_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

امســـال هم بـــدون تـــــو تحویــــل می شود؟

هوالمحبوب :

آیــــــا دوبـــاره مثـــل همان سالهـــای پیـــش

امســــال همـ بــدون تــــو تحویــــل میشود...؟

مثل مور و ملخ ریختند توی خیابون...انگار که داره دنیا به آخر میرسه و انگار که باید هرچه زودتر سهمشون را از این دنیا بردارند...!

به قول مترومــن :"هیچ کدومشون این روزای طفلکی ه آخر زندگی نمیکنند...عاشقی نمیکنند..." فقط ازش میگذرند تا تموم بشه تا برسند به یه روز دیگه که دقیقن شبیه همین روز ه فقط اسمش فرق میکنه .

یاد مورچه های کارگر میفتی که چقدر توی هم می لولند و عجله دارند و خنده ت میگیره که یعنی الان کدومشون ملکه است و کجای کدوم طرف نشسته :)

همه اینجا عجله دارند و نگران برای رسیدن به روزایی که داره میاد.

مامان ها نگران نوبت آرایشگاه و کمبود لباسای دختر بزرگه و پسر کوچیکشونند.

باباها در تدارک آجیل و میوه ی شب عید و گوشت و صف طولانی مرغ...!

مامان بزرگها و بابا بزرگها دنبال پول تا نخورده برای لای قرآن و عیدی.

پسرا در تقلای دادن شماره شون توی این همه شلوغی به دختر مثلا دلخواهشون...!

دخترا غرق ریز ریز خندیدن و پرو کردن لباسای رنگاوارنگ و چشم و ابرو اومدن برای پسرای مثلا طرفدارهاشون...!!

آدمای فروشنده مشغول ریتم دادن به صداشون برای جلب کردن یه مشتری بیشتر برای رسیدن به نوروز و بازار گرمی.

و من...

و من فقط برای حس کردن زندگی ایی که جریان داره اینــجام و خسته میون ه این همه آدم قدم میزنم...!

شاید یه روز،مثلا چندم خرداد یا مثلا چندم تیر و یا شایدم هفده اردی بهشت راه افتادم به خریدن هرکدوم از اینا و یا بو کشیدن ه اسکناسای تا نخورده ی پنجاه تومنی که زیر کتابخونه م قایم کردم و یا خریدن ه یه مانتوی سورمه ای که دور آستیناش و یقه ش زرد آجری باشه و مثلا یه روسری هم به رنگ همون دور آستین و یقه، ولی حالا ترجیح میدم میون این همه هیاهو بشینم توی دهنه ی چندم سی و سه پل و رو به زاینده رودی که از عطش لبهاش ترک برداشته و خشک شده ،پاهام را از اون بالا آویزون کنم و از توی کیفم پیراشکی ه شکلاتیم را در بیارم و بی توجه به تموم ه "بدو بدو حراجش کردیم ..."ها و بودن یا نبودن کسی که هست و یا نیست و تمومه اتفاقاتی که توی این سال افتاد و اتفاقاتی که قراره یکی دو روزه دیگه به اسم سال جدید بیفته، یه گاز بزرگ از پیراشکیه شکلاتیم بگیرم و هیچ برام مهم نباشه دور دهنم را که شکلاتی شده پاک کنم یا نکنم...!


الــی نوشت :

یکــ) سال نوی شمایی که خودتون یه دنیا مبارکید ، مبارکــ...

دو ) مدتی نیستم ، شاید همراه با اردی بهشت که میمیرمش حلول کردیم !فرض کنید مثلا میرویم جزایر ماداگاسکار برای تغییر آب و هوا ! ...و گرنه ما از حد ترخص شهرمان خارج نمیشویم.خیالتان راحت :)

سهــ) منی که از دیار فراموش شدگانم فراموش هم شدم مهم نیست ولی اگر شمایی که پرید از احسن الحال ها برحسب اتفاق به یادم اوردید  ان هم درست موقع ه "حول حالنـــا " برایم " احسن الحالی "شبیه تمامه خوبیهایتان آرزو کنید ...

چاهار) حرف زیاد داشتم و دارم ولی سکوت را ترجیح میدهم به حرفاهایی که ...! خدایا شکر برای زندگی ام...

پنجـ ) این هم آخرین پناه من به شع ـر در این سال لعنتی ه نود و یکــ .

از اینجا گوش کنیــد >>> " امســــــــال هم بـــــــدون تـــــو تحویــــل میشود ...؟! "

نظرات 146 + ارسال نظر

سلام خانم الــــــــــــــــی...
خوبی؟

حالا میخواهی همین اصفهان بمان یا بروی ماداگاسکار و فراموشمان کنی و اردیبهشتی در همین نزدیکی برگردی و خاطرات ماداگاسکاری از دیار هنر (اصفهون) برایمان تحفه بیاوری و ما بااااز بنشینیم و بشنویم آن درد دل شعر آگین را و یا پستی را که به سبک خودت نوشته ای..

خوش بگذره

آدمهای زندگی ه من فراموش شدنی نیستند

حتی اگر ماداسکار را تا آخر عمر شخم بزنم!

خوبی مرد شعرهای "سارااااااااااااا "!؟!

سلام الی قشنگم

ببخشید که یه مدتی نبودم کم بودم با دقت نبودم خلاصه همه چیو

ان شالله که سال پر برکتی داشته باشی خانمی

برگشتی حتما بیا پیشم خوشحال می شم.

سال خوبی هم برای تو و همسرت....

بهارت مبارک و رسیدنت همیشه به خیر

الی! عیدت مبارک

سرباز وطن بهارت مبارک...

بهاری پر از "بهار" داشته باشی

گیسو 1392/01/11 ساعت 10:23

سلام الی جان .
سال جدید سال خوبی برای شما باشه
برای شما و عباس آقا و دخترتون .........

الی جان شیرین سخن کجان؟؟؟؟

عباس آقا و دخترمون ؟؟؟؟

همچنین برای عباس آقا و دختر خودتون

خوبی گل گیسو؟؟؟

بهارت مبارک دختر

من اینجام ...تو کوشی؟

مبروکات زیاد ما رو بگیرید بغل دستتون :)

سال جدید ، موفقیت های مستدام رو برات ارزو دارم.

به به آقای خبرنگار!

بهارتون مبارک...

شما مبروکات ما را بذارید تو کمد

یاد تو با من آن میکند که عید با بازار

سلام
خواندمت
عالی بودی دست خوش

یاد تو در دل من طووووووووووووووووووووووفان به پا میکنه

تا ساحل زندگی با من شناااااااااااااااااااااااااا میکنه...

ممنون آقاااااا

فاطمه 1392/01/12 ساعت 18:34 http://yadegari20.blogfa.com


چقدر دیروز بد بود
و چقدر امروز از دیروز بدتره ...
دارم مثل خیلی وقتای دیگه صدات ُ گوش میکنم
چقدر دلم می خواد با صدات گریه کنم الــی ...

هر روز بهتر از دیروز!
دینگ دینگ
.
.
صا ایران بود ، نه؟

صدای ما به همین درد بیشتر نمیخوره
تا بشنوی گریه کنی! :|

ببخش بانو

انگاری که تقصیره من ه!

SaEiD 1392/01/12 ساعت 18:57 http://astdandelion.mihanblog.com

سلام نیستی عزیز

..ღ♥ღ
..ღღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ
...ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღღ
.......................ღ♥ღ
...........ღ♥ღ...ღ♥ღ
...........ღ♥ღ
...........ღ♥ღ.........ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ..ღ♥ღ.......ღ♥ღ.....ღ♥ღ< br /> ...........ღ......ღ♥ღ.....ღ♥ღ.....ღ

علیک....


هستم!

بابک 1392/01/13 ساعت 12:39

عرض تبریک و خوش باش از طرف من و بانو به مناسبت سال نو روز نو و روزگاری نو برای دختری که شهر شد و دختری که خوب است

سالی که گذشت بی شک بهترین سال زندگی ه شما و بانو بوده

من که این سال لعنتی ه نود و یک را به خاطر شهریورش دوست دارم

شهریوری که اوج لبخند شما بود


بعدشم ما شهر نشدیم مهندسا! شعـــر شدیم

الی بانوی من

هر کجای دنیایی در آغوش مهرو عشق و آرامش باشی:)
من از تو ممنونم الی
از تو ممنونم برای بودنت برای الی بودنت برای شعر شدنت
شعر بودنت برای مهربانیت دوستت دارم الی :)

تا هر وقت که این" دو" طول بکشد
منتظرت میمانم الی
می دانم که بر میگردی
پرده ی پنجره را برمیدارم به پنجره ها میسپارم که بر میگردی

زهرا....انگاری که سرمنشا تمام لبخندها باشی

تا کلماتت را میخونم لبخند میشم و شووووووور...

دوستت دارم دختر:)

دو ها تمام شدنی نیست ولی من هستم

الــــــــــی، من حتا خسته شدم از دوست داشتن و نداشتن فصلهایی ک انگار همه یکی‌اند و هی لباس عوض میکنند و می آیند تا شاید لبخندی بنشانند روی این همه دلتنگی های تلنبار شده
دخترک خوب، کاش اردیبهشت تمام رویای ناتمامت باشد :*

فصلها و روزها و ماهها و عدد ها بهونند میس راوی...

خودت هم میدونی

خودم هم میدونم

همه بهونند که اشک بشی که لبخند بشی که ذوق بشی...

اردی بهشت تمام رویای نا تمومه من ه از همون موقع ها که هفت ساله بودم تا الان که هزار ساله شدم...

از این همه تکرار خسته ام اما ...

اما هر روز یک شروع جدیده....حتی اگه شروع یه درد باشه...

بهارت مبارک دختر مامان فاطمه :*

قصه ی من ، قصه ی یلدای شب
گریه من شبنم رویـــــــای شب
غربت آن پنجــــــــره ی انتظار
خلوت یک کوچه ی تنهای شب
میکده ام در گذر یک سراب
جام لبم تشنه تر از آفتـــاب
همسفرم ، حسرت و تردیدها
رفتــــن و یا ماندن بی انتخاب
تا که از آن مشرق دشت امید
شب شکن برق نگاهت دمید
معجزه ی عشق تو بر آسمان
با قلمش آبی رویـــــا کشید
دیده ی تاریک افق باز شد
مرغ سحر قاصد پرواز شد
از دل آن بیشه ی محزون شب
رویش چشمــــان تو آغاز شد
غنچه ی پرپر شده ام زان نگاه
سبز شد و سبزتر از هر گیـاه
سینه ی طوفان زده ام از تو شد
ساحل آرام و صدف پوش ماه
تا که شدی ساغر باران عشق
دست مسیحای بهاران عشق
لذت پـــــرواز به یک آرزو
یا که نشستن برِ ایوان عشق
با تــــو شدم مرمر احساسها
پاکتــــر از اطلسی و یاسهــا
لحظه ی بیرون شدن از پیله ها
فصـــــــــل شکوفایی گیلاسها
تا که شدی وسعت بی انتها
سرخ تر از سرخی آلاله ها
نستــــرن باغچه ی عاطفه
سنگ صبور همه ی ناله ها
با تو شدم رهگذر زندگی
قطره ی دریا دل آشفتگی
پیچک برخاسته از عمق خاک
نرمتـــــرین پیچش دلدادگی
تا که شدی باغ ، شقایق شدم
موج شدی نغمه قایق شــدم
آخـر این قصه ی پر"خاطره"
عشق تو را دیدم و عاشق شدم

در جـمـعـشان بـودم که پـنـهـانی دلـم رفت

بــاور نـمـی کــردم بــه آســـانی دلـم رفت

از هـم سـراغـش را رفـیـقـان می گـرفـتـنـد

در وا شـد و آمــد بـه مـهـمـانی... دلم رفت

رفــتــم کـنــارش ، صـحـبتـم یـادم نـیـامــد!!

پـرسـیـد: شعـرت را نمی خـوانی؟ دلم رفت


مـثـل مـعــلـم هـا بـه ذوقـــم آفـریـن گــفـت

مــانـنــد یـک طــفــل دبـسـتــانـی دلـم رفت

ا م ی ر 1392/01/14 ساعت 21:04

کجایی بانو؟؟؟
نگران شدیم؟؟؟

بادمجون بم هم آفت گرفت ولی الی نه...


گفتیم با اردی بهشت حلول میکنیم خوب!

خوبی بابا ی یسنا ؟

الی جان
امیدوارم هرجاهستی دلت خوش ولبت خندون باشه

ممنون دهه ی شصتی و شما هم حتی

الی من عید خیلی منتظرت بودم اما قم نیومدی انگار

قم برای روز مباداست نه عید
نه نوروز

نه هر روز...

هنگامه خاتون یه روز هم قم ما را با هم میبینه

دور نیست :)

سلام دختره خوبم
دو سه روز ی توی دیارتون بودم و به فکرت حتا...
زود برگرد عزیزم
و راستی اولین بار بود لب های تشنه زاینده رود رو دیدم و دلم چه سوخت!

زاینده رود سیراب شده و من هنوز ندیدمش


منی که زاینده رود را میپرستم...

خیر مقدم....

کاش بودم تا تمام اصفهان را میگشتیم اون هم با خاطره ها

Absolution 1392/01/15 ساعت 02:19

تحویل سال که دیگر هیچش یادم نیست...
اما اول و آخرش چهارشنبه بود از آنهایی که همیشه خوب است...
اما همه چیز را بگذار کنار و دونات را گاز بزن:)

تمام چهارشنبه هایی که گذشت تو بودی ...

توی تمامشان یک "جایت خالی " بود...حتی توی چهارشنبه هایی که درد بود...

بهارت مبارک مهندس...

اصفهان صنعتی ها چه خبر؟

آدم های عصر ما با همین چیزها خوش اند دیگر!
خوش که نه؛ الکی خوش!
و جالب اینجاست که اصرار دارند در این 13 روز عید به طور فشرده و MP3 به همه فک و فامیل سر بزنند و دریغ از سرزدن در 352 روز باقی مانده!

+شعرتو دوست داشتم...سال نوت مبارک

آدمها دنبال بهونند برای خوشحال بودن...


بذار با همین بهونه ها خوش باشند

یا الکی خوش باشند...

بهار شما هم مبارک....ممنون

الیـــــ . . .
نمیای ؟

سلام

اومدم دختر...

اینجام...

خوبی ساغر؟

حالا که سبزه نگاهت را به دلم گره زدی و رفتی
چه فرقی می کند در به دری اش چه وقت سال باشد...

سبزه ها را گره زدم اما

با کدام آرزو؟ کدام دلیل؟

مثل من ذره ذره می میرند

همه ی سال های بی تحویل!

مهسا 1392/01/15 ساعت 20:33 http://akharin-pok.blogfa.com

نه
تحویل نشد الی..نشد

سال نو یعنی تو،وقتی از در تو میای

نذر کردم امشب،سفره چیدم که بیای

شب عیدی آسمون وقتی که می باره

بیشتر از شبای پیش عطر قرآن داره

ببین امشب قلبم مثل آیینه روشنه

آیینه ی زلال من دیدنت عید منه

شادی از تقویمم بی تو رفت و بر نگشت

انتظارت منو کشت توی سالی که گذشت

سلام دکلمه ای که گذاشتی برا وبلاگت معرکست

نوش روانتون آقااااااا....

ممنون....

چرا نیستی الـــِی
گفتم بعد از عید میبینمت
اما نیستی
هرچی میام

منم خوش نبودم که برات بنویسم
بی صدا اومدمو رفتم
خوب حالا بی خیال این 1 ماه
زودتر بیا دیگه :(

هستم

همیشه هستم

حتی اگه نباشم

اردی بهشت را گذاشتند برای بودن

برای قدم زدن و نفس کشیدن...

بیا دختر...

سلام
با آرزوی سال خوب و همراه با توفیقات روز افزون برای شما

و سال خوبی برای شما آقااااا

جرات کن کارد را زیر گلوم بکش

هوای دیگری نفس کشیده ام

اسماعیل درونم دست و پا نمیزند

از گلوم

روانم کن

از تمام اسماعیل ها و ابراهیم ها خسته ام زهرا...

چال کردم تمامشان را

حتی دشنه ای که به جای گلویم اعتمادم را درید...

از طرف پدری مهربان 1392/01/16 ساعت 08:57

با سلام و خسته نباشید
سال نوتون مبارک
با کمال احترام از شما دعوت می شود در ختم قرآن که از 1اردیبهشت شروع می شه شرکت فرمایید
اگه تمایل به شرکت دارید سریع اعلام نمایید تا فرم را ارسال کنم
هر روز توسط هر فرد حداقل 1 حزب خوانده می شود و اعضاحداکثر 120 نفر هستند و در پایان هر روز قرآن یک دور می شود
هر فرد بعد از 120 روز قرآن را یک دور کامل می کند
علاوه بر ثواب ختم گروهی قرآن در هر روز در پایان 120 روز ختم فردی کرده
لطفا به دوستان و خانواده خود نیز بگویید تا سریع اعضا جور شوند
اگر مایلید یا اطرافیان مایل بودیند میل بزنید و تعداد حزب های خواسته شده را بگویید
به دلیل پیش نیامدن سوء تفاهم : من از طرف و با همکاری و حمایت نویسنده پدر مهربان هستم و سر ایشون خیلی شلوغ است بنابراین در مورد طرح فقط میل بزنید
منتظرم حضور سبزتون هستم
Mahdi_Zahra133@yahoo.com

ما اردی بهشت رسیدیم آقااااا

اطلاع رسانی شد...

بعد من هی اینجا را می خوانم
بعد هی یک طوریم می شود بعد من من.من
:)
بیا ببوسمت دختر

رها تو که بودی و نبودی...

میفهمی تمام این روزها را...

میفهمم تمام روزهات را...

گفتم که وقت میبره

ولی تمام میشه

گلهای روسریت هنوز بوی بهار میده ها...

درود بر الی خود خودم
چطوری دخمر؟

نرگس سنت شکنی کردی و بیرون اومدی از پیه ت...


من که همیشه خوبم

تو چه طوری؟

نمیدونم قبلا گفتم یا نه ولی در هر صورت عید شما مبارک !!
مراقب باشید غیبتتان طولانی نشود ! لطفا !

قبلا نگفته بودی ولی من شنیده بودم...

بهارت مبارک مهندس

رقصنده 1392/01/18 ساعت 09:11 http://sh-gh.blogfa.com

هر سال بدونِ او تحویل می‌شود ...

اصلا بشود...

حالا که چی؟

اصلا هی هر سال بدون او تحویل شود تا خوده سال دق کند از این همه نداشتن
به ما چه اصلا؟

amine 1392/01/18 ساعت 09:26 http://sarzamineman1.blogsky.com/

من از اون عکس بالا می خواااااااام

من خودش را میخوام نه عکسش را

عمورضا 1392/01/18 ساعت 09:49

سلام الی جان خوبی که؟ بله باید خوب باشی
سال نو مبارک
نوشته ی زیبا ودلنشینی بود
منتظر ت میمانیم..

بهارت مبارک عمو....

اگه راس میگی خودت چه طوری؟

سال نو مبارک. موفق باشی . به من سر بزن منتظرت هستم

نسترن...
بهارت مبارک...

و در این تنهایی

بین تنهایی من

چه بزرگی تنهاست


و تو ای بغض دلم

این تنها

آه.......................خداست


همه شب دست به دامان خدا تا سحرم

که خدا از تو خبر دارد و من بی خبرم


رفتی و هیچ نگفتی که چه در سر داری

رفتی و هیچ ندیدی که چه آمد به سرم

گرمی طبعم از آن است که دل سوخته ام

سرخی رویم از این است که خونین جگرم

کار عشق است نماز من اگر کامل نیست

آخر آنگاه که در یاد توام در سفرم

بوس سفت الی شیطون عزیزم هر جا هستی ایشالا سلامت و شاد باشی

له و لورده شدیم هنگامه خاتون از بوسهای سفتتون

چقدر شوما خوبیندا!



عباس آقا و بچه هاتون خوبند؟

خودت خوبی ؟

بهی 1392/01/18 ساعت 14:00

سلام
خوشحالم که با وبلاگتون اشنا شدم.خیلی خوشحال شدم که اصفهان هستی.منم اصفهانم.ته دلم ی حس غریبی نشست از نوشته هاتون.شاید حسهای مشابهی دارم.خوشحال می شم که باهاتون اشنا بشم.دلتون سبز سال نو مبارک

اصفهانی که باشید که نباید حس غریب بشینه تو دلتون

همه ش باید حس آشنا باشه

خوشحالم هستید...

خوب باشید

سلام.
به روزم و منتظر نظرت...

واااای که شعرهای شما خوندینه...

الــــــــــــــی کجایی دختر؟؟؟؟؟؟؟؟

داللللللللللللللللللللللللللللللللی

الف 1392/01/18 ساعت 19:45 http://www.alefsweb.blogsky.com

من هم بهار رو دوست ندارم البته نه به خاطر خاطرات بدی که ممکنه هر ادمی از یه روزی که تو یه فصلی هست قرار داشته باشه نه بهار رو به خاطر خیلی چیزهای ساده تر از این حرف ها دوست ندارم...و اصولا جدیدا به این باور پوچ رسیدم که خب حالا که چی (الان مخم معیوب شده باور کن ) گل اومد بهار اومد می روم به صحرا یعنی چه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما با ان قسمت پیراشکی خوری اش بسیار حال کردیم و هوس وخدا می داند با این هوسی که ما کردیم اگر حامله بودیم حتما بچه مان خل و چل و چپو چلی چیزی از اب در می امد که همه اش مقصرش تو بودی ...
خلاصه کنم امدم برایت ارزو کنم که هر روزت مثل روزهای اخر سال همان هایی باشد که در تکاپو و تلاش برای رسیدن به یک ثانیه قشنگ هستند . والبته امدم حرف دیگری بزنم که باشد وقتی برگشتی می گویم ....
پ.ن اول کامنت:راستی گفته بودم پست هایت را با یک بار خواندن نمی فهمم البته ایراد از منه ها چون من عادت به خواندن دقیق پست های بلند ندارم سرسری می خوانم یک جمله که من را بگیرد مجبورم برم از اول بخوانم اما این بار دقیق...
پ.ن2 کامنت خدایا اون دونات شکلاتیه هست که روش چیزای رنگی رنگی داره بدجوری من رو وسوسه می کنه که مقاومتم را بشکنم ....

گل اومد بهار اومد میررررررررررررررررررررررم به صحرااااااااااا

وای الف جون یه فایل دارم گروه سرود ه همین آهنگه وقتی گوش میدم کلی ذوق میکنم
یادم باشه یادم بمونه بهت بدم گوش بدی...

من خاطره ی بد ندارم از بهار

اگرچه خاطره خوبم ندارم

اما متنفرم از شادی های اجباری که شادی نیس و از اون دوهفته تعطیلی ه مزخرف که همه شس توش یه اتفاق خوابیده
اصلا ولش کن هیییییییییییییییییییییییچ!

من بگردم بچه تون را که دلش پیراشکی بخواد
شوما لب تر کن ما براتون کامیون کامیون پیراشکی میخریم برا بچه تون :)

راسی برگشتم اونی که میخواستی بگی را بوگو دیگه.
.
تازه یه راسی ه دیگه :

بهارت مبارک الف عزیز :)

mamad 1392/01/19 ساعت 01:21

تا بود از تو قسمتم غم بود و دیگر هیچ
ای کاش تا باشد نصیبم از تو این باشد
omidvaram hame chi khob bashe

در دلم چیزی فرو می ریزد آیا عشق نیست
این که در اندام من امروز باریدن گرفت؟

من که هستم؟ او که نامش را نمی دانست و بعد-
رفت زیر سایه ی یک "مرد" و نام "زن" گرفت


همه چی خوبه

همه چی آروووومه...من چقدر خوشحالم :|

دلم برای شعر ها و شعربازی هاتون تنگ شده بود...

بهارتون مبارک آقااااااا

saji 1392/01/19 ساعت 02:14 http://www.randeshode.blogfa.com

ینی کجایی که نیستی؟؟؟؟

خودت فک میکنی ممکنه کجا باشم ؟

سلام الی بانوی خوب من

سلام عاشقانه ی مسیحا....

دوستت دارم ، نه برای " دیروزت " ، " امروزت " و یا فردایت

بلکه برای خودت ،..

تو در قلب من " نیستی " !

تو در تمام وجود من هستی و بس ( )

در تمامی زندگی ام نه تنها مثل تو نداشته ام

بلکه ، فکرش را هم نمی کردم که داشته باشم

خدا خواست تو قسمت "من" و من قسمت تو بشم

و این است رسم روزگار

توکلم به خداست

چشمم به تو ،‌ برای داشتن زندگی بهتر ،..

دوستت دارم ، دوستم داشته باش

تا پایان عمــــــــــــ ـر

:: محمد فتحی :: ابوالفتحی :: مرد تنهایی ::

من به پایان دگر نیندیشم...

که همین دوست داشتن زیباست....

بهارتون مبارک مرد تنهایی

sahar 1392/01/19 ساعت 14:03 http://sahar-ho.blogfa.com/

سلام الی جان
خوبی ؟
کجایی دختر ، پس چرا انقدر طولانی شد رفتنت ؟
بیا برگرد که خونه از عادتت سیر نشده ...
مراقب خودت باش

تا نگات با یک نگاه تازه در گیر نشده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خوشم باشه

یعنی تا ما نباشیم سرمون هووو میارید؟؟؟

hani 1392/01/19 ساعت 15:03 http://hanilam.blogfa.com

برگرد لطفا الی...

دلتنگی که از حد گذشت تنگ میگیرد آدم را...

هانی...

بنداز دور

دلتنگیو میگم

دل واسه تنگ شدنه

زیاد درگیرش نشو...

یه دل سیر گریه کن و تمام...

خوبی هانی ؟

سیده 1392/01/19 ساعت 17:58 http://seyyede72.blogfa.com

کجایی تو اردیبهشت..کجایی تو دختر

خسته شدم از بس اومدم و این پستو دیدم

توی نصف النهاری که ما هستیم تازه امروز اردی بهشت شد...

خسته نباشید

کســـــی توی این نخ نیست

تنها مهـــــره این بند منـــــم

میخـــــواهم خودم را

از گردنـــــت بیــــــــــا ویزم

دریای تب مرا کف آلود کنید

خود را به هوای دیدنم رود کنید

چشمان حسود ، کور . عاشق شده ام

اسفند برای دل من دود کنید....

کولی 1392/01/20 ساعت 09:01

الـــی
بیا
زود باش
برویم با هم زنده شدن زنده رود را جشن بگیریم

من هنوز زاینده رود را ندیدم که شلپ شولوپ صدا میده

حتی صداش را هم نشنیدم...

تا روز پر آب شدنش منتظر بودم

ولی وقتی شنیدم بالاخره سیراب شد دادمش به بقیه تا لذت ببرند...

متین 1392/01/20 ساعت 09:16 http://www.kabooood.blogfa.com

سلاااااااام خوبی . وب خوشملی داری دوس داشتی خبر منو بگیر میسی خیلی خیلیب خوشحالب میشم میسی

متین دختر میشه یا پسر؟

رسم الخطت که دخترونه ست ولی اسمت پسرونه!

اگه گفتی کدومشونی خوشمل مشمل میسی گیسی!

گیسو 1392/01/20 ساعت 13:26

الی ؟!
به سلامتی از سفر نوروزی بر نگشتید؟ حاج آقا و دخترتون و ..... همه خوبین انشا اله؟
پس کجایین؟

همه جمعین و رحمه الله و برکاته خوبند تک تک سلام میرسونند می بوسندتون

شوما خوبین گل گیسو خانوم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد