_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

می تــــرســــم از صــــدا که صــــدا عاشـــقت شـــــود ...

هوالمحبوب:

می تــــرســــم از صــــدا که صــــدا عاشـــقت شـــــود

این ســـــوت کـــــوچه گـــرد رهـــا عاشـــــقت شـــــود

از میتی کومون میترسم.وقتی که نگاهم میکنه میترسم.وقتی حرف میزنه،وقتی داد میزنه،وقتی سکوت میکنه و حتی وقتی خوابه میترسم.

از اینکه احسان نباشه میترسم.از اینکه نباشه اونقدر میترسم که وقتی به نبودنش فکر میکنم، زیاد گریه م میگیره. از اینکه از هر چی میترسم سرم بیاد میترسم و پیش خدا تظاهر میکنم از نبودنش نمیترسم و باز یواشکی عین کسایی که خیال میکنند میتونند چیزی رو از خدا قایم کنند،توی دلم میترسم!

از اینکه الناز خوشبخت نشه میترسم.از اینکه برای هیچ کسی مهم نباشه که خوشبخت بشه یا نشه میترسم.از اینکه به کسی شوهر بکنه که دوستش نداره و حتی خودش ندونه که دوستش داره یا نداره میترسم.از اینکه شوهرش نفهمه الناز کیه و چیه و چقدر باید خواستش و دوستش داشت میترسم.

از اینکه فاطمه رو ازم بگیرند می ترسم.از اینکه دوستم نداشته باشه می ترسم.از اینکه برای گلدختر اتفاقی بیفته میترسم.از اینکه مریض بشه،از اینکه موقع بالا و پایین رفتن از پله ها بیفته،از اینکه بره توی کوچه و بدزدندش میترسم.

از اینکه "او ـیم " یک روز دوستم نداشته باشه میترسم.از اینکه اخلاقیات باعث بودنش باشه نه دلش میترسم!از اینکه دلش یه جای دیگه و پیش کسی لیز بخوره که من نیستم.از اینکه نباشه میترسم.از اینکه حق داشته باشه نباشه میترسم.

از اینکه برای مردی آشپزی کنم که عاشقش نیستم و یا لباس زیر مردی را تنها به خاطر اینکه محکوم به همسرش بودنم با لبخند بشورم و مجبور باشم برای خوشبخت بودنش و بدبخت نبودنم تظاهر به خوشبختی کنم میترسم.از اینکه کنار مردی که به اسمم سند خورده  بخوابم و وقتی نیمه شب از خواب بیدار میشم صدای نفس هاش یا بوی تنش یا خطوط صورتش من رو به وجد نیاره و به جای تماشا کردنش دلم بخواد چشمام رو ببندم و بخوابم،میترسم.

از اینکه هیچ وقت مادر هیچ بچه ای نباشم و نام خانوادگی بچه م رو دوست نداشته باشم،می ترسم.

از اینکه خدا بخواد با گرفتن و نداشتن کسایی که دوستشون دارم من رو امتحان و یا حتی عقوبت کنه و من صبوری بلد نباشم،میترسم.از نبودن دعای مامانی بدرقه ی روزهام میترسم.

از آلزایمر میترسم.همیشه از اینکه یک روز آلزایمر بگیرم و مثل مامان بزرگ اعظم خاطرات زندگیم جلوی چشمام رژه بره و برای دیگران صحنه به صحنه ش رو تعریف کنم و همه بفهمند چی توی زندگی م که ندیدند گذشته میترسم!

از بد مردن میترسم.دوست دارم یک روز صبح از خواب بیدار نشم و یا نصفه شب وقتی میخوام برم دستشویی و هر چی تقلا میکنم پا بشم نتونم و نگران خیس کردن رختخوابم باشم و تازه بفهمم مُردم!! از مردن لای آهن پاره،از مردن توی تصادف،از له و لورده مردن و خفه شدن میترسم!از اینکه مردنم باعث سختی و درد کسایی که دوستشون دارم بشه میترسم.

از اینکه خدا بالاخره ازم نا امید بشه و من رو بذاره به حال خودم میترسم.از نابخشوده مردن میترسم.

از خیانت میترسم.از بی حیا شدن و قبح خیلی چیزها در چشمم ریختن و عادی شدن خیلی چیزهای غیر عادی در زندگی م می ترسم.از روشنفکــری میترسم!

از آدم حسود،از ریــا،از دعوا و صدای بلند و از شنیدن فحش های رکیک میترسم.از تعبیر خواب هام و از مردهای چشم رنگی میترسم! از ظلم کردن به آدم ها و بد بودن و نفرین میترسم.

از آخر و عاقبتم ،از آخرم و از اینکه...از اینکه با همه ی امیدم به آخری خوب،آخرش خوب تموم نشه میترسم.

از خــودم...از خـــودِ خــــودم زیادی می تـــرســم!

الــی نوشت :

یکـ) از سری پست های چالش مواجهه با ترس! ...

ساره و مــامــا رو به چالش دعوت میکنم.به نفعتونه قبول کنید وگرنه برد پیت و آنجلینا جولی رو به چالش دعوت میکنم ها!:)

دو) یک شب من به همه ی این ها فکر کرده بودم.

سهـ) پر از خالـــی ام!

+میترا گمونم ایمیل داری :)

نظرات 17 + ارسال نظر

می ترسم از صدا که صدا عاشقت شود

این سوت کوچه‌گرد رها عاشقت شود

گفتم به باد بگویم تو را... نه... ترسیدم

این گرد‌باد سر به هوا عاشقت شود...

مال منی تو، چنان مال من که می ترسم

حتی خدا نکرده، خدا عاشقت شود

خورشید قصه ی مادر‌بزرگ یادت هست؟

"خورشیدمی" تو، ماه چرا عاشقت شود

دوستاتون رو به چالش دعوت کنید
تو رو خدا زنجیره رو قطع نکنین!
اگه زنجیره رو قطع کنی تا سه روز و سه ساعت دیگه سوسک میشین و یه نفر با دمپایی توالت میکشتتون و اگه به ندای این چالش لبیک بگین تا سه روز و چند ساعت بعد یه خبر خوب بهت و نمیرسه!
تو رو به جان عمه ت نخند!
یه نفر این چالش رو جدی نگرفت و خندید، هنوز سه روز و سه ساعتش تموم نشده بود به درد ِ"چه کنم؟ چی کار کنم؟ چه چاره ای روو کار کنم ؟(با ریتم خوانده شود!)"دچار شد و الان براش سفره انداختیم خدا خودش آخر و عاقبتش رو بخیر کنه
یه نفر هم نخندید و زنجیره را ادامه داد الان منتظره سه روز و چند ساعتش تموم بشه ببینیم قراره چی بشه!

ومن الله توفیق!جزاکم الله خیرا:)

پیمانه 1393/06/08 ساعت 12:23

تنها ترس ما این است که آنچه را داریم از دست بدهیم، خواه زندگیمان باشد و خواه مزارعمان. این ترس زمانی از بین می رود که بفهمیم داستان زندگی ما و داستان جهان، هر دو را یک دست مشترک رقم زده است.
پائولو کوئیلو

بیشتر از نداشتنشون ترسم از صبور نبودنم ه...

ساره 1393/06/08 ساعت 14:51

Challenge accepted

لطفا با همون شوق کودکانه و شریرانه ی "بارنی" خوانده شود.

ما با لطافت ها و ظرافت و شرارت های ساره ی ناردونه ی لبخند قشنگ خوندیم

زهره 1393/06/08 ساعت 21:37

منم این روزها خیلی می ترسم خیلی
اما من از این میترسم که خداهه زیر سایهه اون درختی که من اسمشو نمیدونم ملائک دارن بادش میزنن و خداهه صدامو نمی شنوه
من اونقد خدا رو ندیدم تو زندگیم که از نبودن خداهه خیلی می ترسم

من قسم میخورم و قول میدم میشنوه اما نمیدونم دقیقن چرا فقط میشنوه و نگاه میکنه
شاید هنوز وقتش نرسیده :)

هما 1393/06/09 ساعت 10:48 http://1ravani.blogfa.com

از بد مردن
و آلزایمر
و همه ی چیزهایی که میترسی من هم می ترسم

من از ترسیدن نمیترسم

:)

مرسی که نوشتی ساره)

منم از اون روزی که نوشتم هی دلم میخواد از ترس همه بدونم.همه که نه...از ترس اونایی که ...
بذار کائنات را بیدار نکنیم.
کائنات لعنتی خودش بیداره:)
بعد از شنیدن صداتون

ما این الی که از خودش میترسه رو زیاد دوست داریم

آدم های ترسو دوست داشتنی نیستند :)

هنگامه 1393/06/10 ساعت 01:51 http://m/

پسر : میشه منواددکنید ؟
دختره : مگه من میشناسمت اددت کنم ؟
پسر : من ثروتمندم
دختره : الان اددت میکنم من عاطفه تهرانیم ۲۰سالمه دانشجوام گیتاریستم ازقیافم خوشت میاد اسم شما چیه؟
پسر : من فامیلیم ثروتمنده اسمم مجیده
دختره : من باپسرا نمیحرفم لطفأ پی ام نده بای

shit!

هنگامه 1393/06/10 ساعت 01:52 http://m/

منم فیلم عاقا و خانوم اسمیت و خعلی دوست دارم

منم برنامه ی هادی و هدی را :)

شازده کوچولو 1393/06/10 ساعت 07:36

خود را بیفکن دردریای چیزی که از آن میترسی,چون گاهی تفکر به آن چیز از خودش ترسناکتر است.

نمیدونم کدام پدر آمرزیده ای گفته.

من ترجیح میدم بترسم

از ما این قرتی بازی ها گذشته

رز 1393/06/10 ساعت 12:57 http://nakhonaks.blogfa.com/

وقتی ترس جزئی از وجودت بشه،وقتی همیشه ترسا با تمام وجودت حس کرده باشی دیگه ماهیت ترس واست عوض میشه؛ همیشه نگرانی و خیلی اوقات غمگین...هرچند که ظاهرت چیزی را نشون نده.....

گمانم بیشتر نگرانم تا ترس

ولی واقعن بعضی چیزها و بعضی آدم ها من رو میترسونند و گمونم اونقدرها هم مهم نیست.اصلن آدمی که از هیچی نترسه به درد مردن میخوره

بریدا 1393/06/10 ساعت 14:42

چند ساعت خودم بودن
مرا به حدی می ترساند که...

ترس هایت را برای خودت نگاه دار الی!
بعد ها خواهی دانست ترس نبوده اند.. خیلی هایشان
مرزهایی بوده اند که با آنها بزرگ شده ای

ترس های من هم شبیه همه ی داراییه نداشته ام مال خودم :)

ما بدون مرز گمانم پیـــر شدیم !

الی...
مدام میروم و می آیم و با خودم فکر می کنم نوشتن ترس هایم از همه چیز برایم ترسناک تر است...
خوانده شدنشان توسط آن ها که می شناسند و نمی شناسندم...
جسارت این اندازه برهنه کردن افکارم را ندارم...
تو شجاع هستی که نوشتی...
صحبت از ترس که می شود یاد کسی می افتم که شعارهای بسیار زیبایی داشت...
"Worst life is the life of fear"
هرچند خودم عمیقا مایلم این کلمات را به کار ببندم ولی نمی شود انگار...

و من دلم میخواست همه از ترس هایشان بگویند و بنویسند و گور بابای هر کسی که بخواهد ما را قضاوت کند وقتی ما نیست :)

ممنون از دعوتت...
البته می دونم آخرشم نه اونی شد که تو می خوای و نه حتی من...!
رفتم سراغ یه داستان دیگه...!

شما باس از ترساتون واسه ما بنویسین و یا حتی بگین.
حالا چه اینجا چه اونجا

[ بدون نام ] 1393/06/11 ساعت 15:54

سهـ).....

سهــ) :)

چقدر ترسهات ترس ناکند من هم از خیلی چیزها ترسیدم ..سالها و از هر چی ترسیدم سرم اومد ...باور کن ..تا وقتی که یاد نگیری با هاشون مواجه بشی و راهکار پیدا نکنی همینه ....دلم خواست بغلت کنم ترسهامون شبیه اما ...یوگا کمکت میکنه که مثبت تر فکر کنی و با این ترسها راحت تر کنار بیایی..میدونستی ؟

من کاراته کار میکنم و کشتی و هرچی وحشی گری ه.البته همه ش هم از خودم یاد گرفتما.صاحب سبکم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد