادیم

اسممان هم شد دختری که پروانه را فهمید
اون اسما را هم بذار توی دفترچه ت برای دخترت



بابا خارجی!

فری 1391/07/21 ساعت 22:27 http://fffery.blogsky.com/

اااااااِع، سلام الی خانوم!

علیک درود خانوووووووم.....

عمورضا 1391/07/22 ساعت 00:42 http://madraji.blogfa.com/

سلام
اینجا درس زندگی است وبس..........
گاهی سکوت حرفها رو میزنه..............
....................

و گاهی سکوت همون دروغه!!!!!
فقط شیک تر مودبانه تر و با مسئولیت کمتر گویا!


خوبی عمو؟

نگار 1391/07/22 ساعت 00:46 http://meyalood.mihanblog.com

می دونی از چی زورم می گیره الی؟! که بعضیا حتی برنمیگردن به گذشته و فک نمی کنن اون حرفایی که زدن چقدر به حق بود؟؟؟!!! نمی فهمن بعضی ها ادای فهمیدنو در میارن وگرنه جلوشون بمیری هم نمی فهمن اون چیزی که هستی رو نمی تونن ببینن بعضی ها بهتره برن!
ناراحت نبینمت بانوی دوست داشتنی


نمی دونم چیا گفت و شنیدی ولی خیلی احمق بوده که تو رو از دست داده
دقت کردی نوشته هاییت که دل نوشته یه جورایی مبهم و کلیشه ای از آب در میاد عزیزم؟ حالا این خوب بود یه پست دیگه زدع بودی نظر دهی بسته بود اونو که کلا ما نگرفتیم چی شد! همین جوری خواستم نظرمو گفته باشم تو دلم نمونه

فکر میکنی نگار
اشتباه میکنی نگار که فکر میکنی حتی برنمیگردند پشت سرشون را نگاه کنند که ببینند اشتباه کردند یا نه
امکان نداره
اگه اینجور باشه اونا دارند یه قسمتی از خودشون و زندگیشون را انکار میکنند
نگو نمیفهمند...ترجیح میدند نفهمند
.
.
بذار یه خاطره برات بگم
یه روزی یه کسی یه وقتی ...یه کسی که خیلی زورش از من بیشتره ،یه دردی داد....
من هم فقط صبر کردم و راستش دردم هم اومد و گریه هم کردم
وقتی داشت از خونه میرفت بیرون،بهش گفتم فلانی....گفت فلانی و کوفت...با بغض بهش گفتم فلانی داری میری بیرون و برمیگردی فکر کن ببین به حق این کار را کردی و کارت درست بود؟...پرخاش کرد و رفت...وقتی برگشت یکی دو ساعت بعد گفت فکر کردم و دیدم کارم درست بود
منم لبخند زدم!
عصبانی شد و گفت نیشخند میزنی؟؟؟؟؟؟
گفتم نه! نیشخند نبود ...لبخند خوشحالی بود
خوشحالم در موردش فکر کردید
حق با من بودن یا نبودنش زیاد مهم نیست....
.
.
نگار
مهمه در موردش فکر کنند
پازل را که بچینی مطمئن باش یه جاش با بقیه نمیخونه!
همین کافیه!
.
.
.
تصمیم در مورد اینکه قد تو هست یا نه و لیاقت تو رو داره یا نه باید قبل از رابطه باشه...اگه بعد از رابطه راجبش حرف بزنی اسمش میشه منت!
من از منت متنفرم!
من فکر میکنم هرچیزی را از دست میدی یعنی اینکه اندازه ی نگه داشتنش نبودی...یعنی کفر نعمت کردی...یعنی قدر داشتنش را ندونستی
حرف لیاقت نیست
حرفه مواظب بودنه
.
.
.
اونی که نظر دهیش بسته بود همونی بود که کسی غیر از الی نمیفهمید:)
ساری کلیشه ای میشه
درست میشه بانو

محمود 1391/07/22 ساعت 01:07

در ضمن خوب کاری کردید موقع خوندن اون پست گوشاتونو گرفتید !

دقت نکردی ها مهندس!
گوشم را نگرفتم ،چشمام را بستم :))
چشم بسته خوندمش
!
.
.
.
حواسم نبود اومدیم یه کار دیگه بکنیم یه کار دیگه کردیم کامنتامون پاک شد
اون یکی کامنتتون را اینجا میپاسخیم
:
خواهش میکنم آقاااا اختیار دارید
همیشه به کار و فعالیت و سر شلوغی

اگه رفته باید می رفته. درد داره اما حسرت نه. برای عشق از دست رفته باید سوگواری کرد اما نه با شیون که دشمن شاد شی. ماتم زدگی بسه. اون بیرون زندگی ادامه داره؛ کاری که می دونم خیلی زود رفتی سراغش و این اون رو می سوزونه.

معلومه که حسرت نداره
معلومه که حتی درد نداره
اشتباه نکن
حرفم این نبود که حسرته یا درد
من غصه ی شنیده هام را میخورم و دیده هام رو
غصه ی از دست دادنها م رو هرگز
من حتی خودمم هدیه میکنم به اونی که همه چیز را میگیره
چه برسه به آدمها.....


ماتم کجا بود؟
ما خوبیم
شاد و یک دختره خوب!


اون پست با آدمه الی نوشت اول فرق میکنه
اونا دوتا آدم جداند با یه عالمه تفاوت
یه عالمه
اینا "عشق" نیستند اینا دوستامند...آدمای زندگیم....
و من برای دوستام و خوب بودنشون و موندشون میمیرم
برای اینکه اشتباه نشند و نباشند ،حتی اگه توی زندگیه من نباشند :)

چه حرفای قشنگی بهش زدی ..برای خیلی ها درس زندگی شد.سلام.

چقدر قشنگ شنیدی خانوم

اجازه خانوم صبح بخیر....

اجازه خانوم ما بریم آب بخوریم ؟

صدا کن مرا صدای تو صداست

صدا ز کالبد تن به در کشید مرا

صدا به شکل کسی شد به بر کشید مرا

صدا شد اسب ستم روح من کشان ز پی اش

به خاک بست و به کوه و کمر کشید مرا.....

صدات آرومم میکنه....چقدر آهنگ وبلاگت زیباست

خودم دیروز از صبح تا شب هزار دفعه گوشش دادم
بعله!
آهنگش قشنگه
خیلی قشنگه
صدا و بوی باران را میده
اصلا آدم هی دلش میبخواد هی گوشش بده
خوش به حال اونی که اینو نواخته
دیشب دلم میخواست یکی برام ساز میزد و هیشکی نبود که بتونه و بلد باشه
راسی کسی هست که بتونه صدای بارون را بزنه؟
.
.
همیشه آروم باشی باران.....

الی
الی
الی
میخوامت

هنگامه
هنگامه
هنگامه
هنگامه
الکی نگو!واقعن؟


منو این همه خوشبختی محاله!

والا عارضم به خدمتتون که اول خواستم بگم سلام وب خوبی دارید به من هم سر بزنید !! اما دیدم اعصاب نداری بیخیال شدم !!
در ادامه سعی کردم فّک مبارک رو که از دیدن این صبر شما چسبیده بود به زمین جمعش کنم که تا حدی هم در انجام ایم امر توانمند نشان دادم !!
در ادامه تر تصمیم داشتم عکس جدید اون گوشه بالا را تبریک و تهنیت عرض مینماییم !!
در آخر هم بابت پست قبلی که رمز آلود است و ما هم رمزش را نداریم کمال تشکر را نمی فرماییم !!!
رمز لطفا (البته اگر خصوصی نیست !!)

ای بابا!
چرا حرف در میارید؟
کی اعصاب نداره!
عجبا!
وب خوبی دارم به تو هم سر میزنم!

بگردند فک تون رو جمیعن و رحمة الله و برکاته!

روتوووون مبارک !
مبارکه صاحبش باشه

پست آخر هم رمز و رموزی نداره
خصوصی هم نیست
حتی عمومی هم نیست
حتی شما فکر کن هیچی نیست
یه دختر نشسته توش غر زده و تموم شده
حتی خودش هم نخوندتش چه برسه به بقیه
فقط اونجاست که تموم بشه و بعد از اونجا برش میداره
:)
خوبی یه مقدار از ما؟!

هیچی مثل روز اولش نمیشه
اما درست میشه بانو.
.
.
.
.
لحظه های پاییزیت آرام

(ساری حواسم نبود کامنتهام رو پاک کردم
امیدوارم توی کامنتتون تحریف نکرده باشم
اگرچه یه جمله ش یادم نمیاد چی بود!)
.
.
.
معلومه که درست میشه
مثل روز اولش نمیشه اما درست میشه

به قول مامان حاجی :زندگی صد سال اولش سخته!
ما هم که عاشق سختی هاییم
اگرچه گاهی غر میزنیم
:)


پاییزتون قشنگ شاعر قافیه های گمشده

" من بابامو گم کردم...."
با دل آسمانیت با من همدرد شو...
[گل][گل][گل]

ان شالا پیدا میشند!

سلام دخملم .خوبی؟شما محبت دارین!

خانوم اجازه؟!
مرسی که اینقدر خوبید....
ما هم خوبیم
ما همیشه خوبیم
ما کلا دختره خوبی هستیم

راستی قالب جدید مبارک
اون عکس ات بیتر بود
شیطونیات پیدابود توش
الی
الی
الی
واقعنی میخامت

قالبم جدید شده؟
جدی؟
حواسم نبود!
جدید شده یعنی چه جوری شده یعنی؟!
آره اون عکسه بیتر بود اما از بس نشته بودم روی پل دیگه خسته شدم!
گفتم پاشیم یه نگاه به رودخونه بندازیم!
:)
هنگامه
هنگامه
هنگامه
واقعنی منو این همه خوشبختی محاله !

نرگس 1391/07/22 ساعت 12:34 http://kho0namo0n.bloogfa.com

گاهی رفتنی رو باید بذاری که بره همین

ما نرفتنی ها را هم راهی میکنیم برند چه برسه به رفتنی ها که باید برند!
فقط کاش قشنگ برند
اون قشنگ رفتنه مهمه
وگرنه همه رفتنی اییم مادر!

والا من تا قبل از خوندن جوابیه شما خوب بودم اما الان رسما هنگ کردم !!
یعنی غرغر میکنی بعد رمز میذاری که رمز نذاشتی و حتی خودتم نخونده ما رو هم نمیخونیم ؟!!
پس به ما هم سر بزنید !!
من از صبح تا حالا که آدرنالینم زیادی ترشح شده جمله بندی حرفامم ریخته به هم !!
در آخر ما رو هم در غرغر هاتون شریک بدونید !
با تشکر ، یک مقدار از بقیه !

هنگیدونتون را برند!
یادت رفت بگی وب قشنگی به منم سر بزن!
وب قشنگی داری خیلی مهمه !

الان دکتر وبلاگ را صدا نیکنم معاینه تون کنه!
شریک شدنتون را برند یه مقدار از ما!

با سلام
جالب بود. چند تا پست رو خوندم. هر چند گاهی لابه لای نوشته هات گیج می شدم. اما بهرحال مرسی. ضمناً صدای آرامش بخشی دارید

شما آرامش بخش میشنوی آقاااااااااااااااا
گاهی خودمون هم گیج میشیم اما زود یادمون می افته چه خبره!
ممنون......

کسی اینجا می خواست تحسینش کنیم
شکلک دست که نداره اینجا!

و آن کس چه کسی بود آیا؟!
شکلک دست ندارد اما در عوض یک عالمه شکلک دیگر دارد!

eli kachar 1391/07/22 ساعت 14:15

الی کافیست مرثیه ی دیگر بشنود

و دنیا پر است از صدای حرکت پاهای مردمی که ،همچنان که تو را میبوسند
در ذهن خود
طناب دار تو را میبافند.....
الـــــــــی تمام مرثیه های دنیا را خوب بلد است
اما.....
ولش کن هیچ!


خوبی الی ِ ما؟

سپاس

یور ولکام آقاااااااا......

زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست شاید این خنده که امروز دریغش کردی آخرین فرصت همراهی با امید است
سهراب سپهری
:
زین ÷س مراقب کامنت های من باشید ...
:)

تقصیر من بود و نبود
و تقصیره....
نه تقصیر اوشون نبود....
فرمودند خصوصی...ما هم به رسم عادت همیشگی اومدیم خصوصی را پاک کنیم ناگهان همه اش با هم پاک شد
!
قول میدم تمام دنیا یه طرف ،کامنتهای شما یه طرف
مثل چشمم
نه مثل خاطر عزیز تمام آدمهای زندگیم مواظبش باشم
قول!


ممنون شاعر قافیه های گمشده.....

مرضیه 1391/07/22 ساعت 22:22

.......................

آدمهای زندگیم مثل بچه هام می مونند
کسی غیر از من نمیتونه و نباید بهشون خرده بگیره یا بد بگه
اگه قرار به بد گفتنه من از همه بهتر این کار را بلدم بکنم
میدونم منظورت آروم کردن من یا همدردی با من بوده
اما من بیشتر دردم میاد وقتی کسی بهشون بگه بالا چشمشون ابرو
این بیشتر درد داره که من باعثه این اتفاق بشم تا اینکه خودش پیش بیاد...
مرضیه ی من ممنون اما...
اما نه من به روت میارم و نه تو به روم بیاره
انگار که نشنیدم
انگار که نگفتی
انگار که نبوده
همین!

احســــــان 1391/07/23 ساعت 01:52

وقتی تو اوج بغض و کینه و ناراحتی و دلتنگی بودم مرحمم فقط همین متن بود و بس :
تفاوت من و تو تو اینه که من فقط برا تسکین دلم این متنو داشتم ولی تو منو داری دوستاتو داری وبلاگتو داری و در آخر این متنو داری::::::::

ماندن همیشه خوب نیست،
رفتن هم همیشه بد نیست،
گاهی رفتن بهتر است.
گاهی باید رفت .
باید رفت تا بعضی چیز ها بماند .
اگر نروی هر انچه ماندنیست خواهد رفت .
اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند .
گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد،
مثل یاد،مثل خاطره ،مثل غرور،
و انچه ماندنیست را جا گذاشت،مثل یاد،مثل خاطره،مثل لبخند .
رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی،بروی .
و ماندنت رفتنی میشود وقتی که نباید بمانی بمانی .
برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند .
برو و بگذار پیش ازاینکه رفتنت دردی بر دلی بنشاند،خاطره ای پر حسرت شود
برو و نگذار ماندنت باری بشود بر دوش دل کسی که شکستن غرورت برایش
از شکستن سکوت اسانتر باشد.عشقت را بردار و برو.خوب برو. زیبا برو .
سر به زیر برو هر چند با اندوه با لبخندی بر لب برو هر چند باری سنگین بر دل و بر دوش.
شاد برو،
شاد ازاین باش که اگر ترا نشناخت،عشق شناخت
برو و بدان هر جا بروی دست عشق را بر شانه ی خود حس خواهی کرد
نگاهت عاشقانه خواهد شد و صدایت اشنا .
وقار را در گام هایت می توان دید و اندوهی عارفانه را در لبخندت .
همه ی اینها از ان است که عشق قلب ترا ماُمنی برای بیتوته ی خویش یافته است
و همراهت خواهد ماند تا محضر حضرت دوست،
انکه می ماند اسیر عادت و خویشتن خواهی میشود .
ذائقه ی جانش تلخ میشود از شور و شیرین های زود گذر و غبار مینشیند
بر اینه ی روحش .
رفتن همیشه بد نیست .
انگونه باید بروی که دیده شوی و حضورت مثل لمس بال یک پروانه حس شود .
انگونه برو که هیچ نگاهی نتواند ترا انکار کند و هیچ دلی نتواند ...
برو،
فقط برو ...........

من تو رو دارم
دوستامو دارم
فرنگیس رو دارم
وبلاگمو دارم
این متن رو دارم
و
و
خدا را دارم
همین!

سلام افرین خیلی خوب مینویسی

ممنون که خوب میخونی.....

زیتا ملکی 1391/07/23 ساعت 11:12

آره. موافقم. موافقم که هر سال زمستون اتفاق می‌افته. حوالی بهمن. باید شعر «برسه‌شنبه برف می‌بارد» رو خوند. با صدای بلند. بعد اگه پا داد گریه کرد...

وای زیتا
وای زیتا
باورم نمیشه زیتا
حتی باورم نمیشه صبح تمام زیتا را خونده باشم و آرزو کنم کاش من بودم و زیتا و بعد تو اینجا پیدات بشه
آره زیتا
هر سال زمستون اتفاق می افته
اواسط دی ماه و اوایل بهمن
اواخر دی ماه و اواسط بهمن
اوایل دی ماه و اواخر بهمن
حوالی بهمن
...................
باید راه رفت و هی خوند
تا صبح توی این شهر
باید زل زد به سقف اتاقت و هی شمرد تا صبح بشه
و شمر تا شب بشه و باز شمرد تا صبح بشه
وای زیتا
باید خوند:
برف پاکن ها
دست تکان می دهند.
بر سه شنبه برف می بارد.
دست تکان می دهیم:
- ” خداحافظ… ”

برف پاکن ها
از روی تو
برف سه شنبه را
می روبند

من دست تکان می دهم
نقش تو را پاک می کنم
- ” خداحافظ… ”

بر جاده خالی برف می بارد
و برف پاک کنی
دیوانه وار
به این سو و آن سوی جدار گلو
می کوبد.

در گلویم بر نام تو برف می بارد…


باید اگه پا داد گریه کرد
حتی اگه پا داد مرد....
وای زیتا
من چقدر از سه شنبه ها متنفرم
و چقدر خوبه پشت هر سه شنبه ای چاهارشنبه نشسته زیتا
وای زیتا
چقدر دلم میخواد هی بگم زیتا زیتا زیتا....

بابک 1391/07/24 ساعت 12:11

پس وقتی می گویند فلانی قلب بزرگی دارد فکر می گنی الکی الکی قلب بزرگ می شود یا با تلمبه دلش را باد می کنند ... آدمهای بزرگ و قلب های بزرگ پشت سرشان پر از قصه هائی شبیه این است و آدمهائی شبیه الی

و من چقدر خوشبختم که مرا خوب میبینید
و من چقدر دوست داشتنی ام وقتی این همه آدم دوست داشتنی دارم که من ی بدقواره را دوست داشتنی میبینند
و من چقدر خوبم وقتی مرا خوب میبینند
آی آدمهایی که مرا میشناسید
حتی بهتر از خدایی که مرا آفرید
بیایید اینجا آدمهای زندگی ام مرا اشتباهی خوب گرفته اند....
من یک الی ِ اشتباهی هستم....
قلبم....
دعا بکن که همین لحظه منفجر بشود
برای قلب فشار چهل تنی سخت است....

خوبی مهندس؟
چقدر خوبه که خوبی
وقتی خوبید منم خوبم...

داداشی 1391/08/02 ساعت 22:39

یعنی دوس دارم با بیل بزنم تو دهن اونی که فکر میکنه با یک ببخشید گفتن همه چیز خیلی سریع به حالت اولش برمیگرده
نه تو رو خدا ولم کنید اصن میخوام دسته بیل رو بکنم تو حلقش :))))


اینو امشب یه جا خوندم گفتم برفستم برات
.......................

برای شادی روحتون صلوات

کلا این روزا بازار حلق داغه

بقیه ش هم بیخیال مهندس.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد