هوالمحبوب:
تحــــــمـــل کـــــردن ِ ایـــن راز از مــــن زن نمی ســــازد
که روزی خستـــه خواهـــد شـد دل از اندوه طولانــــی ...
عمو جغد شاخدار درست میگفت.میگفت وقتی برای آدمی که سیر است چلو کباب ببری با مخلفات و سفره ی رنگین بچینی و تدارک ببینی،به چشمش نمی آید و سفره و غذا و زحمت و اشتیاق و اشتها و تمام محبتت را پس میزند.عمو جغد شاخدار می گفت تقصیر تو نیست که چلو کباب برایش برده ای،نان و پنیر هم که میبردی همین آش بود و همین کاسه.تقصیر او هم نیست که سیر است.او تا خرتناقش خورده یا به او خورانده اند و چلو کباب خوشمزه ی تو همه را انگشت به دهان هم که بکند و آرزوی خیلی ها باشد ،دل او را میزند و به چشمش نمی آید.
تقصیر تو نیست...
او سیر است...
یا اطرافیانش او را سیر کرده اند و یا از تو سیر است و با تمام درد و اهمیتش آنقدرها مهم نیست که تو خود را این همه برای آدمی که محبت و رنج و اشتیاقت را توی بوی کباب و سبزی ریحان و سفیدی دوغ و لقمه گرفتنت نمیبیند،آزار دهی.او سیر است و اصرار تو به دهان بردن حتی یک لقمه حرمت و اعتبار و شخصیت و وجهه ات را میشکند و کبابت را از اعتبار و اهمیت می اندازد.
راست میگفت ...
من اگر تمام عزمم را جزم کنم که مستقیم یا غیر مستقیم به او بیاموزم که موقع غذا خوردن چطور قاشق و چنگال به دست بگیرد یا به جای لیسیدن دستش بهتر است دستمال استفاده کند یا دوغ را هورت نکشد یا بکشد ،با همه ی توقعاتی که درست است ،موفق نخواهم شد.میهمان من مدتهاست سیر است...
حالا من هر شب هم تا دیر وقت بیدار بمانم و وقتی از راه رسید یا حتی نرسید سفره ام را بر حسب احساس و نگرانی و عشق و دوست داشتنم پهن کنم و بیارایم و به این فکر کنم مگر میشود این سفره اشتهای آدم را تحریک نکند و قلقلک ندهد و معلوم است که بالاخره دلش رضایت میدهد دل به دل سفره ام بدهد درست مثل آن روزها ولی او هر شب سیرتر از شب قبل سفره ام را پس بزند و حتی داد و هوار راه بیاندازد که "حالش به هم میخورد از بوی کباب"،چه برسد به اینکه بخواهد بنشیند برایش توضیح بدهم چطور و با چه مشقت و اشتیاقی به خاطر او سفره انداخته ام و او هر بار یا از سر سیری یا از سر دلزدگی بزند کاسه کوزه ی سفره را به هم ،آخرش با همه ی صبوری و بد قلقلی و غر زدن و چشم پوشی و غصه خوردن و نادیده گرفتن و به خودم دلداری دادن و باز دوباره تدارک شام مفصل و یا ساده دادن، یک جای قصه کم می آورم و دیگر گرسنه ترین موجود روی زمین هم که بشود رغبت پای گاز ایستادن و یا حتی تلفن کردن برای غذا آوردنش از رستوران سر کوچه حتی به خرج جیب خودش را هم نمیکنم و لگد میزنم به تمام سفره ها و شام ها و چلو کباب ها و نان و ریحان ها و ...
الـــی نوشت :
یکـ)مولای یا مولای
انت القوی و أنأ الضعیف
و هل یرحم الضعیف الا القوی...؟!
دو )خدا میخوام قوی تر از این ها باشم و بشم،لدفن !
از چشم آهونانهی تو الهام گرفتهام
منگر چنین به چشمم، ای چشم آهوانه. ..
ترســــم قـــرار و صبـــرم برخیزد از میانه!
Khub mifahmam
Shayad...
شاید ...
Ghavi shodan aghaze koshtane kheyli chizhas
Va
Shayad zende be goor kardan e kheyli chizha
Koshtan ya zende begoor kardan ....!!masale in as
لازمه یادآوری کنم مدتهاست الی زنده به گور شده :)
.
.
.
میشه بگی تو کلن کجایی حاج خانوم ؟
دقیقا حال منو گفتی.حال سه سال و یه ماهه من.و چه سخت است خودتو به بی تفاوتی بزنی.چه سخت تر است تو هم خودتو سیر نشون بدی.چه دلگیر کننده هس موقعی بگی سیریش به جهنم همین که هس شکر.تا کی بتونم یه آدم سیر رو تحمل کنم خدا میدونه.فعلا خودمو با سرکار رفتن مشغول کردم که سیر بودن یه آدمو راحت تر تحمل کنم.به عبارتی از مشکل فرار کردم .شاید بی عرضه ام.ولی خسته شدم
الی همه ی راه حل ها رو امتحان کرده

اونقدر کار کنه و خسته بشه که نای فکر کردن و غصه خوردن نداشته باشه اما ...
اماش بمونه واسه بعد
.
.
کاش زود خوب بشی سمیرا
انت الحی و انا المیت
و هل یرحم المیت الی الحی؟!
قدرت میخوای چکار،
ما سالهاست که مردیم...
خدا بیامرزدتون
راستی،
خره نتیجه ها تافلم این یکی دو روزه میادا، دعام کن! :)
خره ایشالا قبول بشی