_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

لطف آن چه تو اندیشی، حکم آن چه تو فرمایی....

هوالمحبوب:

یوسف هم وقتی از زندانی در حال رهایی از زندان خواست که به عزیز مصر سفارشش را بکنه تا آزاد بشه از بند،خدا ناراحت شد و گفت :اونقدر بهت مطمئن بودم که اصلا تصورش را هم نمیکردم به بنده ی من رو بندازی و یا چشم امید داشته باشی به کسی غیر از من....

و یوسف هفت سال دیگه توی زندان موند تا یاد بگیره هر دخیل بستنی به غیر از اون مجازات داره.تا یاد بگیره مگه من چیم از عزیز مصر کمتر بود که از من نخواستی و فکر کردی باید از اون بخوای؟!هااان؟

وقتی تو نمیخوای ...وقتی تو دلت میخواد که نخوای.وقتی تو اینجوری میخوای...وقتی از اول تا آخرش همونی بوده که تو خواستی...وقتی همین تو زل زدی توی چشمام و میگی :الی ! من این مدلی دلم میخواد،از اول این مدلی خواستم و دست و پا زدنت فقط دردت را بیشتر میکنه و من دلم نمیخواد تو درد بکشی ،من چی دارم بگم؟؟؟هاااااان؟؟؟

هیچی!هیچی ندارم بگم!

من یک هزارم یوسفت نیستم که بخوای بین من و اون فرق بذاری و من را ترجیح بدی....

باشه.....باشه....مثل همیشه...هرچی تو بگی...هرچی تو بخوای.....چشم! چون تو میخوای....نه چون بابا میخواد..نه چون مامان میخواد...نه چون داداش میخواد....نه چون آجی میخواد ...نه چون "فلانی مون " میخواد...نه چون "بهمانی مون" میخواد....


فقط چون تــــــــــــــو میخوای.....

"یوسف ! به این رها شدن از چاه دل مبند....

این بار میبرند که زندانیت کنند....."

یوسف نیستم ولی از چاه رهام کن و بفرست زندان عزیز مصر....

من بهت مطمئنم...به خودت قسم که مطمئنم.....هزار سال هم توی زندان عزیز مصر بمونم حتی به خودت هم نمیگم رهام کن،چه برسه به بقیه!حتی غر هم نمیزنم!

انگشت کوچیکت را بیار جلو تا باهات شرط ببندم و قول بدم!

منتظر میشینم هزار ساااااال....

کور میشم....کر میشم...کچل میشم...پیر میشم.....اگه زلیخا باشم و توبه م را قبول کنی و بهت برسم،اگه ایوب باشم و صبوریم را قبول کنی و خودت خسته بشی از دَم بر نیاوردنم.....خودت همه چی رو بهم برمیگردونی....

بدون اینکه من بخوام.....

مگه نه؟؟؟؟!!!!

اگه الی باشم چی؟؟؟"من نه مجنونم نه فرهادم نه یوسف بوده ام....!"....باهام شبیه هیچ کدوم از خوبات رفتار نکن....شبیه الی ها رفتار کن

باشه؟؟؟....

منم هرچی تو بگی.....هرچی تو بخوای.....

فقط برای N اُمین بار،بهم بده....همون سه تا چیز ِ همیشگی رو....

صــــــبـــــر

معـــــرفــــت

آرامش قلــــــب


همینـــــــــــــ !


الـــی نوشت:

یــک) به بعضی چیزا بعضی وقتا بی تفاوتی و اصلا حواست نیست....

ولی وقتی سر جای درستش قرار بگیره....تمام مسیر جنوب تا شمال شهر را بهش گوش میدی و هی بهش التماس میکنی ببخشید؛غلط کردم و صورتت را میچسبونی به پنجره ی اوتوبوس که.....>>>>>>> از اینــجــــا " گــوشـــ بـــدهــــ "


دو) امشب شب آخریه که آرمینـــــمون داره سرک میکشه توی نت و "وداااااااااعه موقته آخرینـــه"(با آهنگ خودش بخون ها!)....شروع قشنگی برات آرزو داریم....الی و همه ی دوستات صمیمانه و صادقانه و با تمام وجود برات بهترین ها را آرزو دارند...مراقب آرمینمون باش....خط بهش بیفته با قوم "ابابیل!!!" طرفی ها!مطمئنم قشنگترین لحظه ها را در حین خدمت به مام وطن برای خودت رقم میزنی...


ســـه ).............! همینـــــــــ!

نظرات 20 + ارسال نظر

سلام. خوبی؟!؟!؟ خدایی مطلبت با حال بود. فقط دو تا نکته:
1- خودم رو دیگه توی لینک ها نمی بینم؟!
2- می خوام بزارمت توی لینک های روزانه اگر هرروز آپ می کنی خبرم کن.
3- بی معرفت اگر میگفتی هرروز آپ می کنی می اومدم سر می زدم.

1- مگه قبلا میدیدی؟والا از اول هم همین بود..یعنی از اول که هیچی نبود تازه یه خورده فیمینیستی شده فقط


2-هر روز آپ نمیکنم.هرموقع حرفش بیاد آپ میکنم...برحسب اتفاق هرروز حرفش اومده

3-هرروز آپ میکنم .بیا سر بزن .دست خالی هم نیا!چه معنی داره دست خالی آدم بره به کسی سر بزنه؟؟؟؟

4-اینا که نوشتی سه تا بود ولی گفتی دو نکته!
الان دو باید بشه سه یا سه باید بشه دو یا هیچکدام؟!!!

آرمین 1391/04/01 ساعت 00:46 http://nagoftehaa.ir

الی بابت همه محبتایی که به من داری ممنون. انقدر زیادن که از دستم بر نمیاد جبران کنم.
انشالله هرچی که میخوای خدا بهت بده.

تنها چیزی که ندارم محبته....
هر چیزی هست توی چشم ِ شماست مهندس!
ممنون که با محبت میبینی که با محبت دیده بشم
جبران همه ی محبتهای نداشته م اینه که مواظب آرمینمون باشی....
بچه ها منتظرند...زود برگرد و با یه عالمه خاطره که بی قرار تعریف شدنند...
همینـــــــــــــ !

[ بدون نام ] 1391/04/01 ساعت 00:51

الی................
الی
الییییییی

هیچی

صدا کن مرا!
صدای تو خوبست......

هستی 1391/04/01 ساعت 01:01 http://parvanegi.blogsky.com

این روز ها
تمام زندگی آدم ها دارد بو میگیرد
بوی دل بستگی های پنـــــــــهانی ...

موزیک وبلاگت آرامش بخش و هماهنگ با مطلبی هست که نوشتی
با اینکه نمیشناسمت و تا حالا مطالبت را نخوندم اما با این فضایی که ساختی اشک ریختم

از زندان عزیز مصر که آزاد شدی،خبرم کن
دعای آزاده ها شفاست

بو گیر نصب کن هستی....
آدما رد میشند و میرند....بووش فقط خودت را اذیت میکنه که نمیتونی از خودت فرار کنی....
.
.
گریه کن که گر سیل خون گری، ثمر ندارد
ناله ای که نایند ز نای دل، اثر ندارد
هر کسی که نیست اهل دل، ز دل خبر ندارد
دل ز دست غم مفر ندارد
دیده غیر اشک تر ندارد
زندگی دگر ثمر ندارد


اشک آدمای زندگیم دواست

من همون حس غریبم 1391/04/01 ساعت 11:08

حرف زدنم نمیاد
همیشه آدم را غافلگیر میکنی
تو روحت
اگر هم بخوام بگم...
ولش کن
بیخیال

از آدمی که همیشه غافلگیر میشه اینقدرها عجیب نیست که همیشه بقیه را غافلگیر کنه

آره بیخیال!
تو روووحم....

بابک 1391/04/01 ساعت 14:53 http://cloudysky.blogsky.com

ماهی ها وقتی دریا آرام است شکار می شوند و هیچ صیادی در هوای طوفانی صید نمی کند . دلت آرام و زندگیت مواج باشد دختری به نام الی :)
آرمینم رفت - خدا بیامرزدش :دی رفت پیش مازیارمون

اگه دنیا پشت هم برات ساز مخالف زد غمت نباشه
اگه خسته شدیو حوصلت سر رفت امیدت آخراشه
اگه حتی حس میکنی تنهاترین آدم روی این زمینی
ولی یادت نره یکی اون بالا حواسش همیشه به بنده هاشه….

اگه مسیر زندگیت راهی واسه ی رفتن نداشت
اگه هیشکی نموند و همه جا زدن اگه سایتم تنهات گذاشت
میخوای تسلیم سرنوشتت بشی حتی حرفشم نزن
یکی همین نزدیکیهاست پیش تو پیش من
اونی که این مسیر و پیش پات گذاشت هواتو داره تا آخرش
خودشم همین نزدیکیهاست که دلگرمیم به بودنش
.
.
.
خدا همه مون را بیامرزه مهندس!
خدا مازیارتون و آرمینمون را هم صبر بده برای یه عالمه کلاغ پر!

ف.ه 1391/04/02 ساعت 10:45

وقتی میخونم حس نمیکنم در مورد خودت حرف میزنی.حس میکنم درمورد همه حرف میزنی.وقتی مطلب را میخونم یاد قصه های مامانم می افتم که باید آخرقصه نتیجه گیری میکردم و میگفتم چی یاد گرفتم

آخرهمه مطبلهات نتیجه گیری داره الی
دوستت دارمبرای حرفهایی که آموختم

خاطره های من مال خودم نیست
واسه من اتفاق میفته ولی مال من نیست
واسه همینه همیشه تعریفشون میکنم
و بعد خودم هم میام مثل همه وبلاگ را باز میکنم و شروع میکنم به خوندن
خط به خط جمله به جمله
و اونقدر مشتاقم برسم به خط بعد که ببینم آخرش چی میشه
و بعد مثل تو مثل ِ....فکر میکنم که باید چی را بفهمم
نمیدونم برای بیقه چه طوریه!ولی من حس میکنم فقط الی من را میفهمه و میدونه باید چی را چه طوری بگه تا نه حس کنم نصیحته و نه حس کنم دستوره....
درست مثل قصه ها که آخرش باید تو نتیجه گیری کنی
شاید اشتباهه
ولی...من از خالق ِ الی ممنونم
حتی با اینکه گند زدم به آفریده ش
حتی با اینکه.....
.
.
.
دوستت دارم به خاطر اینکه اون دوستت داره.....
هرچی اون بخواد....هرچی اون بگه

پست به موقعی بود
هرچی خدا بخواد
گفتنش آسون و عمل کردن بهش سخت
دلت شاد باشه
باید باقی پستهات را هم بخونم
شاید اونها هم به موقع باشه
مرسی الی

درود به تمام اتفاقت به موقع
به قول "فلانی مون" سختتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتته!
راس میگه
آدم بودن سختتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتته
دل تمام آدمای زندگیم شاد
و دل تو هم .....

اگر خدایی هست باید بشنود
که میدانم نیست

هااااااااااااااا گوش کن به این اپرایی که مدتیست....
.
.
.
خداوندا مــــرا ایــن بار ارضا می کنـی یا نه ؟!

بگــو قلب مــرا آغـــوش دریا می کنی یا نه ؟!

هوس کردم کــه با تریاک و بنگ و باده بنشینم

دوباره ســور و ساتم را مهیّا می کنی یا نه ؟!

ببین! مــن یـــوسفم امّا، کمی تا قسمتی ناپاک

مــــرا مهمان آغوش زلیـــخا می کنــــی یا نه ؟!

مرا ای اوّلین و آخریــــــــن زنجیــــــر شوریـــدن

رها از طعنه ها، زخم زبان ها می کنی یا نه ؟؟؟؟!

رها کن آسمان ها را، بیا این جا قضاوت کن

ببینم در زمین یک مرد پیدا می کنــی یا نه ؟!

خدایا حاجتــــی دارم که باید مطمئـــــن باشم

تو هم مثل همه امروز و فردا می کنی یا نه ؟!

مرا از ننگ آدم بودن و بیهــــــــوده فــــرسودن

امیـــــد آخــــرین من! مبـــرّا می کنی یا نه ؟!

برای آخــریــن پرسش، و حتّی آخرین تهدید

قیامت را بگو ـ مردانه ـ برپا می کنـی یا نه ؟!

[ بدون نام ] 1391/04/02 ساعت 16:27

این قسمت نظرات دکلمه هات را باز کن
هووووووووووووووی با توام چش سفید
بمیری که خون به دل آدم میکنی

وقتی اسمت را نمیذاری با اسم بقیه قاطی میشه
یه اسم همینطوری بذار
نقطه چین بذار
خط بذار،اصلا هرچی میخوای بذار
هیچی که نمیذاری آدم دلش میریزه
نه از اون دل ریختنای خوب ها
نچ!
دل ریختنه زجر....
.
.
قسمت نظرات اونجا باید بسته باشه
میخوای چه نظری بدی؟
میخوای بگی صدام آسمونیه؟
میدونم
میخوای بگی صدام حال به هم زن ِ ؟
میدونم
میخوای بگی افسانه ای ام ؟
میدونم
میخوای بگی خز و جلف و خاک بر سرانه ست؟
میدونم
میخوای بگی کیفیت نداره؟
میدونم
میخوای بگی معرکه ست؟
میدونم
میخوای بگی درده؟
میدونم
میخوای بگی عشقه؟
میدونم
میخوای بگی انتخاب عالی؟
میدونم
میخوای بگی انتخاب تکراری و حوصله سر ببر؟
میدونم
چی میخوای بگی که ندونم؟
انگار که بخوای راجب نفس کشیدنم نظر بدی
یا بغضم
یا گریه م
یا خنده م
اونجا جایی برای نظر نداره
اونجا فقط "غریبه" میخواد که گوش بده و بعد بره
هیچی نگه
حتی یه کلمه
حتی یه کلمـــــــــــــــــــــــــــه....
خون دلت را میخرم
دلی که خون بشه قیمت داره
هرچی باشه میخرم
همینــــــــــــــــ !

پود 1391/04/02 ساعت 17:36 http://www.pud.blogfa.com

وای اسم خدمت امد...
یادش که میافتم مو به بدنم سیخ میشه
خدا صبرش بده!!

خدا به همه مون صبـــــــــــــر بده

.
.
.
فعلا که رفته بعد از بیست و چهار ساعت اومده میگه اومدم مرخصی!
من نمیدونم چقدر خدمت کرده که این قد خسته شده!
مملکته داریم؟؟؟!!!!

پستت حسی در من ایجاد کرد که بگم " ترس و لرز" کی یر کیگارد رو بخون...

و من باز پست خودم را بخونم که یادم نره.....
.
.
.
یعنی تا این حد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تازه با اینجا آشنا شدم
سلام
قشنگ مینویسی و آروم
به دل من تو اینگونه شاعری ؛ مست و پاک

به من یه سری بزناگه حال داشتی
و اینکه یه وب دیگه دارم که زیاد قشنگ نیست
خیلی تلخ و رک مینویسم توش
به اونم دوس داشتی سربزن
www.asaya.blogsky.com

یاعلی

اتفاقا وقتی مینویسم هی تند تند مینویسم که جمله هام گم نشه


آشناییتون خجسته و مبارک

خدا برکت بده تعداد وبلاگیونتون رو!:)

Mohsen Azadi 1391/04/03 ساعت 10:21

salaam eli khanom.belakhare peidat kardam.az tu webloge gol pesar didamet.ye modat pish az hamun weblog soraghet ra gereftam vali peidat nakarda.bi khial shodam ta hala ke az unja peidat kardam.webloge sheret ham didam.kheili lahne khaneshet delneshine.sherhaie ke baraie khanesh entekhab mikoni ham az behtarin sherast.ayal gaman bordam khodet sher goftish.mikham age emkan dashte bashe.emaileton ra dashte basham va baraie ye kar eftekhar hamkari bedid..

وا!
مگه گم شده بودم ؟!
مگه اونجا قسمت اطفال گمشده ست دنبال ما میگشتید؟
بازم وا!
قشنگی از دیدنتونه ،!
اون شعرها را من انتخاب نمیکنم
اونا منو انتخاب میکنند که صداشون کنم
ببخشید! عیالتون گمان بردند خودم شعر گفتم یا خودتون؟؟؟؟!!!
چه عیال ظریفی!
اون شعر ماله من ولی من نگفتمشون
خدا احساسم را دمیده توی کلام اونا و اونا نوشتنش و من فقط احساسم را ازشون گرفتم و بیان کردم
:)
ایمیلم درشت و واضح اون گوشه حک شده ،جهت رفاه حال مسلمین
امــــــــــــــــا
اون شعرا مال خودمه و برای خودم و خودش خوندم ولاغیر
از شعر خوندن مصنوعی برای کسی خوشم نمیاد
یه بار امتحان کردم ،به دل خیلی ها نشست ولی به دل خودم اصلا
و میدونید که مهم منم !
درضمن،عباس آقامون راضی نیست ما فعالیت فوق برنامه داشته باشیم.
امیدوارم اونایی که اونجاست به دردتون بخوره.
ایام به کام
همینـــــــــــــــــ !

Mohsen 1391/04/03 ساعت 10:23

nveshtehatun ham zibast.az har angoshteton honar mibare.ahsant.

کلا تنها هنری که داریم ،بی هنریه

..................

چشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

معصوم 1391/04/03 ساعت 21:12

روزگارا!تواگرسخت به من میگیری .........باخبرباش که پزمردن من اسان نیست ! گرچه دلگیرتر از دیروزم ،گزرچه فردای غم انگیز مرا میخواند......لیک باوردارم دلخوشیها کم نیست ...........زندگی بایدکرد...................من خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارا داااااااااااااااااااااارم

ما خدا را داریم.....

معصوم 1391/04/03 ساعت 21:37

راستی یادم رفت بگم نوشتم مربوط به یک قطره.........نه جای دیگه

متوجه شدم،شما ننوشته عزیزی....
شما هر جا بنویسی میچسبه به اونی که باید....
یک قطره ام و گاه چنان موج میزنم.......
.
.
کامنت اونجا بسته که بسته باشه :)

به تو چه 1391/04/03 ساعت 21:42

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

معنی کور شدن را گره ها می فهمند

سخت بالا بروی ساده بیایی پایین

قصه تلخ مرا سرسره ها می فهمند !javascript:void(

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا
مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند
.

.
.
.
عــَجـــَبـــــــ !

رضا مارمولک 1391/04/03 ساعت 23:45

خدا که فقط متعلق به آدم‌های خوب نیست،
خدا خدای آدم‌های خلاف‌کار هم هست و فقط خداست که بین بندگانش فرقی نمی‌گذارد
فی‌الواقع خداوند اند لطافت... اند بخشش... اند بیخیال‌شدن و اند چشم‌پوشی و اند رفاقت است.
رفیق خوب و با مرام همه چیزش را پای رفاقت می‌گذارد.
بایستی ما یک فکری به حال اهلی‌شدن آدم‌ها بکنیم اهلی‌کردن یعنی ایجاد علاقه‌کردن و این تنها راه رسیدن به خداست و این خیلی مهم است...
(فیلم مارمولک)

و خدا راشکر که فقط مال خوبها نیست....
.
.
به خوبا سر میزنی.....مگه ما بدا دل نداریم؟؟؟؟

.
.
و او اِنــدِ خدایی ِ.....
یعنی اِندِش ها......
.
.
و ما بایستی یک فکری به حال وحشی کردن ِ دلی بکنیم که.....
فواره وار سر به هوایی و سر بزیــــــــــــــــــــــر
یعنی دلم به دیدن تو تشنه است و سیـــــــــــــر....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد