هوالمحبوب:
باز بوق ممتد تلفن و باز نوشته No Answer وقطع ارتباط وباز دل ناگرانیه من!یعنی چی شده جواب نمیده؟!
شماره آقای " چ" را میگیرم وبهش میگم که خانوم فلانی جواب نمیده وعلتش رو هم نمیدونم،شاید مشکلی واسش پیش اومده! آدم آنفولانزا از نوعه خوکی بگیره اما با این آقای " چ" همکلام نشه. والااااااااااااااااا!
از اقباله بد من کلا آدمای همچین استخون دارو تپل همکاره ورئیس ومدیره ما میشند ومن هم که عمرا نشون بدم از همکلامی با کسی بدنم کهیر میزنه....
دو سه روز پیش که باهام تماس گرفت وخواست ترجمه ی subtitle یه فیلم چند صد قسمتی رو به عهده بگیرم وکلی تعریف و تمجید کرد که کلی توش پوله واینا ،بهش گفتم اصفهان نیستم وبهتره کار رو بده به آدمه دیگه ای..اگر چه عاشق ترجمه ام ونوشتن اما آدمه یه گوشه بشین نیستم وحوصله ی تمرکز یه ساله روی کاری که نمیدونم آخرش به نام کی ثبت میشه رو ندارم واسه همین بهش قول دادم از اونجا که کلا مادر زاد دهقان فداکارم، یکی رو پیدا کنم این کار رو واسش انجام بده ومثل همیشه قرعه به نام ستاره خورد که شیش دانگ مترجمه ، اون هم از نوع پروفشنال (فارسیش میشه چی؟!!!)
خلاصه آقای " چ " دنباله کارش بود وستاره گوشیش رو جواب نمیداد. گویا آقای " چ" از کاره ستاره خوشش اومده بود وبا اینکه ستاره گفته بود این آخرین باریه که این شونصد صفحه رو ترجمه میکنه ،آقای نام برده باز اصرار داشت این کار رو ستاره انجام بده و من زنگ و اون زنگ وستاره No response to page in و این حرفا.....
دیگه بحث سره کاره این آقای محترم نبود. کم کم داشتم نگران میشدم که نه خونه جواب میده نه گوشیش که یهو یه SMS اومد که:" اگه الهام سراغ من رو گرفت بگونمیدونم کجاست،شاید رفتن مسافرتی جایی، خبر ندارم!!!!"
دوسه بار sms اش رو میخونم وچیزی ازش سر در نمیارم!کم کم مغزم Load میکنه که آهان این پیام رو واسه خواهرش فرستاده که اگه ازش سراغ گرفتم جوابم رو این بده....
یهو یاده تمومه SMS های اشتباهی ای میفتم که برام خاطره های قشنگ درست کرد.یاده تمومه تماسهای اشتباهی که شرمنده م کرد. یاده تمومه مکالماتی که بدونه اینکه گوشی رو قطع کنم گفتم و بعد کلی خجالت کشیدم که مخاطبم پشت گوشی شنیده و یاده تمومه اشتباهاتی که به خنده منجر شد. ویاد تمومه تماسهایی که چون کارم حاضر نبود جواب ندادم وبعدش بهونه جور کردم!
کلا تمومه خاطرات اشتباهیم رو مرور میکنم وبا لبخند SMS خودش رو برای خودش FORWARD میکنم و تا میاد توضیح بده بهش SMS میدم :" خدا را شکر! نگرانت شدم ها!میخواستم بگم تعطیلات رو خوش بگذرون و دور کار رو خط بکش.راستی سوغاتی یادت نره!!..."
هوالمحبوب:
پیام میده : " چطوری الهام؟ کجایی؟"
هزارتا کار سرم ریخته .شونصد جا باید برم وشونصدنفر رو ملاقات کنم وبه هزارتا کار برسم....!!
واسش پیام میدم: مرسی خوبم. کلی کار دارم. بیرونم . دارم به رتق وفتق امور مسلمین میپردازم"
جواب میده:" حالافعلا به رتق برس، اگه به فطخ مسلمین هم نتونستنی بپردازی مهم نیست!! زیاد بهش گیر نده !!!!!!!!!"
بلا به دور!
:))))
هوالمحبوب:
تا دم دمای صبح داشتیم تو کنفرانس دنباله بابای سه قلوها میگشتیم با برو بچ ودیر وقت خوابیدم.آخه مامان تو دو سه هفته ی اخیر خواب دیده من سه قلو دار شدم ودنباله تعبیر وتفسیرش بود ومن هم دنباله بابای سه قلوها که ندیدی چه شکلی بود وکجا بود وچه جوری بود؟؟ واون هم که گویا اصلا تو ی خواب خانم والده پیداشون نشده واین چند وقت هم کلا سر کار بودیم که پس کی بابای این سه قلوها میخواد نزول اجلال کنه و ......
صبح حدودای ساعت 9 بیدار شدم وبا چک کردن گوشیم متوجه یه میس کال و یه اس ام اس شدم.عمه کله سحر زنگ زده بود ویکی میخواست بگه زن مگه تو خواب نداری؟؟ و یه شماره ناشناس هم اس داده بود و من هم که کلا ذهن شماره تلفنیم تعطیل واصلا شماره را به جا نمی اوردم.یعنی اگه بابا هم اس بده و شماره ش تو گوشیم ذخیره نشده باشه عمرا بفهمم باباست!!!!
خلاصه اس ام اس به این مضمون بود که : " تو نمیخوای دست برداری، نه؟ "
با خودم گفتم باز یکی میخوادشوخی کنه و مسخره بازی در بیاره و حتما هم از راه اس ام اس اشتباهی و این مسخره بازی ها وارد شده یا مثلا بازی در بیاره که اگه من رو شناختی و این حرفا!!!!!ا
از اینکه از کسی بپرسم شما متنفرم واسه همین اس دادم : "من میخوام دست بردارم اما میشه بگی از چی؟ "
بهم پیام داد از چی دست برداری ؟
گفتم شما اس دادی نمیخوای دست برداری؟
گفت : " دست از سر زندگی من بردار!"
من رو بگی یهو جا خوردم .گفتم ای بابا من تا یادم میومد این دیالوگ رو من به بقیه میگفتم این کیه به من میگه دست از سر زندگی من بردار! باز یه لحظه غافل شدیم مردم واسمون حرف در اوردندا!
پیام دادم : " برو بینیم بابا! "
جواب داد :" هر وقت تو از تو زندگی ما رفتی من وامیر هم میریم بابا!!!!! "
بهش گفتم : " برو بچه سر به سر من نذار .اصلا تو کی هستی؟"
پیام داد: پات رو از زندگی من بکش بیرون!!!! "
دیدم از این پیامها بوی عجیبی میاد .بهش پیام دادم " دوحالت داره.یا اشتباهی گرفتی که در اینصورت اونی که پاش تو زندگیه تو هست راس راس داره تو خیابون راه میره ، فحشش رو من دارم میخورم ! یا داری بازی در میاری و سر به سرم میذاری که اگه اینجور باشه پوستت را میکنم!!!! "(بابا سلاخ!!!!)
یهو زنگ زد!
گوشی رو جواب دادم دیدم صدای یه خانومه!گفت : دیگه من رو نمیشناسی؟" .
گفتم : نه به جان بچه م!!!!"
گفت : من مریمم. زن همونی که دست از سرش بر نمیداری!!!!"
گفتم : کی ؟ من؟اشتباه گرفتی خانومه محترم! من تا یادم میاد بقیه دست از سرم بر نمیداشتندا ولی امیر نداشتیما !"
گفت : خواستم باهات اتمام حجت کرده باشم وقتی با مدرک اومدم پیش شوهرت نگی چرا؟!!!!"
شوهر؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خنده م گرفت وگفتم : " ای بابا! خانوم من اصلا شوهر ندارم .البته منتظرم که داشته باشما! خواهشا خواستی مدرک دست شوهرم بدی یه تک پا بفرستش پیشم بگو منتظرشم!!!!!"
گفت : شوهر نداری ؟ پس چرا گفتی به جان بچه م؟!"
حالا یکی بیاد ثابت کنه این تکیه کلام کوفتیه ما قسم به جون بچمه!!
- بابا شوخی میکنم. من شوهرم کجا بود؟؟؟
- این گوشی مال کیه دستتون؟
- مال خودم
- از کسی خریدید؟
- بله .پس فکر کردید دزدیدم؟
- از کی؟
- از دفتر خدمات ارتباطی
- قبلا مال کسی نبوده؟
- والا به من که گفتند صفره .راست ودروغش پای خودشون .تازه جایزه ش رو هم واسم فرستادند!!!!!
- مسخره میکنی؟
- نه به جان بچه م
- باز گفتی جان بچه م!!!!!
- ای بابا! بالاخره که یه روز بچه دار میشم که!!!!! به جون همون نه نه مرده!!!!
گوشی رو بی خداحافظی بعد از یه مکث کوتاه قطع میکنه . میره تا اونی که دست از سر خودش وشوهرش برنمیداره رو پیدا کنه.
دلم واسش میسوزه. واسه زنی که در تقلای نگه داشتنه شوهریه که داره میره! ومنزجرم از زنی که آویزوونه زندگیی هست که به خودش تعلق نداره ....
بهش اس میدم: " ببخشید دخالت میکنم ولی ناراحت نباش همه ی مردا نامردن!!! موفق باشید....."
اس میزنه : " پس خودتی ؟؟"
جواب میدم : ای بابا ! نه به جان بچه م!!!......"
**************************************************************************************
پ. ن :
حالا با این تفاسیر پیدا کنید بابای این سه قلوها را .....!تا یه مریمه دیگه پیدا نشده...!