_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

بزومبایید، که بر هر حرکتش شکری ست واجب!

هوالمحبوب:


آقایی که شما باشی و خانومی که من باشم ،دیروز چادور چاقچور کردیم و راه افتادیم یه باشگاه بالا شهر محض از این قرتی بازی هایی که تازه مد شده و اسمش زومباست و موسوم به بادی ریتم !آقا از خدا که پنهون نیست،از شما چه پنهون چند وقتیه ریا نباشه آب رفته زیر پوستمون و همه ش هم سرازیر شده سمت شیکم و حومه و دیدیم بخواد اینجوری پیش بره دیگه هیچ لباس عروسی متناسب اندام سابقن فیتنسمون نمیشه و بهتره تا بیشتر از این شرمنده حضار و در همسایه نشدیم دست بجنبونیم و همراه با حلقه کمر زدن  که چند وقتیه باز بساطش را به راه انداختیم و این قبیل قرتی بازی ها یه حرکت خفن هم بزنیم و بریم بادی مون رو بریتمیم!!!!

اصلن باشگاه جدا از هدف خاصت مثل یوگا یا اروبیک یا ژیمناستیک یا رقص باله و یا بادی ریتم کلن جای خوبیه.جایی هیجان انگیز که امکان نداره کسی ازت تعریف نکنه و هیچ چیز قشنگ تر از این نیست که یه خانوم بهت بگه رنگ موهات چقدر قشنگه و یا چقدر رنگ موهاتون به چشماتون میاد یا اینکه هیکلت که خوبه ،پس من چی بگم؟!آخه وقتی یه خانوم ازت تعریف میکنه بیشتر بهت میچسبه چون حس میکنی به واقعیت نزدیک تره تا یه آقا که کلن دلش میخواد الکی یا راستکی ازت تعریف کنه که تو رو تحت تأثیر قرار بده !!

داشتم میگفتم که باشگاه جای هیجان انگیزیه و از من ِ نون گندم خورده و دست مردم ندیده بشنوید که از اون هیجان انگیزتر زومبا!هنوز پا سفت نکرده بودم و داشتم خودمو توی آینه قدی زل زل نگاه میکردم که تف توی این زندگی با این قد و قامت که یهو دوپس دوپس آهنگ شروع شد و خانم مربی عینه کرم پیچ و تابش شروع شد و ما رو بگی اصلن هنگ کرده بودیم که کجامونو چجور تکون بدیم و این چرا همچین میکنه!

هی آهنگ تندتر میشد و پیچ و تاب بدن مربی بیشتر و ما هم دست و پامون توی هم گره میخورد و کُپ کرده بودیم یکی بیاد گره هامونو باز کنه و نجاتمون بده!یک ساعتی اینجور گذشت و من کم کم از زومبا خوشم اومد بس که هپلی بود،مخصوصن اینکه هر یه ربع یه بار میگفت باید آب بخورید و همه قمقمه ها رو میدادند بالا و بعد به طرفة العینی باز تکون تکون میخوردند و من باز قفل میکردمو مربی میخندید و میگفت واسه جلسه اول عادیه و باز کمکم میکرد جَک و جلف بازی در بیارم!زومبا رو انگار واسه من آفریده باشند،هپلی و جلف بازیه و هر غلطی دلت خواست البته از روی اصول میتونی بکنی و هیشکی هم نیست بهت ایراد بگیره یا ببردت زیر ذره بین که مثلن خیلی عاقلتر از توه و این حرفا!مخصوصن اون قسمتش که مربی عشوه میاد و انگار عشوه اومدن جزو لاینفک زومبا باشه و من با اینکه الان دارم از درد زانو و مچ پا زمین و زمون را گاز میگیرم و شب هم خواهرای محترمه رو نشوندم به نوازش و ماساژ دادنم و هی خودمو لوس کردم و آه و ناله راه انداختم اما یکی از معدود چیزاییه که بعد از این چند وقت ازش خوشم اومده و حتی از خنگ بازیم و بلد نبودنم و گیج شدنم وسط حرکات جلف و باحالش بی نهایت لذت میبرم!

نظرات 4 + ارسال نظر
مرغ طوفان 1394/09/15 ساعت 21:26

دیگه فقط مونده بود زومبا بری

تازه کجاشو دیدین،یه سری کارهای دیگه م کردم و دارم میکنم که به موقعش میگم.ما از هر انگشتمون هزارتا انگشت میباره ،فقط اسممون بد در رفته
.
.
.
این مرغ طوفان که میگند شمایین؟!

[ بدون نام ] 1394/09/16 ساعت 23:22

پس برنامه ی بجُنبونو به راه کردی !
اونوقت من هر روز میرم روی تردمیل و هی میرم تا به هیچ جا نرسم...حتی دیوار روبه رو ! که البته در خانه ی فسقلی ما نعمت بزرگی محسوب میشه

و من چقدر خانه ی فسقلی شما و تازه دوماد رو دوس دارم

نرگس20 1394/09/19 ساعت 16:17

الـــــــــــــــی
چه بهت میاد زومبا کار کنی

منم یه بار رفتم اروبیک..مربی خنگ منو برد تو کلاس پیشرفته ها
دقیقا عین منگلها ایستاده بودم و نگاهشون میکردم
اصلا بهشون نمی رسیدم
از خجالت آب شدم..دیگه نرفتم
ترجیح دادم خانمانه همون یوگا رو ادامه بدم

من از ورزش ها و کارای آروم خنده م میگیره.یوگا توی خون ه ما نیست خواهر.فقط بپر بپر و جلف بازی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد