_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

الفبای دلـــت معنای "نشکن " را نمیفهمد...

هوالمحبوب:

نگاه شیشه ای دارم به سنگ مردمک هایت

الفبای دلـــت معنای " نشکن " را نمیفهمد...

پنج سال پیش بود.نرگس حالش خوب نبود و من رفته بودم پیشش که حتی اگه کاری هم از دستم بر نمیاد،با هم گریه کنیم که دلش آروم بشه.

نرگس حالش خوب نبود و اولین بار اون شکلی توی زندگیم میدیدمش.نرگسی که همیشه کوه انرژی و قدرت و غرور بود اتاقش رو تاریک کرده بود و با موهای ژولیده و قیافه ی زار و چشمهایی که از بس گریه کرده بود شده بود اندازه ی یه عدس،بست نشسته بود توی اتاقش!

شب بدی رو گذرونده بود،خیلی بد.اونقدر بد که اگه حتی نمیگفت هم نمیتونستی نفهمیش.میگفت مطمئنه دیگه نمیمیره.میگفت مطمئنه اگه بدترین اتفاقای دنیا هم بیفته براش دیگه از درد و غصه نمیمیره.میگفت از بس شب بدی رو گذرونده و تا صبح درد کشیده و نمرده مطمئنه دیگه از درد کشیدن و نبودن اونایی که فکر میکرد اگه نباشند میمیره ،نمیمیره.

از اون موقع پنج سال میگذره و اون شب و اون روز برای نرگس خنده دار ترین شب و روزه زندگیش به حساب میاد و نرگس باز همون دختر مغرور و بی نظیره زندگیه منه و من خوووب میفهمم وقتی شبی با اون همه درد بگذره و صبح که از راه میرسه هنوز زنده باشی،یعنی اونقدر قوی بودی و هستی که اگه بدتر از اون هم سرت بیاد و نمیری یعنی چی!

الـــی نوشت :
یکـ) ما که دیروز فوتبال ندیدیم!خوش به سعادتتون که دیدید :)

دو ) اینجـــــا یک خبرهایی ست :)


نظرات 44 + ارسال نظر

الآن حالش چطوره؟! خوبه؟!

فک کنم زیادی خوبه :)

Damaged people are dangerous … They know they can survive

جمله ای از یک فیلم

همه مان تجربه اش می کنیم

و تجربه ش کردیم هم :)

salam
afarin ghalame khoobi darid

movafagh bashid banoo

قلممون پیشکش آقا :)

گاهی باید به دور خود
یک دیوار تنهایی کشید
نه برای اینکه
دیگران را از خودت دور کنی
بلکه ببینی چه کسی
برای دیدنت
دیوار را خراب می کند

بولدوزر مان آرزوست :)

عسل 1393/04/01 ساعت 12:51 http://sooz-o-saaz.blogfa.com

منم اون جمله ی نرگس شما رو دو سال و خوردی پیش به خودم زدم ....
بعد از یک شب هایی .... آدم دیگه نمیمیره ....

تاب و تب من

وای از شب من

چون شب فراز آید

افسانه ساز آید

آید ز تنهایی

جان بر لب من

وای از شب من

فکر کنم منم خوب میفهممش ..

واجب شد یه انجمن بزنیم به اسم "فهمندگان نرگس سلطون!" بعد تجمع کنیم سر در تمومه شبای سنگین دنیا،فشفشه هم هوا کنیم ،عکس بگیریم بذاریم فیس بوک بعد پزش رو بدیم

( آرش پور علیزاده )
شادی همیشه سهم خودت غم غنیمت است

شادی اگـــر زیاد اگـــر کـــم غنیمت است

معشوق شعرهای کهن گرچه بی وفاست

گاهــی خبـــر بگیرد از آدم غنیمت است

ای خنده ات شکوفـــه ی زیتـــون رودبار

خرمای چشم های تو در بم غنیمت است

چشمان تو غنائم جنگی ست بی گمان

با من کمی بجنگ که این هم غنیمت است

گل های سرخ آفت جان ِ پرنده هاست

در گوشه ی قفس گل مریم غنیمت است

شیرین ِ قصه را به کلاغان نمی دهند

یک چای تلخ با تو عزیزم غنیمت است

و چای دغدغه ی عاشقانه ی خوبیست

برای با تو نشستن،بهانه ی خوبیست ...

+یاد کسی افتادم که هر موقع چای میخورد یاد این شعر می افتاد که به اسم من سنجاقش کرده توی دفتر خاطرات ذهنش. از همین جا براتون دست تکون میدیم قربان :)

فرشته 1393/04/01 ساعت 16:52

سحرم کشیده خنجر که چرا شبت نکشته است
تو بکش که تا نیفتد دگرم به شب گذاری...

چه غریب ماندی ای دل نه غمی نه غمگساری

نه به انتظار یاری، نه ز یار انتظاری...

فرشته 1393/04/01 ساعت 16:53

چقدر باید بگذرد...........؟؟

چه قدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟!

صدای من خوب نیست 1393/04/02 ساعت 10:47

درد آورترین جای زندگی من اینه که خودم کوه وجودمو خردش کردم نه بهتره بگم الکش کردم ، خودم همه غرورمو شکستم. همین!

کجاش درد آوره؟

اینکه بهتره،آدم خودش رو بشکنه خیلی بهتر از اونه که بقیه بشکنندش.

من که میدونم که تو هم شبای پر درد کم نداشتی :)

زهره 1393/04/02 ساعت 11:08

خیلی سعی کردم به او الفبای عشق را یاد بدهم....اما راستش خنده ات نگیردا....او اهل حجری بود....دلش بی سواد بود و هیچ دوست نداشت چیزی یاد بگیرد....
چه قدر زمان برده تا حالش خوب شود...

خنده دار نیست زهره

بیا در گوشت بگم،به کسی نگی ها : "ما دخترها دقیقن عاشق همین شلخته وار بودنشون میشیم.عاشق بی سواد بودن و خنگ بودنشون . و همین ما و عشقمون رو متمایز میکنه.وگرنه که عاشق باسواد و متمدن و امروزی بودن و جنتلمن بودن کسی که هنر نیست.همه عاشق این آدما میشند،همینه که ما رو استثنا کرده

+ زیاد طول کشید اما خووووب شد :)

++اینو بخون زهره :
http://platonic.blogfa.com
قسمت : " باور نکردنی است پس از قرنها هنوز،چون دلبران دوره ی سعدی ستمگری "

نگار 1393/04/02 ساعت 11:21 http://chand-khat.blogfa.com/

از این شب های ِ پر درد، منم یکی دوتا داشتم...
تلخ اند...

به قول ساره همه مون داریم و خواهیم داشت...

عین بزرخه،تا صبح نشه نمیدونی چقدر طاقت داری که زنده بمونی و تاب بیاری!

گیسو 1393/04/02 ساعت 11:33

سلام الی جان شیرین سخن . اول از همه یک کارت صوتی جهت شما آرزومندم که بشنویمت خانوووووم

الی جان دارم فکر می کنم وقتی نرگس رو دستشو می کشیدی . نگهش می داشتی و صورتشو میون دستان محکم می گرفتی و بهش میگفتی نرگس ببین من دوست دارم بعد بغض بشین و گریه و گریه چطوری نرگس آروم شده

دعا کنید برای کارت صوتی مون.اصولن چیزی توی این خونه خراب بشه درست شدنش با کرام الکاتبینه :)

کنارش نشستم فقط گوش دادم و گریه کردم،نه واسه اینکه دل به دلش داده باشم،شدیدن باهاش همذات پنداری میکردم.گاهی هم وسط گریه هامون فحش میدادم،گاهی هم شوخی.تازه ناهار دستپختش رو هم خوردیم دوتایی و باز فحش دادیم :))

mamad 1393/04/02 ساعت 11:39

جوهر هرکس زمان رنج پیدا می شود
قبل طوفان، ناخدا با سرنشین فرقی نداشت

حدود ساعت سه ، جان من می رفت آهسته

برای غرق در دریا شدن می رفت آهسته

سلام الی جان . خوبی ؟
دلتنگتم بانو
دوباره سلام

سحر!!!!!!!!!!!!!!!

خودتی؟؟؟

الان من باس جیغ بزنم از خوشحالی یا باس بزنم پس کله ت که کجا بودی این همـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه مدت؟؟؟

ermia 1393/04/02 ساعت 16:05

از گفتن جوک های با مزه در گوشت
از گریه هایی که نکردم توی آغوشت

از هر ادایی کــه برای ِ تـــو در آوردم

گفتی بمیر و...! من برایت واقعا مردم

از هر خیابانــی کــه افتادم به دنبالت

خوشحال بودم !چند روزی خوب شد حالت

از تاکسی در بستی ام تا کافه ی ژاندارک

از اول بد مستی ام تا کافه ی ژاندارک

از علت تاخیـــر هم چیـــزی نپرسیدن

تا بی هدف هر روز را در شهر چرخیدن

از ترشی وشیرینی آلوچه هایی که ...

تا لذت بوسیدنت درکوچـــه هایی که...

از آب خوردن های باتو توی یک لیوان

تا پارک های ِ از نفس آلوده ی تهران

از عطر گیـــر افتاده در پیراهن تنگ ت

جلب توجه کردنت با لاک خوش رنگ ت

از بازی با خودنویس کاملا شیک ت

از ژست های بیش از اندازه رومانتیک ت

از آنهمه تاکید بر شعری که می خواندم

اصرار بر تکرار هر شعــری کــه میخواندم

از دود سیگاری که در دست تو روشن بود

تا فندکــی کــه کادوی ناقابل من بود

از آسمـــان بــی پرنده ! تا زمین خوردن

از زهر ماری که درون آستین...! خوردن

از رفتنت! تا دست در دست کسی دیگر

از حلقه ای که بود بر دست کسی دیگر

از زجرهایی که مرا دادید وخندیدید رفتید

و دنبال هم افتادیدید و خندیدید

از این همــه آرامش بی حد و اندازه

بعد از هم آغوشی ت با یک آدم تازه

ازپشت خط گوشی هر بار خاموش ت

تا هدفونی که کفر می گوید درگوش ت

از درد! کل تخت را در خود فــرو کردن

هی گریه! گریه! گریه! در زیر پتو کردن

از دوستت دارم شنیدن های اجباری

تا فکر این که عاشقانه دوستش داری

از سر نهادن های تــو بر روی زانویش

تا پشت هم بوسیدن و بوسیدن رویش

ازعشق ! باهم شیطنت هایی که می کردید

بر روی هم رفتـه غلط هایی کـــه می کردید

از عکس توی جعبه ی آرایش ت بودن

از جنس موی مرد روی بالش ت بودن

از صف کشیدن رو به روی دست شویی ها

تا دست شستن از تو توی دست شویی ها

ار ارتباط عشقی ام! دل پیچه اش ماندو...

تا هیچ وپوچی که برای نیچه اش ماند و...

از ماجرای رفتن تـو روی اعصاب ِ ...

تا رگ زدن با تکه های شیشه نوشابه

از نا امیدی! قرص خوردن های پی در پی

تا سر بــه زیــــر آب بردن های پی در پی

از ژیلت یکبار مصرف تـــوی حمامم

تا کاسه ای از زهر ! روی سفره ی شامم

از بوی بنزین سوختن در کنج انباری

تا تل خاکستــر درون زیر سیـــگاری

از پشت بامت بر حیاط خانه افتادن

خود را میان باغچــه با بیل جا دادن

از شیر ِ گاز نیمـه باز آشپزخانه

تا سیم برق چند فاز آشپزخانه

از قصد! خود را زجر دادن های لذت بخش

تا حس ِ بیزاری از این دنیــای لذت بخش

تا گوشه گیری ها به رغم بیش فعالی

تا زنده ب ودن در اتاقـی از هوا خالی

تا پختگی هایی که آتش خامشان می کرد

تا زخم هایــی کــه نمک آرامشان می کرد

تا خاطراتی کــه برایــم آخرش غــم بود

تا اشک هایی که درون چشم هایم بود

هر لحظه مرگ از من به سرعت دورتر میشد

تا زندگی از مرگ هم پر زورتر می شد...

آغوش من برای همیشه از آنِ توست
سلول تنگ سینه ی من، انفرادی است

با اینکه با تو زندگی نوح هم کم است
بی تو همین دو نصف نفس هم زیادی است

همراه من بمان که به ناباوران عشق
ثابت کنیم شاکله‌ی عشق، شادی است

ثابت کنیم گسترش عشق در جهان
واجب تر از مبارزه با بی سوادی است

ermia 1393/04/02 ساعت 16:06

شادی همیشه سهم خودت غم غنیمت است
شادی اگـــر زیاد اگـــر کـــم غنیمت است

معشوق شعرهای کهن گرچه بی وفاست

گاهــی خبـــر بگیرد از آدم غنیمت است

ای خنده ات شکوفـــه ی زیتـــون رودبار

خرمای چشم های تو در بم غنیمت است

چشمان تو غنائم جنگی ست بی گمان

با من کمی بجنگ که این هم غنیمت است

گل های سرخ آفت جان ِ پرنده هاست

در گوشه ی قفس گل مریم غنیمت است

شیرین ِ قصه را به کلاغان نمی دهند

یک چای تلخ با تو عزیزم غنیمت است

رفتی...

لَقـَد...

ماندم...

خَلَقنا....

فی کبد را

از بر شدم

تا رنج انسان را ببینی

این نیز بگذرد . . .
ولی بدجور بعضی وقتا می گذره ! :)

گاهی هم نمیگذره!همونجا می مونه :|

به خوابــم آمدی حالا ، نفس بالا نمی آید

بگویم یا نگویم «یا غیاث المستغیثین » را

جدا از اینکه دست و پنجه تون درد نکنه زوود بگو ببینم پسرمون کی به دنیا میاد؟؟

سمیه 1393/04/02 ساعت 21:27

زندگی سخت است...
من از آن سخت تر...!

می مانم و با هر چه که شد میسازم

ای چرخ فلک من از تو لجبازترم :)

بارانی ترین 1393/04/02 ساعت 22:50

بعضی روزها توی تقویم آدما هست یا بعدا تشریف فرما میشن که اگر همون یه روز رو با هر جون کندنی پشت سر بزاری و به سلامت به فردا برسونی دیگه هیچ وقت نخواهی مرد چون یه بار مردی!

من این کامنتت رو خیلی دوس داشتم.خیلی ها :)

عسل 1393/04/03 ساعت 00:42 http://sooz-o-saaz.blogfa.com

داشتم صداتون رو نوش میکردم باز
دلم خواست بهتون بگم خیلی دوست میدارم شعر رو تو صدای شما خانوووم ....

به گوش شما دلنشین میشینه خانوووم :)

صدات عالی بود دختر

نوش روانتون حاج خانوم :)

راس می‌گی الـــــــی... هیچوقت فکر نمیکردم تا این‌جاها که اومدم قدرت موندن داشته باشم. به خودم اگه بشینم فکر کنم شاید از شدت تعجب بیفتم بمیرم :دی

خوب باشی دختره خوووب :**

و ما همیشه از اونی که بودیم و هستیم و خواهیم بود در تعجبیم .

چه جوووونی داریم ما :):*

زهره 1393/04/04 ساعت 11:17

:)
آقا اگر اشکال ندارد نیا....
اولین بار که رهنمون شدیم به وبت دنبال این شعر بودم....بعد صدات....آخ که اینو چقد خوب می خونی....
یادمه برات نوشتم صدات بچه گونه اس تو برام نوشتی....خانومانه :)
بعد خندیدم

بعد خاستم بیشتر بخونمت
الی صدای قشنگی داریا انگار این صدا افریده شده که شعر بشه

شرمنده اگر ندارد اشکال نیااااااااااااااااا

یادمه زهره :)

و این شعر و این کار تنها و شعر و کاریه که از خودم دوستش دارم،یعنی عاشقشم.تازه امروزم رفتم پیشش و براش خوندم :)

+فقط خیر سرمون صدا داریم.تصویر یــُخ

یه نفر دور خیز کرده که فردا بپره تو این دنیا !

یه نفر من رو سورپریز کرد امروز صلح با اس ام اسش :*

سلام الی خوبی؟
پس کجای دختر؟
خیلی بی معرفتی تا من یه سرتنزنم تو سراغا مارا نمیگری
واقعا که
خیلی بی معرفتی؟

مامان خانووووم .حرص نخور برات خوب نیستا :)

چطور مطوری؟

فکر میکنم تو کتاب " و نیچه گریست" این جمله رو خوندم:
چیزی که نتونه تو رو بکشه، تو رو قوی تر میکنه

عجب نیچه ای بوده ها،تازه گریسته هم :)

یعنی تا من برم این کتاب رو بخونم مردم !

دقیقن همینطوره که نیچه دامت برکاته فرمودند :)

[ بدون نام ] 1393/04/04 ساعت 22:59

برای ما هم دعا می کنی امشب....

صبح دعا کردم،بعد از اذان :)

banooYe noOR O AYnE 1393/04/05 ساعت 00:39

hanoOz 12.40 yekam munde ta 1
ta farda shuru She

شمارش معکوس

banooYe noOR O AYnE 1393/04/05 ساعت 03:07

Hala vaghTeshe....
tavaLodet havarTa mobarak
Eli(M)...

مرسی که مثل همیشه یادت بود نسترن،امروز یه جا بودم کلی یادت افتادم.آخرین بار واسه خاطر تو اونجا بودم :)

دارا 1393/04/05 ساعت 19:47

این همذات پنداری خانمها فوق العاده برام عجیبه.
*من رفته بودم پیشش که حتی اگه کاری هم از دستم بر نمیاد،با هم گریه کنیم که دلش آروم بشه.*

هم گریه پنداری آدم رو-زن ها رو - آروم تر میکنه:)

باید باهام آشتی کنی وگرنه بهت رای نمی دم
دوست باشیم ؟!!

باشه،چون مجبورم :|

مهری 1393/04/05 ساعت 22:18 http://barani1211.blogfa.com

الیییییییییی ..ای صداقشنگ ..چطورصداروباآهنگ تنظیم

میکنی وباچه نرم افزاری صداتوضبط می کنی ؟ بیاتوکامنت

برام توضیح بده لطفاخواهشا

با هیچ نرم افزاری!

با sound recorder که مال ه خوده ویندوزه!

یه در صد فک کن من بلد باشم با نرم افزاره خاصی کار کنم :))

+البته این دو تا فایل که توی اون وبلاگ گوش دادین رو توی استودیو پر کردم،نمیدونم اوشون چه نرم افزاری به کار بردند :)

فرشته 1393/04/05 ساعت 23:11

سلام الـــــــــی ...سلام دختر شعر ...
امروز روز قشنگی بود...به خاطر خیلی چیزها...خیلی چیزها...برایت میگویم یک روزی ...
یادم می ماند امروز را ..

مرسی از تو که سورپریز امروز رو صد چندان کردی

فعلن نمیتونم چیزی بنویسم.فردا کلی حرف دارم :)

مرسی دختر

زهره 1393/04/05 ساعت 23:52

الــــــــــــــــی دختر تابستان.....لمس بودنت مبارک....
الی به قول سهراب زیاد طول نمی کشد همه ترا به هم تبریک می گویند....
انگار امشب ستاره ها امدن تو را انتظار می کشند....

کلن مبارکمون باشه،تولد هر موجودی روی این کره ی خاکی :)

مرسی زهره مون

صبا 1393/04/06 ساعت 01:05

بی شک تولدت مبااااااااااارک.
لقد خلقنا الانسان فی کبد...
اگه این همیشه یادت باشه سختیای دنیا برات آسونتر تحمل میشن. بوووووووس

فقط بعضی وقتا یادم میره :)

مرسی صبامون

سلام بانو
با تاخیر چند روزه تولدت مبارک. امیدوارم روزهای خوب و پر خیر و برکتی در پیش داشته باشی.

تازه دیروز ما به عرصه ی ظهور رسیدیم :)

مرسی مائده بانو

1393/04/06 ساعت 12:17 http://readroad.blogfa

تولد آدمیزاد یعنی خدا هنوز به انسان امیدواره.
تولدتون خجسته باد.

به من که خیلی امید داره

یک دنیا ممنون آقاااا

دارا 1393/04/06 ساعت 12:54

نرم افزار مجانی و با کیفیتی که برای میکس و افکت گذاری صدا هست JET AUDIO

http://www.jetaudio.com/download/

ممنون،اون قسمت مجانی ش خیلی مهم بود

تا پونزده تیر آب نمیتونم بخورم توی نت،چه برسه نرم افزار دانلود کنم.در ضمن ما که کلن کارت صوتی نداریم

دوستان واسه جشن تولدمون یه گل ریزون بگیرند یه کامپیوتر درست و حسابی بهمون بدند ممنون میشیم :)

دارا 1393/04/06 ساعت 13:04

این الان کادوی تولدتون بودها!

تیرماهی ها، کلا یه جورایی خاص هستن.
مثل خودم!

یه جورایی نه،کلن خاص اند :)

+کادوی تولدم اون نرم افزار مجانی بود؟؟؟

میگم شرمنده کردین ها:|

گیسو 1393/04/06 ساعت 13:53

الی جان تولد زیبای تابستانی ات مبارک خانووووووم
با ارزو های خوب

یک عالمه مررررررررررررررررررررررررسی گل گیسوی من

عسل 1393/04/06 ساعت 14:11 http://sooz-o-saaz.blogfa.com

تولد الـــــــی خیلی مبارک ها .... خیلی مبارک ...
خیلی مبارکمون باشه تولدت بانووووووووو

یه دنیا ممنون عسل بانووووووووووووووووووووو

دارا 1393/04/06 ساعت 17:50

تازه هم، ما رای دادیم.
حق حساب فراموش نشه.

یه لینک نرم افزار رایگان براتون گذاشتم کنار :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد