هوالمحبوب:
از خواب پا میشم ،دوش میگیرم ویه املت مشتی با سالاد واسه صبحانه آماده میکنم و همراه با آهنگ مهران زاهدی خوشحال و خرم تناول میکنم و به سخنان خانوم خونه گوش میدم و لبخند زنان سر تکون میدم وگاهی توی اوج آهنگ باهاش بلند همراهی میکنم ویه چهچهی میزنم عجیب وانگار نه انگار یکی داره برامون مینطقه!
"یک دم از خیاااااااال من.........نمی روی ای غزال من........دگر چه پرسی زحال من.......تا هستم
من اسیر کوی توام.......در آرزوی توام.......اگر تورا جویم....حدیث دل گویم ...بگو کجایی؟....به
دست تو دادم.......دل پریشانم.......دگرچه خواهی......فتاده ام از پا......بگو که ازجانم........دگر چه خواهی؟؟؟!"
من با این آهنگ حالت عادی ندارم!انگارنذر دارم حتما یا باهاش خوشحال وسرمست باشم یا
گریه کنم.وچون حالا زمانی واسه اشک وناله وزاری ندارم گزینه ی اول رو انتخاب میکنم!!همچین
با صدای خشدارم می آوازم که به سرفه می افتم.یک هفته روی صدام کارکردم ها!بازگویا همه
نقش برآب شد !!!آخه چندروزه گذشته به دلیل سرما خوردگی چنان صدایی از ما گرفته شد که
حسودان ومعاندان جشنی برپاکرده بودند چنان!که به حول وقوه ی الهی باز زمستون تموم
شدوروسیاهی به زغال ماند وبلبل گلستان معرفت چهچهه اش رو از نوآغازید!!به به!بزن زنگو!
خلاصه چنان مشعوفم وسرخوش که نگو ونپرس!!
هوالمحبوب:
یعنی اگه فکر کردی اومدم بگم که تو این 2،3 روزه آخره سال که همه به فکر نو نوار کردنند من عین گلاب به روتون خر، اونم از نوع بار بر؛بگو دور از جون!؛....عرض می کردم عین خر....؛دومی رو بلندتر!!!!؛.....د بترکی میذاری 4 تا جمله بنطقیم یا بریم ﺑخسبیم و از هیجان و نگفتنه این اتفاقه شگرف سنگ کوب کنیم؟!..........می عرضیدم، یعنی اگه فکر کردی اومدم بگم که تو این 2،3 روزه آخره سال که همه به فکر نو نوار کردنند من عین....عین ... عین...آهان...عین کوزت در رکاب خانوم و آقای تناردیه، عین خر......ببخشید عین همون کوزت جون کندم و کار کردم وزمین سابیدم و شیشه پاک کردم و جارو کشیدم ویکی تو سره خودم زدم و صدتا هم تو سره باز خودم و هیچ ژان والژانی هم پیدا نشد بگه خرت به چند من و من رو نجات بده و دعای خیر من و یه ایل آدمه چشم انتظار رو بدرقه ی راهه خودش کنه ،کاملا در اشتباهی
یعنی اگه فک کردی اومدم بگم بالاخره این کلاسهای کوفتیه آموزشگاه تموم شد و این حقوق بخورو نمیر رو همچین بهمون دادند که انگار دارند به گدا نون میدهند و کلی منت سرمون گذاشتندو2 تا بسته گز هم حتما با کلی ناله و نفرین ضمیمه ش کردند و بهمون تقدیم نمودند که حتما اگه هم بخوریم حناق میشه و یا یه مرض ﭘرضی میگیریم مجهول الهویه
ادامه مطلب ...