_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

کــیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــة؟؟!!!....

 هوالمحبوب: 

 

باز بوق ممتد تلفن و باز نوشته No Answer  وقطع ارتباط وباز دل ناگرانیه من!یعنی چی شده جواب نمیده؟!

شماره آقای " چ" را میگیرم وبهش میگم که خانوم فلانی جواب نمیده وعلتش رو هم نمیدونم،شاید مشکلی واسش پیش اومده! آدم آنفولانزا از نوعه خوکی بگیره اما با این آقای " چ" همکلام نشه. والااااااااااااااااا!

از اقباله بد من کلا آدمای همچین استخون دارو تپل همکاره ورئیس ومدیره ما میشند ومن هم که عمرا نشون بدم از همکلامی با کسی بدنم کهیر میزنه....

دو سه روز پیش که باهام تماس گرفت وخواست ترجمه ی subtitle  یه فیلم چند صد قسمتی رو به عهده بگیرم وکلی تعریف و تمجید کرد که کلی توش پوله واینا ،بهش گفتم اصفهان نیستم  وبهتره کار رو بده به آدمه دیگه ای..اگر چه عاشق ترجمه ام ونوشتن اما آدمه یه گوشه بشین نیستم وحوصله ی تمرکز یه ساله روی کاری که نمیدونم آخرش به نام کی ثبت میشه رو ندارم واسه همین بهش قول دادم از اونجا که کلا مادر زاد دهقان فداکارم، یکی رو پیدا کنم این کار رو واسش انجام بده ومثل همیشه قرعه به نام ستاره خورد که شیش دانگ مترجمه ، اون هم از نوع پروفشنال (فارسیش میشه چی؟!!!)

خلاصه آقای " چ " دنباله کارش بود وستاره گوشیش رو جواب نمیداد. گویا آقای " چ" از کاره ستاره خوشش اومده بود وبا اینکه ستاره گفته بود این آخرین باریه که این شونصد صفحه رو ترجمه میکنه ،آقای نام برده باز اصرار داشت این کار رو ستاره انجام بده و من زنگ و اون زنگ وستاره No response to page in  و این حرفا.....

دیگه بحث سره کاره این آقای محترم نبود. کم کم داشتم نگران میشدم که نه خونه جواب میده نه گوشیش که یهو یه SMS  اومد که:" اگه الهام سراغ من رو گرفت بگونمیدونم کجاست،شاید رفتن مسافرتی جایی، خبر ندارم!!!!"

دوسه بار sms  اش رو میخونم  وچیزی ازش سر در نمیارم!کم کم مغزم Load  میکنه که آهان این پیام رو واسه  خواهرش فرستاده که اگه ازش سراغ گرفتم جوابم رو این بده....

یهو یاده تمومه SMS های اشتباهی ای میفتم که برام خاطره های قشنگ درست کرد.یاده تمومه تماسهای اشتباهی که شرمنده م کرد. یاده تمومه مکالماتی که بدونه اینکه گوشی رو قطع کنم  گفتم و بعد کلی خجالت کشیدم که مخاطبم پشت گوشی شنیده و یاده تمومه اشتباهاتی که به خنده منجر شد. ویاد تمومه تماسهایی که چون کارم حاضر نبود جواب ندادم وبعدش بهونه جور کردم! 

کلا تمومه خاطرات اشتباهیم رو مرور میکنم وبا لبخند  SMS  خودش رو برای خودش FORWARD  میکنم و تا میاد توضیح بده بهش SMS  میدم :" خدا را شکر! نگرانت شدم ها!میخواستم بگم تعطیلات رو خوش بگذرون و دور کار رو خط بکش.راستی  سوغاتی یادت نره!!..."