هوالمحبوب:
یعنی اگه فکر کردی اومدم بگم که تو این 2،3 روزه آخره سال که همه به فکر نو نوار کردنند من عین گلاب به روتون خر، اونم از نوع بار بر؛بگو دور از جون!؛....عرض می کردم عین خر....؛دومی رو بلندتر!!!!؛.....د بترکی میذاری 4 تا جمله بنطقیم یا بریم ﺑخسبیم و از هیجان و نگفتنه این اتفاقه شگرف سنگ کوب کنیم؟!..........می عرضیدم، یعنی اگه فکر کردی اومدم بگم که تو این 2،3 روزه آخره سال که همه به فکر نو نوار کردنند من عین....عین ... عین...آهان...عین کوزت در رکاب خانوم و آقای تناردیه، عین خر......ببخشید عین همون کوزت جون کندم و کار کردم وزمین سابیدم و شیشه پاک کردم و جارو کشیدم ویکی تو سره خودم زدم و صدتا هم تو سره باز خودم و هیچ ژان والژانی هم پیدا نشد بگه خرت به چند من و من رو نجات بده و دعای خیر من و یه ایل آدمه چشم انتظار رو بدرقه ی راهه خودش کنه ،کاملا در اشتباهی
یعنی اگه فک کردی اومدم بگم بالاخره این کلاسهای کوفتیه آموزشگاه تموم شد و این حقوق بخورو نمیر رو همچین بهمون دادند که انگار دارند به گدا نون میدهند و کلی منت سرمون گذاشتندو2 تا بسته گز هم حتما با کلی ناله و نفرین ضمیمه ش کردند و بهمون تقدیم نمودند که حتما اگه هم بخوریم حناق میشه و یا یه مرض ﭘرضی میگیریم مجهول الهویه
ادامه مطلب ...هوالمحبوب:
تو این دو روز سومین بار بود با نرگس تماس میگرفتم و خونه نبود،کم کم داشتم کفری میشدم و این موضوعی که میخواستم در موردش باهاش صحبت کنم عجیب داشت قلقلکم میکرد!از قلقلک گذشته بود داشت چنگول میکشید!!!!
عصربلافاصله بعد تماسم زنگ زد و گفت که درگیره خرید سوغاتی بوده و2روز بیشتر فرصت ندارند تا راهی بشند.اینقدراز مسافرت رفتن نرگس هیجان زده شده بودم ودرگیره چک کردن جاهای بنام و تاریخی فرانسه و ایتالیا و نروژو خارجستون شده بودم که یادم رفت اصلا واسه چی زنگ زده بودم . یهو همینطور که داشت واسم از برنامه ی سفرشون میگفت و منم خودم رو بالای برج ایفل میدیدم،گفت راستی فهمیدی این شعره واسه کی بود
هوالمحبوب:
وقتی از دیروز دارم واسش حرف میزنم عصبانی میشه و میگه میمردی به من هم میگفتی نمایشگاهه!بابا به کی و به کی قسم من اول واسه توو نرگس SMS زدم بعد واسه وابستگانه درجه 2و 3و4و5و درو همسایه وکسبه وهم محله ایها و اطراف واکناف.مگه حالیش میشه؟!حالا مگه نمیخواستی بیای 4تا کتابه رنگ آمیزی وترانه های درخواستی واسه بچه ات یا کتاب تخم مرغ پزی به شونصدروش واسه خودت بخری؟من یه دونه واست خریدم،دیگه خودکشی نداره!
تا اینو بهش میگم خوشحال میشه و قربون صدقه ام میره و باز مهربون میشه و میخواد از نمایشگاه بگم ومنم تجزیه و تحلیل و کل مشاهداتم رو واسه فرزانه مو به مو میگم......
نمایشگاه کتاب اصفهان دیروز تموم شد.نمایشگاهی با 500غرفه و60000جلدکتاب که به دلیل خستگی وگرسنگی مفرطم متاسفانه نتونستم تمومه کتابها وغرفه ها را بشمارم تا از صحت وسقم این موضوع مطمئن بشم.ان شاءالله سال دیگه!