_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

وهرسازی که میبینم....

هوالمحبوب: 

 

زل زدم به روبه رو...اصلا انگار نه انگار یه عالمه کتاب نشسته که همینجور دست نخورده باقی مونده وهی داد میکشه آهای پس من رو بخون!!مگه تو امتحان نداری بچه؟؟!

توی خونه اعلام کردم که هرکی باهام تماس گرفت بگن که خونه نیستم تا مثلا بشینم درس بخونم ولی انگار اصلا واصلا درس خوندنم نمیاد!

نمیدونم این چه سریه که هرموقع کتابات رو باز میکنی تمومه خاطرات ریزو درشتت هجوم میارند طرفت وتو رو باخودشون میبرند...اصلا خودت هم نمیدونی چند ساعت توی خاطرات غوطه وری..ولی اون آخر اشکی که قل میخوره از چشمت پایین تورو به خودت میاره که بسه دیگه وباز یه ناخونکی میزنی به کتابات که مثلا شرمنده ی خودت نشی......

دلم میخواد حرف بزنم.....خیلی دلم میخواد حرف بزنم...حرف زدنم میااااااد....دلم میخواد خیلی حرف بزنم وفقط حرف بزنم بدونه اینکه کسی حرفم رو قطع کنه یا بهم دلداری بده یا آخی آخی واسم راه بندازه...دلم میخواد یکی مثله خودم حرفام رو گوش بده که دقیقا همون کاری رو بکنه که من موقع گوش دادنه حرفه این و اون میکنم.....فقط گوش بده وهیچی نگه واون آخر سر که احساس کرد دلش خالی شده از حرف وحدیثای تلنبار شده..بحث رو به شوخی بکشونه وبگه :بسه دیگه لوس بازی!! وتوی دلش وقتی دید میخندی کیف بکنه وبگه خداراشکر که دلش آروم شد ....وبعدش هی حواسش باشه بهت ولی هیچی نگه وبه رووت نیاره که چی شنیده یا اصلا شنیده یا نشنیده؟!!!!

گوشیم زنگ میخوره...احسانه....دوسه روزی هست ازش خبر ندارم....باهم کلی حرف میزنیم....حرفای روزمره ولی مهم....اونقدر مهم که اون آخر سر بهم میگه :نمیخوای با یه خداحافظی خوشحالم کنی؟؟!!!!!!

وقتی بهم غر میزنه کجایی؟چرا یه سر نمیزنی دفتر؟!، خوشحال میشم...وقتی غر میزنه که فکر کردم مردی خداراشکر که خبری ازت نیست یا باهام دعوا میکنه ازذوق توی پوسته خودم نمیگنجم....وقتی باهام حرف میزنه دلم میخواد بمیرم.....دلم براش تنگ شده...خیلی....

سرم را باز میبرم تو کتابام وباز تمومه روزهای زندگی جلو چشمم رژه میره..کتاب رو ورق میزنم وصفحه ها رو میشمارم که تاچندساعت دیگه قراره چند صفحه بخونم وباز.....

نوشته: حواست کجاست لامسب!"........بیسواد، لامصب رو با "س " نوشته !...خنده م میگیره...میگم هیچ جا.....حواسم هیچ جا نیست بیسواد!!!

یکی میخواد به خودش بگه حواست کجاست که تاریخ رو سا ل 1380 زدی به جای اینکه 90 بزنی!!!!

حواسم هیچ جا نیست..حواسم پیش خودمه....دارم درس میخونم...مگه نمیبینی؟؟؟؟؟!!!!  

 

***********************************************************  

پ.ن : 

۱. فرداشب لیلة الرغائبه...شبه یه عالمه آرزوی قشنگ وباز من موندم که چی آرزو کنم...مثله همیشه حرفی نمیزنم به خدا  ولی تازگی ها دلم میخواد بمیرم!!!! شاید این رو آرزو کردم!!!!وشاید هیچ!!!!معنویت خونم تازه گی ها کم شده....نمیدونم شاید دارم گم میشم!!!! 

 

۲. « دختر شرقی »آدرس وبلاگت رو واسم بذار این دفعه که اومدی....ندارمش!!!!

نظرات 7 + ارسال نظر

سلام خانومی
امیدوارم توو امتحانات موفق بشی.
احساست خیلی لطیفه.
خوبه میتونی که این حس رو بیان کنی.
شب لیله الرغایب واسه مصلحتتت دعا کن.با دل پاکی که داری واسه منم دعا کن.
من هم حتما واسه تو دعا میکنم.
مراقب خودت باش عزیز.

دله پاک؟
من؟
عجب!

بهاره 1390/03/18 ساعت 16:34

سلام . خوش به حالت که هنوز خیلی چیزها یادته و برات عزیزه . همین که یادت هست لیله الرغائبه .یعنی خدا هنوز دوستت داره . چون این یه باور هستش که بهش یقین دارم که ما وقتی یاد خدا می کنیم خدا قبلش یاد ما کرده . شک نکن . التماس دعا

من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که میبینم بد آهنگ است....
بیا ره توشه برداریم
قدم درراه بی برگشت بگذاریم.....
خداهنوز دوستمون داره..میدونم

باشماق 1390/03/19 ساعت 00:08 http://nashmagh.blgsky.com

حتما مرا در شب آرزو ها دعا کن
یادت نره

گیتاریست 1390/03/19 ساعت 00:44

درود
راستش از وقتی این متن رو خوندم هنوز داره سرم گیج میزنه. یه جورایی انگار با این متن یه فیلم رو کارگردانی کردی. واقعا زیبا نوشتی و احساساتت رو زیبا بیان کردی.
راستی بوی عشق و عاشقی دور و برت میشنوم. مگه نگفتم...
هیچی ولش کن. بی خیال
راستش مناسبات عربی رو به هیچ وجه قبول ندارم. شب لیله الرغایب رو هم قبول ندارم. ولی آرزوی خوب در حق دیگران رو خیلی قبول دارم. از خدای انسان در مکتب انسانیت و دین بشریت می خوام که شاد شاد شاد شاد شاد شاد باشی. همین و بس
راستی یه چیزی
گلنااااااااااااااااار...گلناااااااااااااااااااااار

سرما خوردی دادا!
چه بویی؟؟؟؟
وا!
همین که آرزوی خوب درحقه دیگران را قبول داری کافیه...
منم دعا میکنم زود سرما خوردگیت خوب بشه تا بوهای عجیب غریب نشنوی....

این خاصیت درسو امتحانه.. منم اینجوری بودم .. وحشتناکه .. سعی کن درستو بخونی ..

من از هرچی خاصیته بیزارم

گیتاریست 1390/03/19 ساعت 01:38

بیسواد
آدمی که سرما می خوره که بو نمی شنوه.
نه مثل اینکه تو یه چیزیت هست...
اگه پیشم بودی میزدم تو ملاجت که از این تخیلات باقلوا بیای بیرون.
در ضمن ما خودمون غم و غصه دنیا رو دلمون سنگینی می کنه. بابا یکی بیاد به این که دختر خوبی هست بگه یه متن شاد بنویسه حال کنیم. چه میدونم.. یه موضوع انتخاب کن بهش زبون بریز... تو که استادی... استااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد

ای بابا
بوهای عجیب غریب که میشنوه که(استشمام میکنه!)
کلا نمیدونم چرا هی همه آرزو دارن ماپیششون بودی م ما رو میزدن!!!!
نه من کتک خورم ملسه!!!!
قبلا ها متنه شاد هم مینوشتم..ای جوونی یادش بخیر!!!!
مینویسم.....مینویسم.....

sgabshekan 1390/03/19 ساعت 21:33

lamasab ba sin ya sad farghi nadare lamasab(ba sin albate).ba tashakor.

لغت نامه دهخدا:لامصب .شکل عامیانه ی لا مذهب ......
نچ...فرقی نداره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد