_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

چـــه می شــــد، مـــی شـــــدم یک قــــاب چــــوبـــی؟

هوالمحبوب :

چه مـیـــشد میـــشدم یـــک قــــاب چـــوبـــی؟

که عــُمــــری دور تصویــــرت بـــِگــردمــ ...

گفته بودم بیرون کار دارم و میخوام باهات برم بیرون.ولی نگفته بودم کجا!وقتی بابات گفت نمیخواد ببرمت انگار که بخوام بزنم زیر گریه.حتی اصرار هم فایده نداشت و بهم گفت هرکاری داری خودت برو انجام بده و نمیخواد کسی را ببری،داشتم نا امید میشدم که مامانـــت گفت اجازه بده ببردش و زود برگرده و بابات بالاخره قبول کرد و تویی که قرار بود همیشه مال من و دختر من باشی را به من قرض دادند و من از ذوق مردم :)

از خیلی وقت پیش تصمیم داشتم ببرمت تمام اون جاهایی که همیشه برات تعریف میکردم و تو فقط نگاهم میکردی و میخندیدی و به سر و صورتم چنگ میزدی و جیغ میکشیدی و باز میخندیدی...

امروز برات "اولین بار" خیلی چیزها بود...

امروز برای اولین بار کفش پوشیدی ...یه جفت کفش قرمز!

بعد دستت را گرفتم و راه افتادم سمت اونجایی که درست یک سال پیش شاهد قصه ای بود که شاید هیچ کس جز الــی تاب دیدنش را نداشت...

من سراسر درد بودم که تو اومدی...درست توی همین بیمارستان و درست توی طبقه ی چندمش...

توی بغلم خوابت برده ولی برات آروووم کنار گوشت زمزمه میکنم :"میبینی گل دختر؟! همین جا بود که درست وسط ظهر با گریه به دنیا اومدی و من اونقدر توی صورتت اشک ریختم و واست حرف زدم که تو هم با من همنوا شدی..."

میرم داخل بیمارستان و به آسانسور دهن کجی میکنم و به یاد روز به دنیا اومدنت پله ها را میرم بالا که درست در ورودی بخش ،نگهبان جلوی رووم را میگیره و نمیذاره داخل بشم و داستان ساختگیم که با فلانی کار دارم هم کاری ازش برنمیاد و بهم اجازه نمیده ببرمت همونجاهایی که برات تعریف کرده بودم و یه عالمه قصه داشت واسه گفتن...میخواستم ببرمت اون بالا...درست روی پشت بوم و بهت بگم شب تولدت اون بالا خون گریه کردم از درد و هیشکی نبود آروومم کنه غیر از خدا...میخواستم برات هر پله را که میرم بالا قصه بگم و زل بزنم توی چشمای خوشگلت تا دستای کوچیکت را بکشی روی صورتم و من بال در بیارم...

ولی اون نگهبان لعنتی نذاشت...مهم نیست

میبرمت توی حیاط و روی همون نیمکتی که از درد روش چند ساعتی نشسته بودم و سرم را میبرم بالا تا پشت بوم را بهت نشون بدم...فرشهای نمازخونه را شستند و آویزون کردند از اون بالا پایین و تو هنوز چشمات بسته و توی بغل من خوابی که ببینی چقدر اون بالا بی ریخت شده و باز بخندی...

یه خورده میشینم و راه میفتم تا ته خیابون که بیدار میشی و با هم از آمادگاه تا دروازه دولت قدم میزنیم...

امروز اولین بار بود که توی چاهارباغ قدم میزدی و از ذوق ریسه میرفتی وقتی صدای جغجغه ی کفشت بلند میشد...

امروز اولین بار بود نشستی روی صندلی چوبی چاهارباغ و من برات بستنی قیفی گرفتم و تو با کج و معوج کردن دهنت تمام بستنی را خوردی و صورتت پر از کاکائو شد و من دور دهنت و لپهات را جلوی اون همه چشم که مهم نبودند لیس زدم و تو خندیدی...

امروز واسه اولین بار دست یه آدم سیگار دیدی که میکشید و دود از دهنش می اومد بیرون و تو از تعجب از جات تکون نمیخوردی و پیرمرد مبهوت من و تو شده بود که بهش زل زده بودیم...

امروز واسه اولین بار آب پرتقال برات خریدم و هرچی زور زدم یادت بدم باید از داخل نی هورت بکشی بالا، باز تو نــِـی آب پرتقالت را گاز میگرفتی و میخندیدی و من حرص میخوردم :)

امروز واسه اولین بار تند تند رفتی کنار حوض و فواره ی دروازه دولت و شالاپ شولوپی راه انداختی که توجه همه را بخودت جلب کردی و من از ذوق مردم وقتی بهم گفتند چه دختره نازی داری و لازم نبود بهشون بگم باهات چه نسبتی دارم یا ندارم...

امروز واسه اولین بار از کنار ایستگاه دوچرخه سواری رد شدیم و تو زنگ دوچرخه را به صدا در اوردی و باز منتظر عکس العمل من شدی تا با هم بخندیم...

امروز واسه اولین بار گلهای روبروی شهرداری را بو کردی و نگهبان بهمون هشدار داد دفعه آخرمون باشه روی چمن ها راه میریم و ما باز خندیدیم:)

امروز واسه اولین بار از چراغ سبز عابر پیاده رد شدیم و تموم ه ماشینای پشت چراغ برامون ایستادند و تو برای همشون دست تکون دادی و خندیدیم ...

امروز واسه اولین بار دو تایی سرمون را از پنجره ی تاکسی بیرون کردیم و با هم گفتیم  "اااااووووووووووووو ..." و دستامون را توی هوا چرخوندیم و باز خندیدیم...

امروز واسه اولین بار با هم رفتیم پست و یه بسته پست کردیم...کیک خوردیم...های بای خوردیم و شکلات کاکائویی و تو واسه اولین بار توی خیابون یاد گرفتی باید آشغالت را بندازی توی سطل و گرنه الی ناراحت میشه و اخم میکنه و تو مجبور میشی لبهات را آویزون کنی و سرت را بچسبونی بهش تا باهات آشتی کنه...

امروز واسه اولین بار به تمومه آدمای توی اتوبوس که مهربون شده بودن و خواستند جاشون را به ما بدند که خسته نشیم خندیدیم و قبول نکردیم روی صندلی بشینیم و از دست هیچکدومشون که شکلات تعارفمون کردند چیزی نگرفتیم :)

امروز واسه اولین بار من و تو کلی راه رفتیم و من برات کلی حرف زدم که تو میفهمیدی و نمیفهمیدی اما میشنیدی و بهم با ذوق لبخند میزدی...و من امروز خوشبخت ترین الـــی ِ دنیا بودم...

الــی نــــــوشــــت :
یکـ) به خودت قسم که اگر نبودی و نمی آمدی من همان روزها مرده بودم.آمدنت مبارک.و من به برق چشمها و لبخند افسونگرانه ات قول میدهم که هرسال درست همین روز هزاران اولین بار دیگر را با هم تجربه کنیم...تـــــولـــدت مبارکــــ " گـــل دختـــر "ه الـــی...

دو)از اینکه آرزوی خیلی ها هستم خوشحال نیستم.از اینکه آرزوی تو نبودم درد میکشــــم...!

سهـ)تمام ناگفته هایم را گذاشتم توی همین سه نقطه! ...

نظرات 69 + ارسال نظر

بگردم دورت و سیرت بگردم

اسیر دست زنجیرت بگردم

چه می شد، می شدم یک قاب چوبی؟

که عمری دور تصویرت بگردم

الـــــــــی؛ با احساساتمون بازی کن بعدشم بگو هیچی نگید :|
ما هم حق آب و گل داریم اصلن اینجا اصلن اگه ما ازین گوگولی نانازها میداشتیم فکر میکردی چهارشنبه آخر سال و اصلن تموم روزهای دنیا ول میکردیم میرفتیم بیرون؟

بهتره هیچی نگم دیگه..

میس تمام حق آب و گلهای دنیا همه برای تو...

تو به اندازه ی تمام کاشی های خیال آدمهای دنیا حق آب و گل داری دختر...

تو به اندازه ی دختر مامان فاطمه بودن حق آب و گل داری...

چاهارشنبه ی آخر سال...؟ من چاهارشنبه های آخر سال را میمیرم :)

از اینکه آرزوی خیلی ها هستم خوشحال نیستم.از اینکه آرزوی تو نبودم درد میکشــــم...!

تــــهِ این جملت آه کشیدم

به قول خودت تمام ناگفته هایم را گذاشتم توی همین سه نقطه ...

:-<

آآآآه کشیدن درد داره آآآآخ بگو که با گفتنش تموم بشه :|

تمام ناگفته هایم را میگذارم برای روز مبادا و میان تمام نقطه چین ها :|

احمد 1391/12/26 ساعت 02:14 http://hor-73.blogsky.com

چی کردیییییییییییییییییی؟19تاپست اومده خبرنامم
صفه ایم که کامنت گذاشتم نیس

حٌرباش برای آزادی...

کجا کامنت گذاشتید که نیست؟

من دست به کامنتتون نذاشتم که!

شما پستا را میشمارید ؟؟؟؟

عجب!

اون وقت حق الزحمه این 19 پست چقدره آیا ؟؟؟:|

ermia 1391/12/26 ساعت 02:15

یه اسمون گلای یاس و میخک
یه دریا عشق و اشتیاق و پولک
یه قلب داغ بیقرار کوچک
میخواد بگه تولدش مبارررررررررررررررررررررررررک
تولدش مبارک
تولدش مبارک
تولدش مبارک
تولدش مبارک
تولدش مبارک
فقط خدا واسه هم نگهتون داره
همین...

تولدش مبارررک...

این شعر را برای عید میخوننند ها :)

اگرچه عید من تولد گل دختر بود و هست...

ارمیای نبی منتظر یه خلاقیت خاص بودیم :)

احترام و دقت در انتخاب کلماتتون توی دست خطتتون موج میزنه ...

ارداتمندیم قربان ...

باقی بقاتون :)

تولدت مبارک گل دختر الی . . .


من میفهمم لذت اولین بارهایت را ...اولین بارهای زیادی داشتم ...میمیرم این اولین بارها را ...



فقط یک اولین بار را از دست دادم ..........

تولدت مبارک گل دختر الی

و من تمام اولین بارهایی که نداشتم را برای گل دختر خرج میکنم...

لذت دارد "اولین بارها" یی که قرار است شیرین باشد...

من تمام اولین بارهای شیرین را ندارم و نداشتم زهرا :)

غم به دلت راه نده دختر...ما مرد روزهای سختیم ،نه ؟ :)

خوشحالیم که این همه بار اول را با عشقتان تجربه کردید خانم !!
ما هم یکی دوباری بعضی از این اولین بارها رو با خواهر زاده ی محترم حس کردیم !!
راستی در مورد پست قبلی التماس دعا دارم ! اگه ممکنه یه چندتایی نصیحت اینورا بفرست ! احتیاج وافر دارم !

خوشحالیم که خوشحالید مهندس :)

از من به شما نصیحت شوما که بی بی فیسید هی جلو در و همسایه رژه نرید جارو خاک انداز شهرداری کم اورده برای جمع کردن کشته مرده هاتون

هی رفتم و اومدم باز همون پست بی من... بود
که من ازش چیزی سر در نیاورده بودم که نظری بزارم

حالا اومدم رسیدم به یک پست آروم و قشنگ
توی روزی که حالم از همیشه بدتره

غبطه خوردم
کاش منم یک گل دختر داشتم
لااقل خودمون که معلوم نیست مامان شیم
یکی بود که نیازمون کمی فروکش میکرد

خوشحالم برات

روزی که حالت از همیشه بد تره ؟

چرا کولی؟

قرار شد صاف بایستی و حرف بزنی...

درد داره اما بدتری در کار نیست...
و اما اون پست بی من... یک قرار سالانه است با الی هر سال نیمه ی اسفند :)

من بدون مامان شدن شدم مامان گل دختر...غبطه میخورم حتی به گل دختر برای الی داشتنش :)

نهایت سرخود معطلی بود ، نه ؟

حتما اسفند دود کن
و صدقه بده

اسفند میشم و براش دود میشم وقتی میخنده :)

تولد فرشته کوچولوت مبارک الی!
خدا گاهی درست همان چیزی را می دهد به آدم که به آن محتاج است...
"گل دختر" حتما از این دسته بوده که تو این طور عاشقشی...
این "اولین بار"ها عجیب می چسبند...
نوش جان تو و گل دخترت...!
آرزو می کنم همیشه شاد باشید کنار هم...
آن قدر که کل دنیا حسودیشان بشود...!!!
ببوسش از طرف من این دختر شیرین رو...

مرور آمدنش هم درد داره هم بغض هم اشک و هم ذووووق...

گل دختر درست وقتی اومد که باید....قرار بود بیاد ولی نه اون موقع ولی انگاری که فقط برای من اون موقع دست به کار اومدن شد...

آره کافه چی...آره ...

این اولین بارها شیرینند درست مثل بستنی ایی که از روی لپش و دور دهنش لیسیدم :)

ممنون کافه چی...امشب تمام بوسه ها را به نیت تو میکنم :)

رویا 1391/12/26 ساعت 10:05 http://royadd.blogfa.com

جای خالیت

مثل کفش سیندرلا،

اندازه هیچ یک ازمردم شهرنشد.

حتی به زور......!!

در هفت سین سفره ام جای تو خالی است

ای عشق! می شد تا بمانم در حصارت

عطیه 1391/12/26 ساعت 11:41 http://gallows20.blogfa.com/

سلام
الی خانوم اول اینکه عاشق این اهنگ وبت شدم
دوم اینکه شما اصفهانی هسی؟از روی عس اون نارت متوجه شدم انگاری!

عشقتون مستدام :)

خدا قبول کنه اهل همین شهر نصف جهانیم :)

وحید 1391/12/26 ساعت 12:06

من اینجا همیشه گیج میشم

بشین بشین مهندس برم آب قند بیارم...بشین ...فک کنم فشارت افتاده...
بشین برم حکیم باشی خبر کنم :)

علی.م 1391/12/26 ساعت 15:01 http://ashiane313.blogfa.com

سلام الی جان

وقت زیبا بخیر


کجای ای یار من کجای
هرچند کنارم نیستی اکنون، اما امسال هم باید تنهایی به قاب سرنوشت نگاه کنم تا این شعر را بگویم


خواهم که جاودانه بنالم به قاب دامنت

بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی

آهنگ اشتیاق دلی درد مند را

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق

آزار این رمیده ی سر در کمند را

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت

اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست

بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان

عمریست در هوای تو از آشیان قاب ها جداست

دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام

خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من

ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرام و روشنی

من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم

با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح

بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند

خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب

ای برگهای سبز ریحان اعتبارت
تقویم من خالی است از برگ بهارت



تکرار پاییز و زمستان است تقویم...
من می شمارم تا بهار آزگارت



تا تو بیایی «باز باران با ترانه...»
بارانی از دلواپسی چشم انتظارت



آنقدر لفظ ارغوانی می نویسم
تا بشکنی آخر سکوت مرگبارت



داسی بیاور، دستهایم را درو کن!
دست و دلم مانند گندم بی قرارت



در هفت سین سفره ام جای تو خالی است
ای عشق! می شد تا بمانم در حصارت



ای لفظ مرطوب قدیمی، عید نوروز!
گلواژه های خیس اشعارم نثارت!



عیدت مبارک! زود برگرد ای مسافر!
امضا: یکی مثل همیشه دوستدارت!
.
.
ما یک روزهایی این شعر را می مردیم :|
.
.
بیمار خنده های توام بیشتر بخند....این شعر را که میخونیم هی صدای علیرضا قربانی میاد توی گوشمون ...ممنون آقاااا :)

خجسته باد آن دم و آن جا که از مهر دو کَس هستی ات پای گرفت
خجسته باد آن دم و آن جا که به گیتی زادت
و خسته باد تمام اولین های زندگانی ات

خانوووم خیلی خجسته گفتنتون قشنگ بودا :)

باز نمیشه از این خجسته ها هی تند تند بگید؟؟؟

هی انگار شکوفه بارون شده :)

رقصنده 1391/12/26 ساعت 15:15 http://sh-gh.blogfa.com

چقدر جا بردیش....
کاش منم کودکی بودم که فارغ از هرچیــــــــــــــــــــــ مکافات تو دنیاست یکی من رو می‌برد جاهایی که خاطراتش به خاطرِ وجودِ منه

شما همین قدری باش ما میبریمتون تا آخر دنیا به شرطی که پای راهپیمایی داشته باشی ها ...

ما شما را میبریم تا ته دنیا شما هم برای ما با اون طنازیتون برقص ...قبوله ؟ :)

فاطمه 1391/12/26 ساعت 15:39 http://yadegari20.blogfa.com


تولد گل دختری مبارک
انشالله همیشه زنده باشه ... سالم و سلامت

تولد گل دختریم مبارک :)

مرسی فاطمه مرررررررسی :)

hani 1391/12/26 ساعت 18:25 http://hanilam.blogfa.com

الی...
کی انقد درد ریخته تو جوهر تو؟!
چطور این همه درد و تو شیرین مینویسی آخه؟!
چه میکنی تو با ما؟!
اصلا اینا رو بیخیال الی....
چرا انقد من دوست دارم ها؟!
این روزا دوست دارم گفتن سخته برا هانی اما...
اما دوست داره الی،این هانی
خیلی...
خیلی....

ما زاده ی دردیم هانی...از اون دردای خوشگل خوشگل...اصلا آدمی که درد نداره انگاری که زندگی را عشق نمیکنه ...ما عاشقیم این زندگی را دختر... تو هم عاشق شو...درد نکش...بخند :)

سفید شدنت مبارک....عروس شدنت مبارک ...:)


هم دوست داشتنتون را و هم هانی را دوست داریم :)

منم خوشحالم از داشتن متفاوت ترین الی دنیا...
تولد گل دختر مبارک.. حس من به رها رو تعریف کردی با گل دختر..

تمام مدتی که مینوشتم به این فکر میکردم که فقط رویا میفهمه تمام این کلمات را با تمام وجود و با تمام احساسی که موج میزنه توی نگاه من به گل دختر....تو میفهمی رویا مگه نه؟؟؟

تو میفهمی چقدر باید سفت بود و محکم که برای گل دختر نمرد...تو میفهمی چقدر ذوق داره وقتی داری توی چشماش غرق میشی و فقط نمیمیری و چقدر باید محکم بود در برابر اون حسی که ...

رویا رویا رویا ...رها را باید مرد درست مثل گل دختر...

الی ؟
اجازه هست من این دختر توی این تصویر را ببسوم .. بدون اینکه حواسش باشه ؟
بعدد محکم بغلش کنم و آرام زیر گوشش بگویم ؛ چشمهای تو ماهند ماه ..

بوسیدن گل دختر؟؟

اجازه؟؟؟

بوسیدن گل دختر که اجازه نمیخواد میس مونالیزا :)

من دلم میخواد تمام دنیا عاشق گل دخترمون بشند و ببوسندش ...

چشمهاش....

چشمهاش...

چشمهاش...

اما حسرت اون اولین باری که از دست دادم به دل خودمو خودش میمونه و بعد از این اولینهای زیادی رو از دست خواهم داد


و اولینهای تلخی بی او خواهم داشت

:(

از این حسرت ها زیاده ...ما که بهش فکر نمیکنیم...شوما هم نکن :)

به جاش برای گل دخترت همه ش را انجام بده انگاری که داره برای خودت اتفاق میفته :)

و اولین های تلخی بی ما خواهند داشت ...

چه دردناک وقتی ما را ندارند :|

علی.م 1391/12/26 ساعت 21:38 http://ashiane313.blogfa.com

عد یک سال بهار آمده، می بینی که؟

باز تکرار به بار آمده، می بینی که؟


سبزی سجده ی ما را به لبی سرخ فروخت

عقل با عشق کنار آمده، می بینی که؟


آن که عمری به کمین بود، به دام افتاده

چشم آهو به شکار آمده، می بینی که؟


حمد هم از لب سرخ تو شنیدن دارد

گل سرخی به مزار آمده، می بینی که؟


غنچه ای مژده ی پژمردن خود را آورد

بعد یک سال بهار آمده، می بینی که؟

زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویشتن جز گردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر ؟ ای یاقوت بی قیمت !
که غیر از مرگ گردنبند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی ست یا من چشم و دل سیرم ؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

بچه خسته نشد انقد از اینور به اونور کشوندیش؟
یه کار کردی از اولین بارا خسته شه

دلم واسش سوخت ک انقد راه رفته هیچی نگفته. ولی خب مبارک و اینا باشه دیگه

کلی خسته شد اما کلی انرژی داره که وقتی داره خوابش میبره هم کلی تقلا میکنه نخوابه ...

میترسه بخوابه دنیا تموم بشه :)

اگر بهش اجازه میدادم و خودم خسته نمیشدم تا آخر دنیا می اومد :)

مرسی سحر...مرسی :)

الــــــــی :) :*
خیلی نانازه، ینی وقتی عکسشو دیدم همین به ذهنم اومد واسش بعدش ک الان این همه ازش تعریف کردیا حالا تو فکر کن من چ اسمی براش بذارم ک بشه همه این وجود قشنگ و دوست داشتی و عسل :*

اسمش را بذار "گل دختری که کاشی های خیال الـــی را سفیــد کرد : "

انگاری "گل دختر " همه چیز را با هم داره ،به نظرت اسمش چه طوره دختره مامان فاطمه ؟ :)

الی تولد نازنین دخترت مبارک
خدا حفظش کنه برات اما چرا من نمیدونستم؟
الی من فکر میکردم تو مجردی
الی خوبی؟ الی من چرا گیج شدم الان؟
من فضولی نمیکنم ولی یه دفعه هزار فکر اومد تو سرم
الهی خوش باشی به حق فاطمه زهرا الهی که خوش باشی

یعنی الان دیگه مجرد نیستم یعنی ؟

متاهل شدم؟

کی ؟

یعنی بالاخره عباس آقامون از سفر اومد ؟

آخه چرا اینجوری میگید؟

من قلبم ضعیفه می ایسته ها :)

یعنی الان مبارکم باشه و کیلی لی لی لی ؟
.
.
ممنون مامان نسرین...ممنون :)

مریم 1391/12/27 ساعت 00:11 http://brightns.blogfa.com

الهی بگردم گل دخترت را...
تولدش مبارک...
هزاران بار مبارک

الهی بگردم....الهی بگردم....الهی بگردم...

بگردید ...بگردید....بگردید ...

مرسی مریم مرررررررسی دختره گل :)

دلم یه کفش قرمز خواست و یه الی که اولین هایم را نشانم دهد.... حسودی کردن هم عالمی داره ها...


این آهنگ وبلاگت منو می کشه... اگه بدزدمش ناراحت میشی؟

مگر که جان به لب رسد...آخ!

ما هم به " گل دختر " حسودی میکنیم زیــــــــــــــــــاد :)
.
.
دزدی؟
آهنگ وبلاگ؟
پس شوما به لقب "شاه دزد " مفتخر شدید خانوم :)
زیارا دزد که به دزد بزنه ،شاه دزد میشه :)
ما هم از ماما دزدیدیم ولی اسمش را گذاشتیم قرض گرفتن :))


+این آآآخ بدجور دل را خنک میکنه و نمیکنه :|

ساسان 1391/12/27 ساعت 00:29

یعنی سلام نکرده،باید گله کنم؟!
یعنی من دیده نمیشم؟!
دوست عزیز،خانم جان، "نیم وجبی" ،اوونم قرمز پوش داری بار میاریا.مثل عکس بچگی خودت. :)
واسه چی جواب پیام های منو نمیدی،توو مسنجر؟ هان هان هان !!!!!!!!!!!!!!!!!!! :)

و من پر از ذوق میشم وقتی بهم میگی :" نیم وجبی " :)

ساسان عاشق بچگی م و خودم میشم وقتی راجع به الی ِ نیم وجبی حرف میزنی :)

من ازت پیغام ندیدم که !

فیس بوک هم یه ماهه اصلا کانکت نشدم ،وی پی ان مان به قهقرا رفت و منبع معتبر هم نداریم ازش بخریم که با دنیا ی ارتباطات مرتبط بشیم خو!

مسنجر هم که من ماهی یکی دو بار بیشتر نمیام که اونم اصلا ازت پیغام ندیدم

به کی اشتباهی پی ام دادی و بهش گفتی نیم وجبی و حالا من باید پاسخگو باشم ؟
هاااااااااان؟
:|

تو حق داری ناراحت باشی ، من دختره خوبی نبودم :|

ولی یادم نرفته پول یه شیرینی درست و درمون بهم بدهکاری ها

فاطمه 1391/12/27 ساعت 01:21 http://toranj135.blogfa.com

وایا *الی* شبیه مادر ها شده،شبیه فرشته ها...

الهی این گل دخترتان چه چشمای معصومی دارند...

از طرف من محکم لپشو بکش و ببوس وزل بزن تو چشای تیله ایش.

وااااااااااای فاطمه....

منم بهش میگم " چشم تیله ای "

ذوق مرگ شدم دیدم نوشتی چشمهای تیله ای...

چشماش یه رنگ خاص ه ...رنگه تیله :)

شبیه مادرها شدم فاطمه ، نه ؟؟

خوش به حالم :)

13 1391/12/27 ساعت 01:56 http://Dar-emtedade-budan.blogfa.com

مخصوصا اگه 13 را سیزده بگی !!!

و من سیزده را عاشقم حتی اگه بگم "سینزه " :)

کاکاپو 1391/12/27 ساعت 02:34 http://balapain.blogfa.com

امان از الی ک همیشه شعر توی آستین داره
خانوم دم شما گرم

امان از شما که همیشه حرفی برای شعر های تلبار شده ی من دارید تا ما را شعر کنید آقاااا:)

خثوثی


سلام الی جان.خوبی؟ خط به خطش رو می فهمیدم..رها دو روزه رفته خونه ی خودشون.دیشب که شام اینجابودن گریه ام گرفته بود..دوریش سخته..


دوستت دارم ..تو برام خاصی!

دوریش درد ه ...

خوشحالم میفهمی...خوشحالم میفهمم :)

رویا تو برام رویایی دختر :)

رقصنده 1391/12/27 ساعت 10:29 http://sh-gh.blogfa.com

قبوله :)))

در ضمن دیر اومدی واسه کمک تعمیرات تموم شد

رقصنده و قولش؟؟؟

من کوتاه بیا نیستما :)



تقصیر خودته دختر...آدم تعمیرات داره دست تنها فرغون و گچ و سیمان جا به جا میکنه ...اونم رقصنده باشه ؟؟ :)

الیـــــــــــــ . . .


چقد گل دختر شبیهته :)

سلام

خیلی هم به دنیا خوش اومده این خانوم :****

اوهوم شبیهمه اما خیلییییییییییییییییییی خوشگلتره...

چشماش و دماغش شبیه منه

بعضی اخلاقای کوفتیش هم همینطور :)

خیلی خوش اوووووومده :)

مرسی ساغر ... مرسی ساغر :)

تو هم اینقدر اگر بی کس و تنها باشی
در خودت می شکنی ، سخت فرو می پاشی
تا کمی فکر و خیال از سَر من دور شود
باز سرگرم شدم با غزل و نقاشی
تو ولی چهره ی طراحی من می گردی
باز در شعر تو مضمون غزل می باشی
همه ی روز فقط خوش گذرانی کردم
فکر کردن به تو یعنی خوشی و عیاشی
مثل من شاعر و در بند غزل خواهی شد
تو هم اینقدر اگر بی کس و تنها باشی

یک بوم خط خطی ، دو سه طرح سیاه ومات

پیوست عاشقــــانه ی ما هــــم به خاطرات

این روزهـــــــا دوباره دلـــــم تنگ می شود

این روزهــــا دوبـــاره غـــــــزل گفته ام برات

از وزن شـعرهــای تو بیـرون نمــی زنــم

مفعـول و فاعــــلات و مفـاعیل و فاعـــلات...
.
.
ساغر پر شعرم پرررررررررررررررر شعر...

این دل اگر کم است بگو سر بیاورم
یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم
خیلی خلاصه عرض کنم: دوست دارمت
دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم
از کتف آشیانه ای خود برای تو
باید که چند جفت کبوتر بیاورم
از هم فرو مپاش، برای بنای تو
باید بلور چینی و مرمر بیاورم
وقتش رسیده این غزل نیمه سوز را
از کوره های خود خوری ام در بیاورم

خوش به حال من ودریا و غروب و خورشید

و چه بی ذوق جهانی که مرا بــــا تو ندید

رشته ای جنس همان رشته که بر گردن توست

چـــــــه سروقت مرا هــــــم به سر وعده کشید

به کف و ماسه که نایابترین مرجان ها

تپش تبزده نبض مـــــــــرا می فهمید

این شعر بالایی
آخرش که میگه مرگ کات . . . خیلی یخه نه ؟ یهو یه عالمه حقیقت میریزن سرت . . . آدم گناه داره

بعله :|

یهو یه عالمه چیز جلو روت ه کات میده لامصب :)

اون تهش دقیقا همون رنگه که خودش میگه ...سیاه و مات :/

این آخرین نگاه به دنیاست،...،کات !

عمورضا 1391/12/27 ساعت 11:34

ای جانم خدا حفظش کنه
الی که خوب هست که؟ یه وقت بد نباشیااااااا

دل:
این واژه بی نقطه، گاهی به اندازه ی یک دریا برایتان دلتنگی میکند
نوروزتان پر از عشق...........
پایان ساله عمورو حلال کنید...

الی همیشه خوب ه عمو :)
.
.
برو بریم عمووووو

:
دل دل دل دل ه دیووووونه
کی قدر ه تو رو میدووووووووووووووووونه؟

عشق نیست!...حااااالـــتو ویروونه!

اونکه ، تو دلم جااااشه، با عشقی که تو چشماشــــــــــــه ، ای کاش!

مااااااله من باشه.

روزه هایتان همیشه سبز...!

ممنون آقاااا

ولی

دستهایمان چی آقاااا؟

و نگاههایمان؟

روزه های سبز و دستهای خالی و نگاههای بدون حجم؟؟؟

گیسو 1391/12/27 ساعت 11:48

سلام الی جان شیرین سخن
الی جان آخر من نفهمیدم شما خود گل دختری یا مامان گل دختری؟ شما گل دختر عباس آقایی یا گل دختر زن عباس آقا ؟ ... چی شد؟؟؟!!! خودم هم نفهمیدم گیج شدم . تکلیف را روشن کن الی جان آخر شما مجردی یا متاهل با همون حلقه 10 هزار تومنی ؟؟؟
الی...... تو دختر خوبی هستی همیـــــــــــــــــــــــــن . الی جان سال نو را پیشا پیش تبریک می گم خانوم گل .

من الـــی ِ گل دخترم :)

خدا قبول کنه هنوز عباس آقای بالفعلی در کار نیست ولی عباس آقای بالقوه زیاد ...

انگشتر ده هزارتومنی هم بیخ ریش ما آن هم بدون هیچ عباس آقایی :)

تکلیف مشخصه ماقصد ازدواج ندارم ...میخوایم ادامه تحصیل بدیم .مگر اینکه اصرار کنید

گل گیسوووو بهارت قشنگ دختر :)

برهوت 1391/12/27 ساعت 13:00

تولد ناز دخترت مبارک الی جان . . .
فکر نمیکردم اصلا مامان باشی!

مامان هم میشیم

مرسی بانووووو خیلییییی

ای جانم الی.تولد بهشت کوچولوت مبارک.خوب میفهمم که وجود یک جوجه ی کوچولو اونم وسط شلوغ پلوغیای زندگی چه معجزه ی بزرگیه.مثل موهبت یک لیوان آب خنک وسط یه ظهر داغ تابستونی.تولدش مبارک.عمرش طولانی و خوشی هاتون مستدام.

میدونم میدونی...

همون موقع که برای فراموش کردن گذشته توصیه کردی یه کوچولو را بغل کنیم فهمیدم میدونی...

مثل خوردن بستنی درست موقعی که داری خفه میشی از بغض ، مگه نه ؟ :)

شاپری گفته بودم آدم معتدلتون را زیادی دوس دارم ؟ :)

متوجه شدم عزیزم خدا براتون حفظش کنه من واقعا شوکه شدم قبلا هم که مینوشتی فکر میکردم از خواهرت میگی یعنی فکر میکردم مامانت بچه دار شدن.الی من خودم کشیدم میفهمم دیوانه وار دوست داشتن یه بچه یعنی چی.بچه ایی بیگناه و...
انگار یه چیزی چنگ میندازه تو جیگر آدم و هی میمالونه به هم..
توکل بر خدا هر چه که خدا صلاح میدونه ..وای ببخش اینقدر در هم نوشتم.
الی مراقب خودت باش
الی من از دیشب خیلی غصه خوردم خیلی باور کن

خوب یعنی الان دقیق کنه و بنه ماجرا اومد دستتون دیگه ؟ :)

پس ما هنوز میتونیم با عباس آقا وصلت کنیم و دیگه پرونده ی سیاهمون پاک شد ؟

اگر چه ما به خاطر گل دختر میمیریم و گور بابای عباس آقا

مامان نسرین غصه نخور...

تو که دیگه مامانی غصه نخور ...

من اینجام :)

در روزهای آخر اسفند
کوچ بنفشه‌های مهاجر
زیباست
در نیم روز روشن اسفند
وقتی بنفشه‌ها را از سایه‌های سرد
در اطلس شمیم بهاران
با خاک و ریشه
میهن سیارشان
در جعبه‌های کوچک چوبی
در گوشه‌ی خیابان می‌آورند
جوی هزار زمزمه در من
می‌جوشد
ای‌کاش
ای‌کاش آدمی وطنش را
مثل بنفشه‌ها
در جعبه‌های خاک
یک روز می‌توانست
همراه خویش ببرد هر کجا که خواست
در روشنای باران
در آفتاب پاک...
..................................
سلام دختره خوبم
تولدش و عیدش..عیدتون مباررررررررررررررک

اگرچه می گذرند این دقایق عوضی

میان آینه ها روسیاهی عید است

جوانه ها همه روی درخت یخ زده اند

که سال هاست از اینجا بهار تبعید است...
.
.
ممنون خاطره ها..... و نوروز تو :)

Moh3eN 1391/12/27 ساعت 15:02 http://pelake23.blogfa.com

سلام
امیدوارم خدا برای هم حفظتون کنه و لحظات شادی با هم داشته باشید .

ممنون از شرکت توی جمع ما ، فایلهایی که گذاشتید هردو عالی بود ، اگه اشکالی نداره من هردو رو بذارم ؟

ممنون آقااااا :)

برام خیلی جالب بود...گفتم که :)

عالی دیدید ... شما پادشاه مقتدر جمعی هستید که هست....مختارید آقااا...با افتخار

hani 1391/12/27 ساعت 15:28 http://hanilam.blogfa.com

انقد گفتی عروس که باورم شد عروس شدم
الی جانم سفید شدم اما عروس هیچ رنگی نشدم هرگز...

خدایا ترس من از چیست؟
عروس جشن امشب کیست؟
صدای همهمه با ورود شیخ عاقد میشود خاموش…
صدای شیخ می آید :
عروس خانم وکیلم من؟
جوابم ده وکیلم من؟
صدای آشنایی بله می گوید و مردم یکصدا با هم مبارک باد می گویند
خدای من صدای اوست!!!
صدای آشنا از اوست!!!
.
.
عروس تمام رنگهای قشنگ شدی دختر...میشی...بهار داره میاد...

الی چشمهای تیله ای این گل دختر منو روزی چند بار میکشونه تا نگاش کنم و به جای اون چشمای تیله ای که
عین همین چشماست
وای الی نذار دیگه عکس چشای گل دختر و نذار
میترسم آخر این چشما کار دستم بده و قفل سکوتم بشکنه....

آبستن چشمان تو هستند غزل ها

هی پلک نزن ، زجر نده حامله ها را
.
.
.
شطرنجی میکنیم چشمها را :)

به به تولده اینجا؟!
منم الان از تولد اومدم
ان شاالله که تولد و خوشی و شادی باشه

به سلامتی و دلی خوش

سورن 1391/12/28 ساعت 00:07

قابل ستایشید خانم الی......
..........
...
...............
..... به شخصه نفوذ قلم و کلامتون را تحسین میکنم
..........

سال خوبی برای شما و خانواده محترمتون آرزو داریم

آقای سورن این همه که فرمودید منم ؟

آقا آب شدیم از خجالت :)

لطفتون نسبت به من قابل تقدیر و تشکره آقاااا

سر که چو در راه عزیزان بود ...بار گرانیست کشیدن به دوش...

ایام به کامتون :

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد