_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

به اصفهان رو که تا بنگری بهشت ثانی ...

هوالمحبوب:

این روزها هم شبیه روزهای قبل که هر کس تماس میگرفت و تلفن روی میزم با صدایی که به قول آقای نون برق از کله ی آدم میپراند قبل از پیگیری کارش سراغ اخبار اصفهان را میگرفت،بازار تبریک و تهنیت جاری شدن زنده رود به راه است و تازه وقتی که تبادل اخبار تمام میشود یادشان می افتد که برای چه تماس گرفته اند!

برعکس ِاخبار اسیدپاشی اصفهان که من از آن ها بیشتر میدانستم و برایشان واقعیت ها را تعریف میکردم و وقتی هشدار میدادند که مواظب اسید پاش ها باشم و من به آن ها میگفتم اسیدپاش ها باید مواظب من باشند و آقای میم اعتقاد داشت که من خودِ اسیدم و وای به وقتی که بخواهم پاشیده شوم(!) و نیازی نیست مواظب باشم،این روزها اما آن هایی که حتی اصفهان را از نزدیک به چشم ندیده اند از من بیشتر خبر از اصفهان دارند!

آن ها بیشتر از من خبر دارند شلوغی ه کنار زاینده رود را،پر آب شدنش را،کثیف بودن آب روزهای اول و زلالی ِ این روزها را.آنها با آن همه کیلومتر فاصله بیشتر از من خبر دارند مردم اصفهان نماز شکر خواندند و پایکوبی کردند.آن ها بیشتر از من خبر دارند از حاشیه نشین های زنده رود که بساط جوجه علم کرده اند و زنده رود را نفس کشیده اند.

من اما در برابر حرفهایشان لبخند میزنم و حرفهایشان را تایید میکنم و به هیچ کدامشان نمیگویم برخلاف اشتیاقم برای دیدن زنده رودی که زنده شده پایم را هنوز آن حوالی نگذاشته ام.

به هیچ کدامشان نگفته ام زنده رود درست روبروی شرکتمان جریان دارد و اگر این درخت ها حایل دیدنش نبودند میشد از پنجره ی روبرو زنده رود را درسته قورت داد و فقط کافیست از خیابان عبور کنم و بروم سمت باغ گلها تا رخ در رخ شویم و من از همین فاصله ی کوتاه که از آن دارم هنوز ندیدمش!

به هیچ کدامشان نگفته ام زنده رود ِ پر آب با نبودن کسی که باید باشد برایم صحرای کربلاست و میترسم دیدنش را تنهایی تاب نیاورم و بی قرارتر شوم و زیارت زاینده رود را گذاشته ام برای روزی که او از راه برسد.

+من اما عاشق این ملودی ام 

نظرات 9 + ارسال نظر
عسل 1393/08/29 ساعت 14:18 http://sooz-o-saaz.blogfa.com

الی :) زیارتش رو بذار واسه روزی که او از راه رسید ....

رسید...

saba 1393/08/29 ساعت 21:26 http://saadkaaf.blogfa.com

رفتم... فراموشم کردی... آمد... و از آن روز هیچ چیز مثل قبلش نشد... نمیشد که باشم... میخواندمت اما... اهلی همدیگر نشده بودیم که پرسان نبودنم باشی... کمی برگشته ام و میخوانمت هنوز!

آخر و عاقبت اهلی شدنمون، آخر و عاقبت روباه و شازده کوچولوست است صبا.وقتی اهلی شدی باید پای گریه کردنت هم بشینی،حتی پای درد کشیدنت،حتی پای ِ مردنت!

زهرا 1393/08/29 ساعت 22:47 http://derakoola.blogfa.com

همین امروز اونجا بودم
کلی کیف کردم
خوش بحالت که نزدیکی
زاینده رود رود زنده خیلی لذت بخش و بیشتر آرامش بخشه
خداییش هیچ جا اصفهان نمیشه هیچ جا

گمانم حق با شماست ... :)

ساره 1393/08/30 ساعت 08:43

تا دیر نشده باید بیام ببینمش... باید بری ببینیش. جوری نیگاش کنی و نفسش بکشی که انگار آخرین باره!

این بار وقتی تو بیای ساره :)

ساره 1393/08/30 ساعت 08:45

آدم 5صبح می خوابه!
برا خودت مرغ سحری شدی ها!

وقتی دل توی دلت نباشه که داره میاد چی ؟

omidparia 1393/09/01 ساعت 10:46 http://quality.emkala.com/

سلام دوست خوبم ، روزی 100 بازدید برای وبلاگت میفرستم ، ماهیانه ( 3هزاربازدید در ماه ) پنج هزارتومن ، به همین نسبت میتونی بازدید بیشتر سفارش دهی ، هر تعداد که میخوای برام ایمیل کن ، یه روز برای تست برات بازدید میفرستم و مبلغ رو به حسابم واریز کن و هر روز همون مقدار که خواستی برا وبلاگت میفرستم، یکی از فواید اینکار ، افزایش اعتبار در متورهای جستجو مثل گوگل و ... است که وقتی کسی موضوعی رو جستجو کنه ، وبلاگ شما در صفحه اول نتایج جستجو میاد، من روزی دوبار ایمیل رو بررسی میکنم یعنی ممکنه جواب به ایمیلت ، فردا انجام بشه. shif@vatanmail.ir

دریغ از یه قرون پول که من داشته باشم :)

اصفهان...
هه...الی یادته؟
کاشی های آبی...
دل خون من...
زاینده رود مبارکتان باد...نزنید این دفعه هم خشکش کنید که دیگه خبری از آب و این چیزا نیستا!
بعدشم اینکه...دختر خوب لطفا بازم صبور باش...کمی بیشتر از قبل

شما بیا تا با هم کلی توش گریه کنیم که دیگه خشک نشه :)

ما صبوریم ماما،صبووووووووووووووووووور :)

آوا بانو 1393/09/02 ساعت 08:48

ایشالا که میاد و زاینده رود را زیارت میکنی و عکس دونفرتون را هم کنار زاینده رود میذاری برامون که نایب زیارتمون بودی

اولن ایشو.ن خوششون نمیاد با ما عکس بگیرند
دومن ما هم خوشمون نمیاد عکس ناموسمون را بذاریم در ملأا عام
سومن نایب الزیارتون بودیم خانوووم

عمورضا 1393/09/02 ساعت 09:45

سلام الی چطوره؟
زنده رودتون مبارک
خوبی؟
کلهم اجمعین عمورو گذاشتی لب طاقچه یه لیوان آبم روششششش

همه خوبند و دسته جمعی سلام میرسونند عمو.شما چطورین کلهم ؟ :)

شما لب طاقچه نشستین یهو نیفتین زبونم لال

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد