هوالمحبوب:
گفتم دل وجان در سرکارت کردم
هر چیز که داشتم نثارت کردم
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی؟
آن من بودم که بیقرارت کردم
آن من بودم که بیقرارت کردم!فصل مزخرف و گرم تابستون شروع شد!از همین حالا گرممه!موندم نه نه ی ما چه جور روش شد ما رو تواین فصل به دنیا اوورد!حوض آبی رنگه خونه از همین حال پره آبه تا از راه برسیم بدون اینکه فرصت غر زدن واسه گرمیه هوا داشته باشیم بپریم توش!کولرها راه افتاده وخانومه خونه خودش رو به انواع واقسامه تسهیلات وتمهیدات وامکانات مجهز کرده که پذیرای آدمایی که از گرما غر میزنندوشکایت میکنند باشه!ازهمین حالا به امید اومدنه پاییز زنده ام!!!!!!این فصل با موقع های دیگه فرقی نمیکنه.کارمون چندبرابر میشه که کم نمیشه وفقط باید تحمل کرد تا تموم بشه.این منم......زنی در آستانه ی فصلی گرم...!!!
اولین روزه تابستونه گرمتون مبارک!
*******************
این شعره بالا رو اول صبح تا رسیدن به دفتر هی توی تاکسی با خودم زمزمه میکردم وحظ میبردم.نوربه قبرت بباره عطار جون!
فصل تابستان است ... سایه ها میدانند که چه تابستانیست....
فک کردی
اونام نمیدونند
:)
جوجو تابستون که خیلی خوبه همش میریم استخر به به
با کی میرید؟
:)
فصل تابستون فصل گرمیه اما خب شنا می چسبه ها :)
والا ما فقط یه بار رفتیم شنا!
اون موقع هم کلی داشتیم خفه میشدیم!
خوب شعری بود دختر خوب!!
من هم عزا گرفتم واسه گرما. گرمممممممممممممممه
بگو یخ!
:)