هوالمحبوب:
مــــــن بــنـــــــدگــــی ز تـــــــرس جـــــهــنـــــم نــــمی کنـــــــم
بـنـــــــده شـــــــدن بـــه خاطــــــر اجبـــــارها بـــس اســــت ...!
آقا نه به من،نه به هفت جد و آباد اونطرف تر و این طرف تر من هم ربطی نداره که شما روزه میگیرین یا نمیگیرین!که شما از مملکت گل و بلبل بدت میاد و خیال میکنی دین ماله این آقایونه کلاه خوشگله و یا اینکه از صدقه سر دین دارند کوفت توی پاچه مردم میکنند و شما اصلن و ابدا خوش ندارین توی صف اونا بایستین یا نه!
که آیا تا حالا کلی خدا به حرفتون گوش داده که حالا شما باس به حرفش گوش بدین و روزه بگیرین یا نگیرین!که گلاب به روتون جیشیدین(!) توی این زندگی و فلسفه بافیش که باس واسه درک فقیراش یک ماه چیز نخورین و در عوض یکی دیگه واسه درک ثروتمندها اونطرف تر صفرهای جلوی عدد حساباش رو چک میکنه و رانی ِ هولو میخوره و به ریش من و شمای جهان سومیه نکبت(!) میخنده یا نه!
یا اینکه شما واسه خاطر رژیم روزه میگیری یا واسه خاطر جهنم!که شما واسه اینکه مردم بهتون چپ چپ نگاه نکنند روزه میگیرین یا واسه اینکه راس راس نگاتون کنند!که روزه گرفتن کلاس داره یا بی کلاسیه مفطره و دِمـُده شده و مال بچه مدرسه هاییه تازه به سن تکلیف رسیده ی غافله بیچاره ست!
که شما قلبتون یا معده تون یا اثنی عشرتون یا انگشت وسطیه پاتون درد میکنه و مامانتون یا باباتون یا خانومتون یا آقاتون یا پسر همسایه تون که عاشقتونه یا دختر فخری خانوم که توی جمع یواشکی بهتون چشمک میزنه و بهتون نخ میده و یا دکترتون معافتون کرده یا نه!
آقا کلن به من و این و اون ربطی نداره و هر کی هم گفت داره همچین با دمپایی ابری خیس ِ توالت بزنین توی دهنش که صدای گاوه بنی اسرائیلی بده و جان بچه تون و مادر زنتون و خواهر شوهرتون و شادی ارواح طبیه شهدا و سربلندی رزمندگان اسلام و سلام بر شهیدان و آرامش روح عمه ی مرحوم یا غیر مرحومتون من رو گیر نکشید و ازم فلسفه ی روزه گرفتن یا نگرفتنم رو بپرسید یا در مورد فلسفه روزه گرفتن یا نگرفتن خودتون واسم توضیح بدید.
به جان بچه ی پنجمم شما هر چی بگید و یا حتی آقایی به خرج بدید و خانومی پیشه کنیــد قبوله.شما دست از سر من ِ غافل ِ جاهل ِ بخت برگشتــه ی خسر الدنیا و الآخرة ی خنگول بردار،من واستون طرح "حرم تا حرم" رو به جای پای پیاده سینه خیز میرم و همه جا منادیه پیغامه "حق مسلم با شماست" میشم .ملت به گور مرده و زنده شون میخندند روی حرف من و شما حرف بزنند،خــُب؟!
هوالمحبوب:
تلاش بی حد و حصرتان را میستاییم آن هم در حد لالیگــا!مثلن آدم باید چقدر بی چشم و رو باشد که این همه خدمات و حسناتتان را ببیند و بخواهد وجودتان را انکار کند!ولی خودمانیم ها شما ما را دقیقن چه فرض کردید؟
یعنی به شکل و شمایل ما می آید با این سن و سال و متانت و خانومی و وقار(!) به خاطر لطف و مرحمت شما و ذوق مرگیِ ناشی از الطافات بی کرانتان ساعت کوک کنیم و از ساعت یک بامداد تا هفت صبح فک بزنیم که شما هی تند تند صبح و ظهر و شب برایمان پیامک عشقولانه میفرستید که برنده ی شونصد و سی و چند ثانیه مکالمه ی رایگان ایرانسل شُدیم تا ما به طرفة العینی دست به کلکیولیتور شویم و ثانیه اش را تقسیم بر شصت کنیم و بعد برای اینکه نکند آه بکشیم که مردم بگویند بی جنبه ی ندید بدید،پوزخند بزنیم که نیم ساعت و یک ساعت مکالمه ی رایگان ِ نیمه شب را میخواهیم چکار وقتی همه خوابند و ما نیمه شب ها به جای حرف زدن ترجیح میدهیم در سکوت خاطراتمان را مرور کنیم و شعر بخوانیم و حتی گریه کنیم !
آقا نیمه شب موقع خواب است و استراحت!از شما که حرف خدمات و پشتیبانی و درک و فهمتان گوش فلک را پر کرده و با اینکه هیچ کس با شما تنها نیست گذاشته اید همراه اول پز همراهی اش با مردم را بدهد،بعید است!
اگر مــَردید چند صد ثانیه مکالمه ی رایگان قبل از خوابیدن عباس آقایمان به ما هدیه کنید که ما برایشان شع ـر شویم،نه نصفه شب که تازه به صد تقلا پلک هایشان گرم شده و ما هی توی دلمان دعا میکنیم که نکند پشه پر بزند که یکهو از خواب بیدار شود.
اگر چه فکرش را که میکنم میبینم ترجیح میدهیم برای مکالمات قیمتی مان بها بپردازیم که ارزش حرفهایمان دستمان بیاید نه اینکه مفتی مفتی حرف مفت بزنیم که یعنی خیر سرمان حرف زده ایم:)
الـــی ریز نوشت :
یکـ)فکر نکنید فراموشمان شده خاطرات کردستانمان را تعریف کنیم ها:)
دو) نفس مان به شماره افتاده هر چه به آخر اردی بهشت نزدیک تر میشویم :(
سهـ) از پذیرفتن هرگونه کامنت بی ربط و صرفن جهت اطلاع معذرویم!:)
هوالمحبوب :
مــی لـــرزم و ضـــعــف دیـــــد دارم دکتــــــر
مـــجنــونـــــم و شکـــــل بـیــــد دارم دکتـــــر
لـــب هــای مــن از تـــب جنون می ســـوزند
بـــوسیـــدگـــی شــــدیـــد دارم دکتـــــر ... !!!
اگه بخوایم از تعطیلات مزخرف و "اومدی خونمون آجیلمون رو خوردی میایم خونتون آجیلتون رو میخوریم !"و دید و بازدیدهای سرعتی و مارتن و "کی اومد خونمون و کی نیومد و کجا بریم و کجا نریم ؟"و "آمدیم نبودید!"های روی در خونه صرف نظر کنیم،شنیع ترین و حال به هم زن ترین مراسم نوروز این ماچ و ماچ مالی های مسخره است -که شما بهش میگید دست و روبوسی و دیده بوسی -که ملت تأکید مؤکد دارند به برپایی و انجامش!
یعنی اگه همه ی هم و غم ِمزخرفی و کسلی ِ نوروز را بذاری کنار و به جون بخری نمیتونی واسه خاطر ِ این مراسم فرخنده به خودکشی فکر نکنی!مخصوصن اگه در طول روز طی چند تا دید و بازدید چند فروند ماچ نثارت کنند (واحد ماچ چی میشه؟!)و هر وقت قصد میکنی دو تا ماچ کنی یارو سه تا ماچ میکنه و تا میای سه تا ماچ کنی یارو دو تا ماچ میچسبونه به صورتت و کلن تو در هر هزار صورت کنف و بلاتکلیف میشی و صورتت اون وسط با لب و لوچه ی آویزون رها میشه و تو می مونی با ظاهری شبیه ِ"در حسرت ماچ!"
من نه فلسفه ی ماچ و موچ عید رو فهمیدم و نه فلسفه ی تعدادش که چرا بعضی وقتها دوتاست و بعضی وقتها سه تاست و اصلن کی این تعداد را مشخص میکنه که ما کلن وقتی هم با هزار زور خودمون راضی کردیم به امر ِ دیده بوسی،باس دک و پوزمون اول و آخرش کش بیاد!
اگه بخواین از دید بهداشتی و انسانی و فرهنگی حساب کنین که نباس لب و لوچه تون را هی بچسبونین به سر و صورت طرف!اگه هم میخواین بماچید(فعل امر از مصدر ماچیدن!) باس کیس میستون توی هوا باشه و اداش را در بیارید تا طرفتون صداش رو بشنوه که یعنی آی لاو یو و این حرفا!
اگه از دید احساسی و لاو و عشقولانه نگاه کنین که شما باس هر کی رو دوست میدارین اینجوری غرق ماچ و موچ کنین نه هر نه نه قمری را که از راه رسید و گفت "سال نوتون مبارک!"ماچ مثل ناموس می مونه،نباس هی ولش کنین این طرف اونطرف که!باس رووش تعصب و غیرت داشته باشین!
قبل نوروز واسه مراسم خداحافظی سر کار تا تونستیم از معرض ماچ خودمون را مصون داشتیم و سعی کردیم با دست دادن و نگاهمون نشون بدیم چقدر بهشون علاقه داریم و آرزومنده یه عالمه اتفاقای خوب براشون هستیم .واسه نوروز هم گفتیم میریم مسافرت چشممون به چش و چار هیشکی نمیفته که هی مجبور بشیم واسه فرار از مراسم ماچ مالونی بگیم :"قربون صورتتون!من سرما خوردم راضی نیستم شما هم مریض شید!"تا اونام -نه کلن مشتاقند و مصّر و پایبند رسم و رسوم-صورتت رو بگیرن بین دو تا دستاشون و بکشند سمت خودشون و سر و صورتت را تف بارون کنند با اون رایحه و شمیم بهاری ِ دهنشون و بگند:"فدای سرت!آدم از الـــی سرما نخوره از کی سرما بخوره؟!".
آقا از سفر اومدیم دیگه آخر ِ تعطیلات ِ رفتیم تا سر کوچه چارتا خرت و پرت بخریم.در و همسایه تا ما و نیش شل مون(شما بخون لبخند ملیح!)را دیدند و "سال نو مبارک"از دهنمون شنیدند یادشون افتاده ما از لیست ماچ شوندگانشون جا افتادیم،همینجوری توی کوچه ما را غرق خجالت و کیس و میس شون کردند!اونم نه اینجور،بد جـــور!
حالا در باب ِدعاهای دختر دم بخت پسندونه شون که از خدا اونم وسط کوچه خواستند به حق پنش تن عباس آقامون بالاخره پیاده یا سواره بیاد ما را ببره بشیم خانوم خونه ش و اونم بشه سایه ی سرمون و پشت بندش هم نگاههای خیره خیره ی عابرها به دختری دم بخت و خجالتی(!!!)به دیده ی اغماض بنگرید(ختم به سکون!!)
مسئولین این سکان را به دست بگیرند و یه قانونی وضع کنند لایحه بفرستند مجلس اونم سه فوریتی برسه به تصویب اندر مباحث ِ "کیــس" تا ما از شر ِماچ و موچ های نوروزی در امان باشیم!
الـــی نوشت :
یکــ) من کلن موندم کدوم نادونی بوده گفته "نه همین لباس زیباست نشان آدمیت!".آقا رفتیم سفر کردستان،جای دوست و دشمنتون خالی! در دامن طبیعت لباس کــُردی پوشیدیم هی خودمون را نگاه کردیم،هی قربون صدقه فریبایی خودمون رفتیم!والا همچین عین این آدم حسابیا شده بودیم،هی دلمون خواست عاشق خودمون بشیم دیگه قسمت نشد!(سفرنامه مون را بعدن مینویسم!)
دو ) تو را بیشتر از همیشه دوست دارم نفیــسه :)
سهـ) تولد ساغـــر و رهــا مون هم مبارک! روووم به دیوار رفته بودیم سفر و گرنه زودتر به صورت مکتوب تبریک میگفتیم :)
چاهار)من هنوز از پارسال پست دارم بذارما!فک نکنین سال نو شد باس هی حرفای نو بزنما!ما از اون نرود میخ آهنین در سنگهای خاطره بازیم ولی برای سال جدید برای شما برنامه ی ویژه ای داریم :)
+کسی یه قالب پدر و مادردار میشناسه واسه اینجا بهمون معرفی کنه؟