_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

مـــــن مـــادر چـــــند کفشــــدوزک هســتم...

هوالمحبوب:

ســی ســـاله شـــدم هــنــوز کـــودک هســـتم

هـــمـبـــازی بـــــاد و بـــــادبـــــادک هســـــتم

عـــاشـــق بـــشــوم؟نـه ! بــچه ها منتــــظرند

مـــــن مـــادر چـــــند کفشــــدوزک هســتم...

اگه به مرگ طبیعی قرار باشه بمیره درست همینقدر دیگه که عمــــر بکنه، قصه ی دختــــری که شع ـر شد برای همیشه تموم میشه و حتی اگه دختر و پسر ندیده ای که همیشه عاشقونه دوستشون داشت هم ازش به جا مونده باشه ، اون را یادشون نمیاد چه برسه به غریبه ترها !

هیچ کی یادش نمیاد "چند سال گذشتـه در یـک تیـر   دختـری زاده شـد به این تقـدیـر...".

هیچ کی یادش نمیاد دختری بود که چاهارشنبه ها را می مرد و اردی بهشت را و شبهای مهتابی را و آجرهای قهوه ای ِ اتاقش را و بهشت پل آبی رنگ فردوسی را و عطر نرگس را و روز لیلا را و خط به خط ِشازده کوچولو را و میز شماه ی سیزده اسپادانا را و پله برقی را و پژو 206 را و چهل ستون را و بستنی های بالابلند ِبرجی را...

هیچ کی اون تیرماه داغ و پر از درد سال هزار و سیصد و شصت و چند را یادش نمیاد یا اون حیاط پنج سالگی یا زنی که گوشه ی خاطرات دختری که شع ـر شد چمباتمه زده یا سروهای بلند قد حیاط ده سالگی یا فواره ی سر به فلک کشیده ی حوض حیاط دوازده سالگی یا لکه ی خون روی دیوار سیزده سالگی...

هیچ کی یخ های حوض و دستهای قرمز را یادش نمیاد یا اون تسبیح نارنجی رنگ یا موهای بافته شده چاهارده سالگی را که به خاطر شونه نشدنشون زیر دوش حمام قیچی شد یا اضطراب چندم هرماه ِپونزده سالگی را که بغض میشد گوشه ی تاریک اتاق .هیچ کی صدای التماس یادش نمیاد...یا نفرتی که قورت داده میشد...یا دستهایی که درد میشد روی پیکره ای نحیف...یا چشمهای منتظری که از همون روزها چشم به آخری شیرین داشت...!

وقتی همینقدر دیگه عمر کنم و دختری که شع ـر شد تموم بشه هیچ کس قصه ی بیست سالگی م را یادش نمیاد...

اشکهای بیست و یک سالگی م...امیدهای بیست و دو سالگی م...التماس های بیست و سه سالگی م...آدم قشنگ بیست و چهارسالگی م...سجاده ی قهوه ای بته ی جقه ی بیست و پنج سالگی م...بغض ها و جای دندونهای نیش درد روی ساق پاهای بیست و شیش سالگی م...جاده های بیست و هفت سالگی م...شع ـرها و بی اعتمادی های بیست و هشت سالگی م...له شدن ها و کج دار و مریزها و اون رعیت تمام عیار ِ بیست و نه سالگی م...!

و من تمام این ها را توی یک شب خنک ِاردی بهشتی با خودم دفن میکنم درست وقتی همینقدر دیگه عمر بکنم ،تا حتی اگه کسی الـــی را بعد از هزارون روز به یاد اورد تنها دختری توی ذهنش نقش ببنده که بلند بلند میخندید و تند تند حرف میزد و دیوار راست را بالا میرفت و موج موج شع ـر میشد و بغل بغل امید برای تمومه آدمهای زندگیش و قسم میخورد برای تک تکشون که آخرش خوب تموم میشه.

دختری که چهارشنبه ها را می مـــرد...

الــی نوشت:

یکـ)درست مثل تولد هر سال تکرار میشود و من ذوق میشوم از الــی بودنم.حتما چشم پوشی میکنید از اینکه بارها شنیده اید ، نه ؟

 " در شبـــی ، شبــی در تـیـــر ، دختــری تولـد یافـــت..."  را از اینجا گوش کنید

دو ) امشب من و گل وسط قالی و حافظ و یه سجاده بته جقه و خدا.خدا ازت ممنونم...به خاطر همه چی.همین... :)

سهـ) صدای قلبت...

چاهار) سیــده ی بی نظیــر من اشکهام تموم شد از خوندنت دختر.ممنون که اینقدر خوبـــی آجــی کوچولو >>> "شب های قشنگ تــیر مهتابــی شد ..."

پنجـ) من شما آدمهای قشنگ ِ زندگی ام را میمیرم.

ساغر فقط یه شع ـر میتونست اینقدر من را به هیجان بیاره.ممنون که اینقدر قشنگ شع ـر شدی >>> " تو فصل بغض و شیشه سنگ صبور من باش..."

نظرات 101 + ارسال نظر

هر کسی به یاد آورد این تولد ما را

میفرستمش با شور، یک سبد گل زیبا



هرکسی ز یادش برد این تولد بنده

تا خود قیامت هست ، روسیاه و شرمنده...!!!

آرش 1392/04/05 ساعت 00:10 http://karimator.blogfa.com

تولدت مبارک

ممنون مهندس :)

فاطمه 1392/04/05 ساعت 00:22 http://yadegari20.blogfa.com

تولـــد الـــــی ِ من مبارک
هست شدنت مبارک دختر عاشق
عمر با عزت داشته باشی الی
انقدر عاشقانه از اردیبهش میگی که فکر کنم تا عمر دارم اردیبهشت منو یاد تو میندازه

بووووووووووووووووووووس به الــــی
بغــــــــــــــــــــــــل برای الـــــی

و من آرزو دارم یک روز در اردی بهشت تمام شوم :)

یک روز همه ی دنیا من را یادشون میره...حتی اردی بهشت :|

ممنون فاطمه ی قشنگ من :)

ترمه 1392/04/05 ساعت 00:27 http://shop.hamisheonline.com

سلام دختر خوب
امیدوارم تو وبلاگ نویسی موفق باشی
من خیلی کم نظر میزارم ولی توی وبلاگ شما به علت جذابیت موضوعش این نظر رو گذاشتم

اگر مایل بودی وب سایت من رو لینک کن تا بازدید کنندگانمون رو با هم به اشتراک بگذاریم و من هم با افتخار شما را به عنوان یکی از دوستانم در بخش پیوندها که در پایین ستون سمت راست سایتم قرار داره لینک خواهم کرد ( برای تبادل لینک با ایمیلم تماس بگیر یا از صفخ تماس با ما برام پیام بزار)


حتما به من سر بزن مشتاق دیدارتم
دوستدار شما ترمه
آدرس سایتم shop.hamisheonline.com هست

با تشکر...

banuye nuro ayne 1392/04/05 ساعت 01:25

EMSHAB baz u o gole vasate ghalli o hafezo saade bote jeghe o khodai ham hast
30 adade khubie
mitune khub bashe
khub besazesh
ama az 20 o ........ badam miyad
harchi has engar gharare tu in 20 o andi biofte

bikhiale parsalo har sale dige

taVaLoDet mObaRaK

وقتی بیست سالم بود توی دفترم نوشتم:هز حالا به بعد زندگیم را خودم میسازم و قشنگ میسازم...
نشد بانووو
خواستم...زوووور زدم...نشد...
نذاشتند...
نذاشت...
نشد...
نخواست...
و من هنوز هم با این همه اتفاق نوای "زندگی چقدر قشنگه "سر میدم!!!!!!!!
دهه ی پر از دردی بود...ولی خدا را شکر...به خاطر بودنش و به خاطر تموم شدنش...
همه چی انگار باید توی همون دهه اتفاق بیفته و راستش از حالا به بعد اونقدرا هم مهم نیست...
بانو گفته بودم تو اولین کسی بودی که بهو تبریک گفتی و من نصفه شب کلی هیجان زده شدم؟
مرسی دختر کوچولوم :*

مریم 1392/04/05 ساعت 01:58 http://brightns.blogfa.com

الیِ من...
بانوی فصل گرما...
چه خوب که اومدی به زمین...
بودنت مبارک...
میبوسمت...

ممنون مریم شبهای روشن الـــی...

گمان میکنم اومدنم خوب بود گرچه برای خودم خوبی ایی نداشت :)

رها 1392/04/05 ساعت 03:32 http://raha-vesal.blogfa.com

درود بر بانوی خورشید .... تولدت مبارک رفیق


منم اینجوی یادت کردم ..... هر چی فکر کردم ، نشد که خاص بشه ، اما تحفه ی درویش ... حرف دله فقط ... پس بیا...

بی شک خاص ترین تبریک تولدی بود که میشد از رها بشنوی ...

مرسی دختر :)

خوشبخت ترین الـ ـی 1392/04/05 ساعت 10:35

ساده بگم
روز میلادت مبارک

به دریا برسی ماهی سیاه کوچولو :)

شب آمده است آه! ماه اینجا نیست

یک شاعر خورشید نگاه اینجا نیست

دریا خفه کرده شاه ماهی ها را

یک ماهی کوچک سیاه اینجا نیست...


یه عالمه مرسی خوشبخت ترین الـــی

من از سی سالگی می ترسم
هرچند دیگه کم کم بهش نزدیکم

امیدوارم روزهای شاد و پربرکتی برای تو باشه

و من مدتهاست از این عدد نمیترسم...از اعداد نمیترسم...از اعداد نمیترسم...از اعداد نمیترسم....

مرسی بانوی اسفند من :)

اون روزای اول که پستاتو می خوندم متوجه شدم متولد پنج تیر هستی بانو. نمی دونم چرا این چند روز غفلتا یادم رفت!
در هر حال به یاد هم بودن که مناسبت نمی خواد. همین طوریشم به یادتم و بهت سر میزنم؛ گاهی خاموش گاهیم مثل الان روشن ... با سه چراغ!
تولدت مبارک باشه بانو

همین که هستی کافیه...

چه خاموش چه روشن...

چه با تبریک

چه بی تبریک...
همه ی این اتفاقا بهونه ست...

بهونه برای احساس خوشبختی کردن اتز داشتن این همه آدمهای قشنگ قشنگ...

همین...

مرسی دختر :)

سلام الی جان .خوبی؟
تولدت مبارک .. شرمنده شدم که نمی دانستم .. اولین تولدیست که کنار من داشته ای .. کاش می نوشتی چندم تیر؟


الی بودن یک موهبت الهیست ..می دانم قدر می دانیش..

درست همین روزی که هست...

پنجم تیر...روز بیست و شیش ژوئن و مطابق با روز جهانی ِ مبارزه با مواد مخدر :)

به همین سادگی...

این دومین سال بودنته رویا...

مرسی از همه چیز :)

میدونی الی؟
تو معرکه ای دختر
با خوندنت نمیدونم چرا بغض کردم ولی با خنده و خوشحالی تولدت رو تبریک میگم
امیدوارم تا زنده ای زندگی کنی عزیزدلم

و تو همیشه باعث لبخند های عمیق میشدی..از اون لبخندا که تندیش شیرینه ...

ممنون خاطره های قشنگ :)

فاطمه 1392/04/05 ساعت 16:57 http://yadegari20.blogfa.com

یک روز ِ دیگر کم شد از عمرت مبارکباد
امروز قدری کمتر از دیروز دلتنگی ...

ماچ

امروز کمی بیشتر از دیروز درد میکشم :)

مرسی فاطمه ی گل من :)

ava 1392/04/05 ساعت 17:54 http://coraline.blogsky.com

ای بابا
کامنت قبلی من اومد ؟

تولدت مبارک

اگه راس میگی کدوم کامنت ؟

مرسی که تولدم مبارک :))

در شبـــی ، شبــی در تـیـــر ، دختــری تولـد یافـــت که باید لیلای خیلی ها میشد...

لیلای خیلی ها!روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی زمانی خواهد رسید که آرامش بخش روح و روان کسانی می شوی که با تو دنیا برایشان زیباتر است !

تولدت مبارک الی ِ دوست داشتنیِ من

سیده ی بی نظیر من...

روزی که به دنیا اودم نمیدونستم چقدر آدم بودن سخته...

:|

تا لیلا شدن فرسنگها فاصله ست دختر...

من فقط الـــی ام...

همین...

یه عالمه ذوق شدم از خوند پستت...امسال من چقدر تند تند هیجان زده میشم.مرسی آجی کوچولو :*

زهره 1392/04/05 ساعت 22:46

پس تولدت مباری الی جون
من که خوب یادم نیست و اصن نمیدونستم الان فهمیدم
اما
الهی دست بلند نکرده نقلای اجابت دعا بریزه رو سرت
الهی امین :)

و من از دعا کردن میترسم...!!!

همین که الان فهمیدی و هستی کافیه...

ذهن آدم که جای نگه داشتن ه این همه عدد و رقم نیست که...هست ؟

مرسی زهره ی من :)

ermia 1392/04/05 ساعت 22:50

با هر بهانه و هوسی عاشقت شده است
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است

چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود
گیرم که برکه ای نفسی عاشقت شده است

ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود!
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است

پر می کشی و وای به حال پرنده ای
کز پشت میله قفسی عاشقت شده است

آیینه ای و آه که هرگز برای تو
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است

تولد تولد تولدش مبارک.....
تولدت مبارک بانوی فصل گرم
چند سال گذشته در یک تیر
دختری زاده شد به این تقدیر
فقط نوع تیرش رو هم مشخص کنی ممنون میشم.
انشالا زیر نظر لطف خدا سالهای سال با تن سالم جیب پر انواع خوراکیهای متنوع در کنار کسایی که دوسشون داری زندگی کنی.
همین....

در دست های کوچک من جا نمی شود

آنقدر ساده است که معنا نمی شود

مثل نسیم می گذرد از کنار من

از فرط بودن است که پیدا نمی شود

او بی نهایت است و تعریف ناپذیر

همتای خوب و خالص و زیبا نمی شود

این واژه ها کم است که او را صدا کنم

جز نام او اگرچه که پیدا نمی شود

با شاکلید عقل نرو ره نمی بری

جز عشق ، قفل خانه ‌ی او وا نمی شود

""تنگ است سینه ام که بگویم سرای اوست

دریا درون برکه ی من جا نمی شود ...""

شاعر تویی و شعر هم آیات ناب توست

این شعر جز به نام تو امضا نمی شود...

:)
صدا دستا نمیاد...آقااا دست دست...تولد تولد تولدش مبارک...مبارک مبارک تولدش مبارک :)

نوع تیرش مشقی ه ارمیای نبی...شوما نترس و بد به دلت راه نده .من اینجام :)
ارمیای نبی قربون دستت حالا که از مقام پیغمبریت داری استفاده میکنی و دعا میکنی نوع خوراکی هاش هم مشخص کن.خیلی مهمه :)

یه عالمه مرسیا :)

تولد شاید به معنای زاده شدن باشد
اما در حقیقت یک سفر طولانی که باید خوب طی کنیم تا دوباره متولد بشیم و به سوی عشق حقیقی به پرواز در آییم
با شرمندگی از دستان خالی
ساده ساده تولدتون مبارک

و من هزاران بار متولد میشم و میمیرم...

وجود آدمی مثل شما خودش یه عالمه باعث ه مسرت ه ...

ممنون یه عالمه :)

ساسان 1392/04/06 ساعت 01:31

سلام نیم وجبی
100 سلات هم بشه،باز هم واسه من نیم وجبی هستی.
خانم من دیروز تو شبکه های اجتماعی بهتون تبریک گفتما.
عزیزه دلمی.یادته میخواستم یه چیزی بهت بگم؟میخواستم پیام بنده صوتی باشه،که فعلا حسش ایجاد نشده.
باز هم تولد مبارک نیم وجبی کوچولوی نیم وجبی.
:))))))))))))))))))))))))))))))))))

مررررررررسی....

الان فکر کردی من دقیقن احساس بزرگ شدن دارم؟

از یه جایی به بعد فقط عدده بزرگتر و بیشتر میشه و تو همون آدم بیست و چندسالگیتی :)

شبکه های اجتماعی و کامنت و اینا به جای خود،تنبل بازی در میاریا!
پیام صوتیت کو؟
هاااااااااااااااااااااااااااان؟
میخوای یه بار دیگه به دنیا بیام حسش ایجاد بشه؟

یک نفر 1392/04/06 ساعت 01:53

دنیایت را عاشقم...
شکفتنت مبارک

یه عالمه ممنون آقا محسن :)

لــــــــحظه های ســــکوتم؛
پـــــر هیاهــــــــــو ترین دقــــایق زندگیم هستند
مــــــملو از آنــــــچـــه
مــــی خواهم بـــــــــــــــگویم
و
نــــــــــــمی گـــــویم...!!!


+

تولد الی بانوی من مبارک

درشبی از شبهای تیر
دختری زاده شدبه این تقدیر ...

مرسی دختر خارجی ِ عاشقانه های مسیحا...

بوی جنگلهای شمال از بین کلماتت میاد دختر...

خدا را شکر که هستی :*

الی گلم
خیلی به دنیا خوش اومدی

ببخشید وقت نکردم تمومش کنم . کلی روز منتظر تیر بودم بعد یه اتفاقایی افتاد نشد کاملش کنم :(

گوشیمم خراب شد کیفیتش بد شد :(

ببخشید دیگه

تولدت مبارک عزیزم

برای الی :
http://public.fileup.ir/d/2105647/for ELI.zip

میدونی چقدر ذوق مرگ شدم وقتی اون همه شعر را یه جا دیدم و وقتی ساغر را شنیدم..؟

دختر تو معرکه ای ...

تمام چیزی که دارم بهت بدم این همه بغض و اشک از داشتن و شنیدنت ه ...ببخش...

مثل اینکه اون سایته مشکل داره :)

http://uplod.ir/kg3dob33wajl/for_ELI.zip.htm

چه بی اقبال سایتهایی که دل به دلت نمیدند ساغر :)

من را پرواز کمه :*

سلام دختر خوب چه جالب عشق منم متولد تیر ماهه.منم دارم از همه میپرسم که به نظرشون برای تولد عشقم چه هدیه ای بخرم تا خوشحالش کنم....لطفا بیا شما هم نظرت و بذار....راستی تولد مبارک

خوب من راستش نمیدونم متولدین ماه تیر دوست دارند براشون چی بخری...من در حال حاضر شدیدن احساس گرسنگی میکنم....البته شهر بازی هم شدیدن دوس دارم :) ولی خوب شما به علایق من اکتفا نکن...بیشتر تحقیق کن :))

تولد عشقتون هم مبارک

راسی ممنون :)

رقصنده 1392/04/06 ساعت 15:26

الی تو سی سالته؟‌:))

روووم سیاه.

ببخشید تو رو خدا

من دختری را می شناسم که حرف هایش بوی زندگی می دهد...
حتی اگر گاهی تمام بغض های عالم را مهمان گلویم کند جمله هایش...
دختری که بی گمان خداوند از لبخند آفرید او را...
که حتی اگر اشک شوم، گوشه و کنار خانه اش لبخند دارد همیشه...
دختری که آدم های زندگی اش را آن قدر واقعی می نویسد که می شود دوستشان داشت...
دختری که می شود غبطه خورد به "گل دختر" داشتنش...
دختری که با همه شیرینی اش قهوه را فقط یک روز خاص تلخ می نوشد...
دختری که گاهی آدم دوست دارد مثل بچه ها ببوسدش...گاهی مثل مادرها سر بگذارد بر شانه اش...
من دختری را می شناسم که در آستانه ی دهه ی چهارم زندگی اش، آن را می فهمد و عاشقانه دوست دارد...
الی نازنینم...
من یقین دارم که تو از آن دسته آدم هایی هستی که تمام ثانیه هایت را با تمام وجود "زندگی" کرده ای...
تمام این سی سال را...
تولدت مبارک دختر شیرین...
تولدت هزار بار مبارک...
خوشبختی تمام لحظه های زندگی را برایت آرزو می کنم...

آدم عاشق دختری میشه که تو ازش نوشتی کافه چی...!
من این همه نیستم دختر...این همه زلال که تو نوشتی آدم را میترسونه...
و من سعی کردم زندگی کنم...راس راسی زندگی کنم...و به آدمهای زندگیم اونی را بدم که خودم نداشتم و ندارم...
نتونستم...
کم بودم...
برای همه کم بودم...
و بیشتر از همه برای الـــی...
کافه چی ِ من این دختری که مادرانه شانه میشه برای آ؛دمهای زندگیش الان بچه ترین بچه ای که دلش یه شونه ی مادرانه میخواد برای اشک شدن...
اجازه هست؟؟:*
.
.
.
میگما این در آستانه ی دهه ی چهارم زندگیش یعنی چی آخه؟درسته عدد و رقمای خودم برا خودم مهم نیست اما خوب من گناه دارم خو :))

zhoan 1392/04/06 ساعت 15:57

LAMSE BODANAT MOBARAK

tnx a lot zhoan

:)

سلام الی جان
وقت بخیر
خوبی خانم؟


مادر من
چشمانت را به من بده
می خواهم دنیا را از چشم های تو پلک بزنم

پشت پنجره ی نگاه تو بایستم

و درد را از سینه تو آه.... بکشم

لحظه ای نگاه کن که من از تپش های مکرر قلب تو

زندگی را نفس میکشم

و از مشام تو طراوت دشت را...

به دور از تو،هیچ اتفاق خاصی نمی افتد

همه تکرار بی مورد لحظه هاست

می خواهم اگر فرصتی دست داد

ترانه اش را از لبان تو بخوانم

لبان تو...

عاشقانه ترین ترانه دنیاست.

وای....!

عجب غوغا میکنند

در من...،

واژه هایی که

به وزن "او"

شعر میشوند..!!!


یه عالمه مرسی آقااااااا:)

فرشته 1392/04/06 ساعت 18:22

دنیا و آدمهایش از بودنت خوشحالند ..دختری که شعر شدی...
خوش آمدی بانو ...

خوش به حال دنیا که با چه آدمهای کوچیکی خوشحال میشند...

ممنون فرشته ی فرشته ی من :)

e-tanha 1392/04/06 ساعت 18:28 http://e-tanha.lxb.ir

توی زندگیت هرگز اخم نکن چون ممکنه یه نفر فقط به لبخند تو زنده باشه...منتظرم

لبخند میزنیــــــــــــــــــــــــــــــــــــم...

آدمها زنده شید :))

مرسی :)

بابکشون 1392/04/06 ساعت 20:43

درود بر الی عزیز

شادباش مرا پذیرا باشید
و
تندرستی و شادکامی همیشگیتان آرزوست!

به اندازه ی تمام احساسی که توی پسوند اسمتون هست ممنونم .

ارادت داریم قربان :)

[ بدون نام ] 1392/04/06 ساعت 21:09

اینو پارسال نمی دونم شایدم پیارسال جواب اس ام اس تبریک من فرستادی . من این روزو یادم نمیره فقط ...

این رو اولین بار شیش سال پیش ،شب تولدم که با لیله الرغائب یکی شده بود فرستادم برای کسی که عجیب بود که تولدم را یادش نباشه...
قبل از اینکه بفرستم بهم گفت چرا ناراحتی؟
گفتم مهم نیست...
گفت به من بگو.من دوستتم.
گفتم باشه.برات اس ام اسش میکنم فقط خواهش میکنم بعدش زنگ نزن.باشه؟
و براش فرستادم...
و برام فرستاد خجالت میکشم از اینکه گفتم دوستتم...
من اون فراموشی را به یاد آوردن سال بعدش که هیچ،به دنیا هم نمیدادم و نمیدم...
وقتی میگی پارسال و شایدم پیارسال و وقتی اسمت را نمینویسی،شاید نباید اونقدرها مهم باشه که بپرسم:"اگه گفتی اسمت چیه؟"
این روز را خیلیا یادشون میاد و نمیاد..یادشون میره و نمیره...ولی بالاخره یه روز همه ی دنیا همه چیز رو فراموش میکنند...
همین...

اینم کادوت

از مال خودم خیلی خیلی قشنگ تره :)))




http://www.siteaks.com/uploads/gallerydir/5554/9.jpg

مرسی....
باید توش شیر بریزم با یه عالمه گل سرخ پرپر شده ...توش بشینم کتاب بخونم مثل بعضیا :))

یادم باشه منم عکس شیرینی برات بفرستم :))

فرنوش 1392/04/06 ساعت 21:38

تولدت مبارک الی مهربان
شاد باشی همیشه، شعر باشی همیشه :)

فرنوش عزیز من...دختر خاطره ی قشنگ اون روزهام...یه دنیا ممنون دختر :)

احمد 1392/04/07 ساعت 03:55 http://hor-73.blogsky.com

یک نفر فرستاده قلبی و گل و بوسه
یک نفر دگر گفته این الی چقد لوسه
دومی کجاس؟؟؟هرجاهس خدا حفظش کنه
حُرباش برای آزادی...

مرسی از گل و شعر و نامه و off و بوسه

مرسی از همه ،حتی، اونکه گفت الــی لوسه :))

خدا همه شون را حفظ کنه :)

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست

آه، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاد در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد

بال وقتی قفس پر زدن چلچه هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مساله و دوری عشق

و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست

سوال میکنم از تو هنوز منتظری...؟

تو غنچه می کنی این بار هم دهان: که هنوز!

:)

سلام دخترخوب تولدت مبارک

ممنون آقاااااااااااااااا :)

شنیدم خوشم اومد 1392/04/07 ساعت 14:16

http://s1.picofile.com/file/7818590856/Farzad_Fattahi_Khoshbakht.mp3.html

کاش دخترم شبیه تو بود
کاش تو مادر ِ دخترم بودی بعد ِ سالها هنوز میگم
جای ِ این زن
کاش تو همسرم بودی
این زن شبیه تو نمی بوسه این زن شبیه تو نمی خنده
کاش مثل تو موهاش و وا می کرد
اما همش موهاش و می بنده
تو کنار مرد خودت خوشبختی
تو خوش بختی
من با یه زن اما فقط همخونم
یه هم خونم
گاهی وقتا اسمشم نمی دونم
پریشونم .. پریشونم
.
.
http://goodlady.blogsky.com/1391/09/11/post-451/

tabasom 1392/04/07 ساعت 14:57

اینجا...تولد یه دونه الی ِ منه؟؟؟
الهیییییییییی..
ای جااااااااااانم..
الی؟
میدونی من چقدر پرم واست از آرزوهای خووووووووب؟؟
میدونی چقدر دستاتو تو خیالم میفشار و نفساتو میشمارم؟؟؟
الی؟
مبارکه..
الی مبارکه بانوی روزهای گرم تابستان :* :* :* :
میشه؟
میشه این شبو تا صبح ستاره نچید؟؟

و تو میدونی هر موقع جمله هات را میبینم و اسمت را اول تبسم میشم و بعد کلمه؟

چقدر خوبه که تو اینقدر خوبی...

و من فقط برات یه آرزو میکنم

عاشق بشی...

عاشق اون کسایی که داری...

میدونی که چی میگم؟

مرسی تبسم ِ پر از تبسم ِ الـــی :*

مونیکا 1392/04/07 ساعت 15:03 http://ta-mat.blogfa.com

دنیا دیگه دلواپس دوری خورشید نیست .. اومدنت مبارک الیِ ِ پر از شعر من :********

از بس که گرم ِ این روزای لعنتی :))

مرسی مونیکای عزیز من :*

ا م ی ر 1392/04/07 ساعت 15:04

امدنت مبارک . . .

ا م ی ر خوبی؟

یسنا؟

خودت؟

مرسی ا م ی ر

این آدمهایی که یهو میذارند میرند را باید...

:|

سر میز شام که یادت می افتم...

بغض میکنم،اشک در چشمانم حلقه میزند...

و همه با تعجب نگاهم میکنند...

لبخندی میزنم و میگویم: " چقدر داغ بود"!

حال مرا نپرس که هنجار ها مرا

مجبور می کنند بگویم که "بهترم".
.
.
چقدر همیشه داااااااااااااااااااااااااااااغ ه :(

این متن خود شعر مثل الی شوری داره که فقط یک شعر میتونست داشته باشه

تولدت مبارک تا هزار سال هزار سال هزارسال733

بی رامونای عزیز...

به خاطر همه ی خوبی هات ممنون:)

قنطیـ 1392/04/07 ساعت 16:07 http://qenti.blogfa.com/

واسه هر نوشتم یه شعری داریا خوبه خب :)

باید حرمت کلمه ها را نگه دارم ، نه؟

پس دختری که شع ـر شد برای همه چیز شعر داره :)

تولدت مبارک بانو... فقط تو نیستی که از الی بودنت خوشحالی...خیلی های دیگه هم از بودن تو خوشحالن...تولدت مبارکـــ

و من تمام آدمهای زندگیم را دوست دارم حتی اونایی که ....

کاش یه دختره خوب بودم :|

ممنون ترانه ی عزیز :)

کویر 1392/04/07 ساعت 16:16 http://ghasemy.blogfa.com

راستش تولد رو همیشه به سختی تبریک گفتم

چون هیچوقت نتونستم دلیلی براش پیدا کنم

چرا باید خوشحال کننده باشه روزی که درش به دنیا اومدیم...!؟

بیشتر دوست دارم روزی که خودمون از خودمون متولد میشیم رو تبریک بگم....
که خب یعنی همه روزها قابل تبریک گفتن هستن...!


و اینکه
این زیر جلوی عدد کامنتها زیر مطلب
انگار باید درست کنی شعر سهراب رو

صدا کن مرا ، صدای تو خوب ، است !
البته این تلقی منه

به خاطر نگاه خدا به خودم خوشحالم...

نه به خاطر زندگی ایی که پر از درد بود و هدیه داده شد:)

حتمن یه روز هم به خاطر رستگار شدنم خوشحال خواهم شد

البته اگه اون بخواد...:|

هر روز یه تولده آقاااا :)

به تلقی ه شما هم احترام میذاریم و سر تعظیم فرود میاریم آقاااا ولی عجالتن صدای شما خوبست :)

هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق

هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق


قایقی در طلب موج به دریا پیوست

باید از مرگ نترسید ،اگر باید عشق


عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم

شاید این بوسه به نفرت برسد ،شاید عشق


شمع افروخت و پروانه در آتش گل کرد

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق


پیله ی عشق من ابریشم تنهایی شد

شمع حق داشت، به پروانه نمی آید عشق

حضرت عشق بفرما که دلم خانه ی توست....

:)

پود 1392/04/07 ساعت 17:51 http://www.pud.blogfa.com

واییییی
چه عکسی.....

کلا با تشکر مهندس :)

اگر با گذشت کردن، کسی کوچک می شد، خدا تا این اندازه بزرگ نبود!

و من نه کوچک شدم و نه بزرگ....تمام شدم :|

hani 1392/04/07 ساعت 19:54 http://hanilam.blogfa.com

الی من دوست دارم تولدت و به خودم تبریک بگم
به من که تو رو دارم
از دور
از لا به لای همین صفحه های خوشرنگ
از بین همین خطوط پر از شعر
تولدت الی برا من و تموم ماهایی که تو رو داریم
ماهایی که یه دختر خوب داریم
یه دختر خوب که شعر شده،مبارک

هانی...

من میترسم...
خیلی میترسم...
توی زهیر بود خوندم که وقتی کسی از آدم تعریف میکنه آدم باید بترسه...
و من میترسم ...خیلی میترسم...
خدایا شکر به خاطر داشتنتون...
به خاطر تویی که یکی از آدمای قشنگ زندگیمی...
دختری که من را یاد یه گنبد طلایی رنگ میندازه...
همونی که سالهاست حسرت به دل الـــــی گذاشته....
ممنون هانی...:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد