هوالمحبوب:
مثلن کنار زاینده رود نشسته باشم و حرف شده باشم و گفته باشم من از عاشقی میترسم و هی برایش خاطره تعریف کرده باشم و او برایم محمد اصفهانی خوانده باشد و من برای اینکه مبهوتش نشوم و عاشق،زل زده باشم زاینده رود را و بعد که رسیده باشد خانه،وسط حرفهایش یکهو سکوت شود و به رسم خودش بگویمش :"زود باش بلند فکر کن!" و بگویدم :"فقط گوله ی قهوه ای چشمات وقتی کنار زاینده رود زل زدی به آب!" و ذوق شوم و حرف توی حرف بیاورم که آب نشوم از خجالت!
مثلن امروز فلان کلیپ را بفرستم برای فلانی و بگویمش خوش چشم ترین های دنیا چشم رنگی اند و من چه کنم که چشم رنگی ها را دوست ندارم و بگویدم :"فقط گوله ی قهوه ای چشمات !" و من را پرت کند به آن روز کنار زاینده رود و نه ذوق شوم و نه خجالت و فقط بغض شوم برای جمله ای که... و بگویم :"خب!"
الی نوشت :
زیبایی عادی میشه هرچقدر هم زیبا باشی.برای همین زیبایی نباید ملاک باشه الا چشمها.زن باید چشمهاش زیبا و گیرا باشه.چون زیبایی و گیرایی چشم ها تکراری نمیشه.مثل چشم های تو
ازم تعریف کنین ؛خوبه
قربون دهنتون تا دهنتون بازه دارین تعریف میکنین؛این حسن ما رو هم صدا کنین
چشماااااااااااااات
چشمااااااااااااااااااااااااااااااااااااااات
چشماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااات
چشماااام....چشماااام...چشمااااام
منم اولین بار که دیدمت محو چشمات شدم.درک میکنم تعریف بعضی آدمها با تعریف دیگران برای آدم فرق میکنه.
مواظب چشمات باش الی
گفتم ازم تعریف کنید،ولی نه اینقدر
خجالت میکشم خب.باورم میشه خب