هوالمحبوب:
کی میگه بالاتر از سیاهی رنگی نیست؟
هرکی گفته حتما خواسته شوخی کنه
یا مثلا خواسته یه جمله ی نغز بگه همچین موندگار بشه و هی مردم ازش استفاده کنند.نمیدونم شایدم راستی راستی فکر کرده بالاتر ازسیاهی رنگی نیست!
الله اعلم!
والا من که دراین مسیر هرروز یه چهره و درصد جدیدی و همچین دهن سرویس کن(شما بگو مستفیض کن!) از انواع و اقسام رنگهای سیاه میبینم!
بعد میگم این دیگه آخرین درجه ی سیاهیه! ای ول پس رسیدم به آخرش!هوراااااااا!
بعد اونکه اون بالا نشسته و کلا در حال خیط کردنه الی ه، میگه :هول نشو بچه هنوز مونده!!!!تو که اینقدر بی جنبه نبودی!
بعد باز شروع میکنه به نقاشی و رنگ آمیزی!
کلا استاده انواع درجه هایه سیاهه
ما هم که کلا از همون دوران طفولیت دست به رنگ و همچین نقاشی کشیدنمون و رنگ آمیزیمون قوی بود
یه بچرخ تا بچرخی راه میندازیم!
میشه حکایت همون چرخ و فلکایی که بی پولی بود و مینشستی توش و هی میچرخوندندت! از اون عمودیا که میرفت بالا نه ها!
از اون افقی ها که حول محوره افق میچرخه!
از همون موقع ها هم که بچه تر بودم با اینکه سرم گیج میرفت و میدونستم نمیتونم تحمل کنم هی به خودم میگفتم :الی !آبروت میره ها بگی میترسم ،حالم بد میشه ،نمیتونم!یه خورده دیگه صبر کن الان تموم میشه !به این فکر کن بعدش میری به مامانی میگی برات بستنی بخره و کلی کیف میکنی!
اینجوری الی گول میخورد و تحمل میکرد و چرخیدنش که تموم میشد.با افتخار و چشمای چپ اند قیچی پیاده میشد و لبخند به لب میرفت پیشه مامانی و میگفت من بستنی میخوام.دیدی حالم بد نشد!! و تا مامانی میرفت براش بستنی بخره،زود یه جایی را پیدا میکرد دور از چشم ه همه، اون پشت مشت ها و ................... اوق!
زنی در آستانه ی فصلی گرم(!)
امان از دست شما اصفهانیها
پـــــــــــــــــ ن پــــــــــــــــــــــ
عجبا!
مطمئنم اون بستنیه ارزشش را داشت....
مطمئنم.....
راستی سلام
همیشه بستنی ارزشش رو داره
نتیجه ی اخلاقی پستت؟ از یه متن پسامدرن رسیدی به خاطرات طفولیت و ما را در تعلیقی مرگبار میان مکاتیب رها نمودی
درباره ی الــــــــــــی!