_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

شـِکــــَــر خوش اســـــت ولیکـــــــــن حلاوتـــــــش تــو ندانــــــی...

هوالمحبوب:

شـِکــــَــر خوش اســـــت ولیکـــــــــن حلاوتـــــــش تــو ندانــــــی

مــــن ایـــن معــــاملـــه دانـــم که طعـــــم صبـــــــر چشــیـــــدم...

مثلن مثل هر روز صبح صدای خواب آلودش که اصرار میکند پنج دقیقه بیشتر بخوابد را نشنیده باشی و یک ساعت بعدش هم سهم هر روز صبحت را نگرفته باشی و هر چقدر هم شال و کلاه را بو بکشی که اثری از آثارش پیدا کنی هیچ نیابی جز بوی ِقدیمی ِیک عطر آن هم مثلن از یک روز برفی که خودت شلخته وار نصیب شال و کلاه کرده ای و هی دلت آشوب باشد و نباشد و بخواهد دل تنگ شود و حق نداشته باشد و صدای چرق چرق استخوانهایی را از دور بشنوی که زیر بار این همه سنگینی بی تابند و به ناله افتاده اند و هی درد بکشی از ناتوانی ات و هی حرص بخوری از دلتنگی ات و هی کلمه ها را جا به جا کنی و جمله ها را،که همه اش همراه با خودت عادی به نظر برسند تا اینکه یک صدا هر چقدر هم خسته و هر چقدر غمگین تو را از تمام دل تنگی ها و غصه ها رها کند.تا رنگ ببازند تمام دردهایی که بودنشان با تمام دردناکی اش آنقدر ها هم دردناک نیست...


به اضافه نوشت:

+ تا روزی که همه اش تمام شود من ایستاده منتظرم.حتی اگر قبل از تمام شدنش من ایستاده تمام شوم!

++من این پست رها را دوست دارم :)