_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

تولد در تولد....

هوالمحبوب:   

آراسته و تمیزو مرتب ،چادرسر میکنم وسجاده ای که بوی اردی بهشت میده روپهن میکنم .تمومه سطحش رو بو میکشم وبغضم روبا تمومه قدرت قورت میدم!ولی عین توپ که بخوای بکنی زیر آب باز قل میخوره و میاد بالا!قبل از اینکه چیزی بخوام یا حرفی بزنم یواشکی بهش میگم دلم رو از دلگیری پاک کن،کمکم کن دعاهای خوب بکنم.بدون غرض ورزی!

چشمم میفته سمت راستم،رو ی تخت آروم دراز کشیده ومن دارم کیفه داشتنش رو میکنم.خدا جون خیلی باحالی!قبل از اینکه آرزو کنم،برآورده کردی!دیگه باید چی بخوام؟اصلا باید چی بخوام؟باید چی بگم؟الان باید چی کارکنم؟خودت میدونی که غیر ازلوس کردنه خودم  واست کاره دیگه ای بلد نیستم!

تو هستی و من واحسان که خوابیده ویواشکی باید حرف بزنیم که بیدار نشه! 

تمومه لحظه هایی که بودی ونبودم رو مرور میکنم

وتمومه لحظه هایی که بودی ودیدم!امشب شبه منه،مگه نه؟اگه تولدمه پس شبه منه،مگه نه؟!

 دیدی سره شب چی میگفتن؟میگفتن انگار خیلی جدی گرفتی؟!

تو میگی جدی نیست؟!حرفه گل وشمع وکیک ومبارک مبارک نیست!حرفه بیا شمعها رو فوت کن وهزارسال زنده باشی هم نیست!حرفه اینه که تمومه وجودم پراز قدردانی از گرفتنه بزرگترین معجزه ایه که ممکنه در طول تاریخ بشر رخ بده!وقتی یه حادثه از سرمون میگذره ،صدقه میدیم.وقتی یکی جونه سالم به در میبره ویا میخوایم ببره نماز میخونیم ودعا میکنیم ونذر میکنیم.اونوقت برای بزرگترین نعمتی که از خدا گرفتم سکوت کنم وهیچ حسی نداشته باشم؟انتظار داشته باشم که همه از این اتفاق ساده بگذرند؟!یکی که بزرگترینه؛ یه روزی،یه جایی،یه وقتی،تمومه تمرکزوتوجهش رو گذاشته روی من وآینده ی منی که قرار بوده بیام ومن رو من کرده وهنرنماییش رو داده به زن ومردی که مثلا پرورشش بدند!اونموقت منم عین بقیه که آیا یادشون هست یا نیست جدی نگیرم؟!یا جدی نگیرند!؟!

این دیگه بی انصافیه!درحق خودم نه!در حقه اونی  که امشب کناره من نشسته ومنتظره!

مروره گذشته کمکم میکنه بی انصافی نکنم موقع خواستن!اینکه چی داشتم وچی دارم!کیا بودند وکیا هستند.چی شده بودوچی شد!مولای یا مولای....خدا شبای تولد آدمها میاد پایین،میاد پیششون!تو الان پیش کدوممونی؟

امشب قشنگترین شبه رجبه.قراره پیش کی باشی؟داری به کی گوش میدی؟چقدر خوش اقبالم من!پیش هرکدوممون باشی بازم حرفام به گوشت میرسه.چون من تمومه آدمای خوبه امشب رو واسه خواستن وحرف زدن واسطه میکنم.خوده صاحب امشب که تمومه تن شهر به خاطرش غرق گل ونوره میشه واسطه ی من وتو!نه واسه خواستن.....نه!نمیخوام  سوءاستفاده کنم.نه!میشه واسطه ی بین من وتو که بهت بگه به خاطره همه چی ممنونم.به خاطره همه ی اونچیزی که دادی وهراونچه که ندادی.کاری به گله هام نداشته باش!آدمیزاد حریصه!هرچی وهر کی رو داشته باشه بازم دلش بهونه ی نداشته هاش رو میگیره ودلش بهونه میخواد که غصه بخوره!تو دله دردمنده من روآروم کن،خودم با خودم سر تمومه آدمها وچیزهایی که نیستند کنار میام!روباهه شازده کوچولو بود که میگفت:"همیشه یه پایه ی بساط لنگه!"من که گله ای ندارم!

تمومه آدمهای زندگیم رو مرور میکنم...تمومه اتفاقای زندگیم رو.....وتمومه تو رو!ازت به خاطره همه چی ممنونم!من آدمه خوشبختی ام ،مگه نه؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.حس عجیبی دارم،اونقدر مبهم که نمیتونم توضیح بدم.دارم سعی میکنم حرفه یواشکی از دهنم بیرون نیاد.دارم با خودم شوخی میکنم! 

 2.شب بزرگیه!تولد حضرت علی(ع)،13 رجب.یه اتفاق خارق العاده در طول زندگیه بشر.شبه هرچی خوبیه وقشنگی!چه حسن تصادفی :شبه تولد شوهر well-Educated، شبه تولده بچه ی جناب سرهنگ وشب تولد من!چه تولد در تولده!حالا کی قراره شمعها رو فوت کنه!  

 

3.بزرگترین اتفاقات بزرگترین عکس العملها رو میطلبه ومن خالی از هر عکس العمل به هیچ فکر میکنم!سه تا 13 رجب پیش بود...پیام داد:"ستاره ای بدرخشیدو له لگوری شد........!"بقیه ی پیامش نیومده بودو من حتی حدس هم نمیزدم چی باید بوده باشه!خنده ام میاد اما فکر کردم خارجکی چیزی نوشته که سواده ما نمیرسه به خوندنش!آخره شب بود که فهمیدم اگه عمو علی،"علی "نبود ،حتما اون به خاطره تولدش توی امشب "علی "میشد!بهش گفتم اسم مهم نیست،شبیه بودن به اونی که هستی مهمه!هرسال پره شوق میشدم از 13 رجبی که پره تولد بود وبا تبریکم دونسته یا ندونسته از علت تبریک من، عید روتبریک میگفت!امسال نه جرات تهنیت عید دارم ونه قدرت تبریک تولد!چقدر ضعیف شدم من!:/ 

 

4.اگه اینMIS کوفتی نبود،فکرم رو متمرکز میکردم و یه پست درست وحسابی مینوشتم که حداقل به خودم بچسبه!فک کن!آدم روزه تولدش بشینه واسه امتحان فرداش بخونه،تازه حرصه همه چی وهمه  رو هم بخوره!هی هم مهمون بره وبیاد وماچ ماچ!بذار امتحانم رو بدم،فردا یه پست درست ودرمون اندر مباحث تولدمون مینگارم!فعلا عجالتا عید و هرچی تولده مبارکه!تولد من هم حتی!:)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد